نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

در دوره جنگ سرد مقابله با کمونیسم هدف اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال شوروی تلقی می‌شد اما با فروپاشی شوروی علت وجودی برنامه‌های دیپلماسی عمومی آمریکا از بین رفته و این کشور فاقد راهبرد مشخصی در حوزه دیپلماسی عمومی در قبال روسیه بود. این مقاله تلاش دارد با رویکردی تحلیلی، دیپلماسی عمومی ایالات‌متحده در قبال آمریکا ستیزی روسیه در دوره پس از جنگ سرد را بررسی نماید. چارچوب نظری این مقاله، نظریه دیپلماسی عمومی نوین خواهد بود. در این مقاله آمریکا ستیزی به عنوان چالش اصلی دیپلماسی عمومی ایالات‌متحده در قبال روسیه بررسی‌شده و نتیجه‌گیری می‌شود که برخلاف دوره جنگ سرد که اقدامات دیپلماسی عمومی آمریکا در چارچوب دیپلماسی عمومی سنتی این کشور دنبال می‌شد، در سال‌های اخیر این کشور با بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی نوین درصدد مقابله با این چالش برآمده و  با تشکیل کمیسیون مشترک ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده و روسیه، تمهیدات و سیاست‌های جدید ایالات‌متحده در چارچوب دیپلماسی نوین این کشور و از طریق برنامه‌هایی نظیر همکاری در زمینه‌های رسانه، آموزش، امور ورزشی و تبادلات فرهنگی طرح‌ریزی و پیگیری شده است.

کلیدواژه‌ها

مقدمه

رویکرد دیپلماسی عمومی آمریکا در دوران دو جنگ جهانی و جنگ سرد، عمدتاً تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت بحران بود. با افزایش تنش‌های جنگ سرد و احتمال شکست آمریکا در عرصه جنگ افکار در مقابل تشکیلات  تبلیغاتی اتحاد جماهیر شوروی، دولت آمریکا توانست کنگره را به ضرورت فعالیت صدای آمریکا متقاعد سازد اما پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی به نظر می­رسید که علت وجودی سیاست­های دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا از بین رفته است.

هنگام سقوط کمونیسم احساسات عموم مردم روسیه نسبت به آمریکا اغلب مثبت بود، اما با اتخاذ سیاست‌های خصمانه از سوی این کشور، نگرش منفی همراه با بدبینی جایگزین آن شد؛ با مرور زمان، روسیه از هدف خود برای پیوستن به غرب صرف­نظر کرد و تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ مستقل را آغاز نمود و آمریکاستیزی را به عنوان ابزاری استراتژیک در راستای اهداف داخلی و سیاست خارجی خود در دستور کار قرارداد. برخی تحلیلگران عدم تمایل آمریکا برای پذیرش روسیه به عنوان شریک برابر در عرصه بین­الملل را دلیل گرایش­ها و سیاست­های ضدآمریکاگرایانه روزافزون این کشور قلمداد می­کنند. تبلیغات ضد آمریکایی علاوه بر رسانه­های دولتی یا تحت کنترل دولت روسیه از طرق دیگری نظیر جنبش­ها و سازمان­های جوانان تحت حمایت کرملین، اتاق­های فکر، برنامه­های مستند، فیلم­ها و اینترنت دنبال می­شود. در حال حاضر به نظر می­رسد آمریکا ستیزی روسیه به چالش اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا بدل شده است.

هدف این پژوهش بررسی تحلیلیدیپلماسی عمومی ایالات‌متحده در قبال آمریکا ستیزی روسیه در چارچوب نظریه دیپلماسی عمومی نوین می­باشد. با توجه به اینکه تقریباً هیچ اثری اعم از مقاله و کتاب به زبان فارسی در خصوص دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال روسیه منتشرنشده، این مقاله تلاش دارد تا با بررسی و واکاوی این موضوع ادبیات این حوزه را غنی­تر سازد. در این راستا ابتدا به تعریف دیپلماسی عمومی نوین و مسائل مفهومی و نظری اشاره می­شود. در ادامه تاریخچه دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال روسیه مورد مطالعه قرارگرفته و سپس آمریکا ستیزی در روسیه پس از جنگ سرد مورد بحث قرارگرفته و در نهایت آمریکا ستیزی به عنوان چالش اصلی دیپلماسی عمومی ایالات‌متحده در قبال روسیه مطرح‌شده و تمهیدات و سیاست­های اتخاذشده در مقابله با آن در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین بررسی می­شود.

 

1-چارچوب نظری: دیپلماسی عمومی نوین

در راستای بررسی و تحلیل دیپلماسی عمومی آمریکا ابتدا لازم است ابتدا خود مفهوم دیپلماسی عمومی از دیدگاه اندیشمندان این حوزه تعریف‌شده و به تفاوت کاربردی آن با برخی عبارات مشابه پرداخته شود تا بنیادهای مفهومی دیپلماسی این کشور تبیین گردد. ساده­ترین تعریف دیپلماسی عمومی عبارت است از: «فرآیندی دولتی از برقراری ارتباط با مردمان خارج در راستای ایجاد فهمی از ایده‌ها و مطلوب­ها، نهادها، فرهنگ و نیز اهداف سیاسی و خط‌مشی‌های ملت خود»(Tuch, 1990:8).  به نظر کال، خود اصطلاح دیپلماسی عمومی، به نحوی یک تبلیغات به شمار می‌آید.(Cull, 2003) فیتزهو گرین،[i] اذعان می­کند که دیپلماسی عمومی «یک حسن‌تعبیر از واژه‌ای است که آمریکایی­ها امروزه از آن می‌ترسند؛ یعنی تبلیغات» (Green, 1988:8). در این راستا یان ملیسن[ii] خاطرنشان می‌سازد که: «دیپلماسی عمومی ازآن‌جهت که تلاش می­کند مردم را اقناع کند تا به‌گونه‌ای خاص بیندیشند، شبیه تبلیغات است؛ از سوی دیگر، چون دیپلماسی عمومی به حرف‌هایی که مردم برای گفتن دارند نیز گوش فرامی‌دهد، اساساً با آن متفاوت است» (Melissen,b 2005:18).

  در این راستا «کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی ایالات متحده»، تصریح می‌کند: هدف اصلی دیپلماسی عمومی «ترویج سیاست‌ها» است. این کمیسیون، دیپلماسی عمومی را چنین تعریف می‌کند: فرآیند «اطلاع‌رسانی، تعامل و تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای خارجی؛ به‌گونه‌ای‌که [مردم آن کشورها] در نتیجه این فعالیت‌ها، حکومت‌های خود را ترغیب کنند تا از سیاست‌های کلیدی آمریکا حمایت نمایند» (United States Advisory Commission on Public Diplomacy, 2005:2).

اندیشمندان و صاحب­نظران بین دیپلماسی عمومی و دیپلماسی عمومی نوین تمایز قائل می­شوند. ریانان ویکرز[iii] تفاوت این دو مفهوم را مانند تفاوت آشکار بین فعالیت­های اطلاعاتی داخلی و بین­المللی، دیپلماسی سنتی با عمومی و همچنین بین دیپلماسی فرهنگی با مدیریت بازاریابی و خبری می­داند. کنشگران دولتی و غیردولتی مانند سازمان­های مردم­نهاد از دیپلماسی عمومی نوین پیروی می­کنند. دیپلماسی عمومی نوین بر قدرت نرم، ارتباطات دوسویه، دیپلماسی عمومی راهبردی، مدیریت اطلاعات، برچسب­زنی و وجهه مجازی استوار است که به درونی کردن سیاست خارجی پرداخته و با مسائل کوتاه مدت و بلندمدت سروکار دارد .(Gilboa, 2006: 718)

در این راستا ایتان گیلبوا[iv] به این مطلب اشاره می‌کند که دیپلماسی عمومی نوین یک فعالیت دولتی صرف نبوده، بلکه در مقابل فعالیتی است که به عوامل دولتی و غیردولتی نظیر سازمان‌های غیردولتی، نهادهای آموزشی خصوصی، اتحادیه‌های کارگری و احزاب سیاسی وابستگی متقابل دارد (ایزدی، 1390). به علاوه، این دیپلماسی شکلی از قدرت نرم است که از فنون ارتباطات دوسویه، دیپلماسی عمومی راهبردی، مدیریت اطلاعات، معرفی یک کشور خاص در قالب یک آگهی تلویزیونی و مدیریت تصاویر اینترنتی بهره می‌گیرد. به عقیده وی، دیپلماسی عمومی نوین سامانه‌ای ارتباطی است که برای ایجاد گفت‌و‌گو با دشمنان، دوستان و نیز هم‌پیمانان طراحی شده است» .(Gilboa, 2006:718)

یکی از مؤلفه‌های دیگر دیپلماسی عمومی نوین «از میان‌ برداشتن تمایزاتی است که به‌طور سنتی میان فعالیت‌های اطلاعاتی بین‌المللی و داخلی وجود داشته است» (Vickers, 2004:191). به باور ملیسن، به علت تحولات انقلاب گونه‌ای که در فناوری ارتباطات رخ داده و نیز به سبب فشارهای جهانی شدن، جدا کردن ارتباطات داخلی از دیپلماسی عمومی که هدف آن ملت‌های خارجی است، به نحو فزاینده‌ای چالش‌برانگیز خواهد بود .(Mellisen,a 2005:12) 

ملیسن مهم‌ترین تمایز میان دیپلماسی عمومی سنتی و دیپلماسی عمومی نوین را جهت‌گیری ارتباط می‌داند. درحالی‌که به لحاظ سنتی، دیپلماسی به طور کلی و دیپلماسی عمومی به طور خاص، در یک «الگوی سلسله‌مراتبی دولت‌محور» از روابط بین‌الملل دیده می‌شد، دیپلماسی عمومی نوین در «محیطی شبکه‌ای» عمل می‌کند؛ به نحوی که مردم فعالانه در دادن و گرفتن پیام مشارکت می‌کنند .(Mellisen,a 2005:12) این نکته شاهدی بر نقش فعال عوامل غیردولتی، مانند سازمان‌های مردم‌نهاد در دیپلماسی عمومی است.

 

2-تاریخچه دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال روسیه

دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال شوروی سابق تا زمان فروپاشی در چارچوب دیپلماسی عمومی سنتی این کشور قابل تحلیل و ارزیابی است. دیپلماسی عمومی از جنگ جهانی اول، هنگامی که وودرو ویلسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، «کمیته اطلاعات عمومی»[v] را به ریاست جورج کریل[vi] تأسیس کرد، همواره به عنوان یک ابزار در سیاست خارجی مطرح بوده است. این سازمان، باهدف ترویج اهداف جنگی آمریکا در نقاط مختلف جهان پایه‌ریزی شده بود (Tuch, 1990). این نهاد هدف خود را گسترش آمریکایی گرایی در سراسر دنیا قرار داده بود. فرانکلین دی. روزولت، دیگر رئیس‌جمهور آمریکا، دفتر اطلاعات جنگ را در آغاز جنگ جهانی دوم تأسیس و صدای آمریکا را نیز در فوریه 1942 راه‌اندازی کرد. در پی آن، دولت آمریکا رادیو آزادی و رادیو اروپای آزاد را نیز تأسیس نمود. این شبکه‌های رادیویی، شهروندان اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را هدف قرار می‌دادند.

رویکرد اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا در دوران دو جنگ جهانی و جنگ سرد تا حدود زیادی مبتنی بر مدیریت بحران بود (Vaughan, 2005; Cull, 2008). پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری در کنگره، به ویژه سناتور جی. ویلیام فولبرایت،[vii] با ضرورت یک سازمان پخش بین‌المللی برنامه‌های رادیوـ تلویزیونی در زمان صلح مخالفت ورزیدند. اما با افزایش تنش‌های جنگ سرد و احتمال شکست آمریکا در مقابل ابزار پیچیده‌ تبلیغاتی اتحاد جماهیر شوروی، دولت آمریکا توانست کنگره را به ضرورت تأسیس صدای آمریکا متقاعد سازد (Osgood, 2002).

در همین راستا ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال 1950 «کمپین حقیقت» را برای مبارزه با تبلیغات کمونیسم راه‌اندازی کرد. در سال 1953، آیزنهاور، دیگر رئیس‌جمهور آمریکا، دستور تأسیس «آژانس اطلاعات ایالات متحده»  را صادر کرد. درحالی‌که اجرای تبلیغات مخفی بر عهده سازمان سیا نهاده شده بود، آژانس اطلاعات ایالات‌متحده می‌بایست برنامه‌های ارتباطات عمومی مانند پخش بین‌المللی رادیوـ تلویزیونی، برنامه‌های دفاتر فرهنگی و اطلاع‌رسانی آمریکا را در کشورهای خارجی مدیریت می‌کرد (Wang, 2007).  گروهی از پژوهشگران و دیپلمات‌های آمریکایی، پس از 1945 اصرار می‌ورزیدند که آمریکا در مبارزه با کمونیسم، برای به تسخیر اذهان و قلوب ملل خارجه می‌بایست رویکردی تهاجمی در پیش گیرد. تبلیغات فرهنگی یکی از مؤلفه‌های اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا‌ بود؛ عنصری که به ترویج سبک زندگی آمریکایی، تجلیل از ارزش‌ها و راه و رسم دموکراتیک و دفاع از سرمایه‌داری مصرفی می‌پرداخت  .(Gienow-Hecht, 2002)

این اقدامات از آنچه نای آن را قدرت نرم می‌نامد، بهره می‌گرفتند (Nye, 2004). قدرت نرم به توانایی یک کشور برای ایجاد جاذبه بر مبنای افکار و ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود اشاره دارد  (Melissen,b 2005). در این زمینه، صدای آمریکا یکی از مهم­ترین حربه‌های تأثیرگذار محسوب می­شد. در این دوره آمریکا می‌کوشید تا از طریق رادیو اروپای آزاد (که در 1950 راه‌اندازی شد) و رادیو آزادسازی (که در 1953 راه‌اندازی شد و در 1964 نام آن به رادیو آزادی تغییر یافت)، با مردم اتحاد جماهیر شوروی به طور مستقیم ارتباط برقرار سازد. هدف چنین کوششی، فراهم کردن یک ضد تبلیغات در برابر پیام‌های ضد آمریکایی در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی بود.

در دوره پس از جنگ سرد دولت کلینتون بودجه‌های دیپلماسی عمومی را قطع کرده و برنامه‌های تبادل فرهنگی را کاهش داد. کنگره در سال 1999، آژانس اطلاع­رسانی ایالات‌متحده را منحل و کار ویژه‌های آن در زمینه دیپلماسی عمومی را به وزارت خارجه منتقل کرد. به نظر می­رسید با فروپاشی شوروی دیگر نیازی به دیپلماسی عمومی فعالانه در قبال روسیه احساس نمی­شد.

در مبحث بعدی به گسترش آمریکا ستیزی در روسیه پس از جنگ سرد پرداخته می­شود که باعث شد آمریکا در پی اتخاذ رویکرد جدیدی در قبال روسیه در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین خود برآمده و تمهیداتی را اتخاذ نماید که در بخش آخر بدان پرداخته می­شود.

 

3- آمریکا ستیزی در روسیه پس از جنگ سرد

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه در مقام وارث این ابرقدرت کمونیستی تلاش داشت تا به نوعی از همگرایی با غرب برسد ولی با مرور زمان، روسیه از هدف خود برای پیوستن به غرب صرف­نظر کرد و تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ مستقل را دنبال نموده و آمریکا ستیزی را به عنوان ابزاری استراتژیک در راستای اهداف داخلی و سیاست خارجی در دستور کار خود قرارداد (ماه­پیشانیان، 1389).

گفتنی است که آمریکا ستیزی پس از جنگ جهانی دوم همواره در میان نخبگان روسی به عنوان ابزار کارآمدی مطرح بوده است. جوزف استالین آمریکا را سمبل امپریالیسم دانسته و در تمامی سیاست­های خود مخالفت با آمریکا را در اولویت قرار می­داد. نیکیتا خروشچف همواره با بیان شعار معروف خود «ما شما را دفن خواهیم کرد» آمریکا ستیزی را ترویج می­کرد. در دهه 1960 و1970 بوریس گروشین جامعه­شناس روسی دریافت که شهروندان طبقه متوسط روسی تصویر بسیار منفی از آمریکا در ذهن دارند .(Shlapentokh, 2009)

 پس از پایان جنگ سرد مدتی تبلیغات ضد آمریکایی کاهش یافت. اگرچه هنگام سقوط کمونیسم احساسات عموم مردم روسیه نسبت به آمریکا اغلب مثبت بود، اما خیلی زود نگرش منفی و بدبینی جایگزین آن شد. طی سال‌های گذار، به ویژه پس از بحران مالی 1998 در آسیا، کمونیست‌های سابق، تندروها و ملی‌گرایان دیدگاه مبتنی بر نظریه توطئه شوروی مبنی بر اینکه غرب به رهبری آمریکا تلاش دارد ذخایر روسیه را به غارت برده، این کشور را تجزیه کرده و حوزه نفوذش را نادیده بگیرد را احیا کردند. در دوره یلتسین، آمریکا اعطای کمک­های اقتصادی و فنی به منظور گذار روسیه به دموکراسی و بازارهای آزاد را تصویب کرده و به مرحله اجرا گذاشت. اما ناکامی روسیه در اصلاحات اقتصادی باعث نارضایتی عمومی در روسیه شده و نخبگان و افکار عمومی روسیه این امر را نتیجه رابطه با آمریکا و سیاست­های این کشور و بانک جهانی تلقی می­کردند (Cohen & Dale, 2010). برخی تحلیلگران آمریکایی معتقدند گسترش آمریکا ستیزی در روسیه ریشه در عقده­های حقارت ناشی از شکست در جنگ سرد دارد.(Lukyanov,2012a) تحلیلگران روسی هم عدم تمایل آمریکا برای پذیرش روسیه به عنوان شریک برابر در عرصه بین­المللی را دلیل گرایش­ها و سیاست­های ضد آمریکایی رو به گسترش این کشور قلمداد می­کنند. (Lukyanov,2012b)

این روند در دوره پوتین ادامه یافته و این‌گونه عنوان می­شد که روسیه قربانی نهادهای مالی بین­المللی غربی تحت سلطه آمریکا شده که برای تضعیف این کشور و دسترسی به منابع طبیعی آن تلاش می­کند (Cohen, 1997). این نگرش حاکی از یک استراتژی در دیپلماسی روسیه برای ایجاد یک ائتلاف جهانی ضد آمریکایی تلقی می­شد. استراتژی مذکور کلیه کشورهایی که ایالات‌متحده را به عنوان ابرقدرتی تهاجمی و نماد تهدید تلقی می­کنند، در برمی­گیرد .(Gounev, 2012) در این راستا روسیه در داخل، آمریکا را عامل ناکامی سیاست­های خود معرفی کرده و به منظور مشروعیت بخشیدن به سیاست­های داخلی خود بر شدت تبلیغات ضد آمریکایی خود افزوده است. به نظر می­رسید بیگانه هراسی در شکل آمریکا ستیزی به عنصر اصلی ایدئولوژی روسیه تبدیل شده است Shlapentokh, 2009)).

با گسترش بحران مالی در اقتصاد جهان، مدودف آمریکا را به عنوان عامل این بحران معرفی.(Kramer, 2008)  پوتین تظاهرات اعتراض­آمیز در مسکو پس از انتخابات پارلمانی و ریاست­جمهوری این کشور در سال 2012 را متوجه وزارت خارجه آمریکا ساخت. این امر حاکی از آن است که آمریکا ستیزی یکی از ارکان اساسی و بلندمدت دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی روسیه می­باشد .(Dale, 2012) روسیه با استفاده از راهبرد دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی خود با تمسک به ابزارهایی نظیر گسترش رسانه­های جمعی به عنوان مثال تلویزیون راشا تودی در جهت مقابله با غرب بالاخص آمریکا گام برداشته است. تبلیغات ضد آمریکایی علاوه بر رسانه­های دولتی یا تحت کنترل دولت روسیه از طرق دیگری نظیر جنبش­ها و سازمان­های جوانان تحت حمایت کرملین، اتاق­های فکر، برنامه­های مستند، فیلم­ها، فضای مجازی و شبکه­های اجتماعی دنبال می­شود.

نظرسنجی­ها حاکی از موفقیت رهبران روسیه در ارائه تصویری نامطلوب از آمریکا می­باشد. طبق نظرسنجی مؤسسه پیو در سال 2009، 62 درصد مردم روسیه نفوذ آمریکا را منفی ارزیابی کرده و فقط 15 درصد آن را مثبت ارزیابی کردند. همچنین در نظرسنجی مشابهی که توسط بی بی سی صورت گرفت حاکی از آن است که 65 درصد مردم روسیه نگرش منفی نسبت به آمریکا داشته، 7 درصد نگرش مثبت و 28 درصد هم نگرش خاصی ندارند (Cohen & Dale, 2010).

در این راستا «موسسه دموکراسی و همکاری» که در مسکو واقع‌شده، نهادی است که غرب را هدف قرار داده است. (Russia Today,2009). نخستین اثر منتشرشده توسط این موسسه با عنوان «شبکه‌های نارنجی»[viii] برنامه‌ریزی و تأمین هزینه­های‌ انقلاب‌ در جمهوری‌های پساشوروی را متوجه کشورهای غربی بالاخص آمریکا می‌کند. همچنین تلویزیون راشا تودی در سال 2005 تأسیس گردید و شبکه­های مجزایی به زبان­های انگلیسی، اسپانیایی و عربی دارد و 24 ساعته به پخش برنامه می­پردازد (Orttung, 2010:7-10). از جمله سازمان­ها و جنبش­های جوانان تحت نفوذ دولت می­توان جنبش نشی[ix]، مارچینگ توگتر[x] و جنبش جوانان گارد روسیه متحد[xi] ـ حزب سیاسی حاکم به رهبری پوتین ـ را نام برد. این سازمان‌ها به شدت طرفدار رژیم بوده و غالباً احساسات ضد آمریکایی را ترویج می‌کنند. دیمیتری مدودف در 3 فوریه 2010 دستور تشکیل دو نهاد «بنیاد دیپلماسی عمومی الکساندر  گورباچف»[xii] و «شورای امور بین­الملل روسیه»[xiii] را در راستای اهداف دیپلماسی عمومی روسیه صادر نمود. روسیه با تشکیل این نهادها به دنبال تقویت ساختارهای قدرت نرم در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود می­باشد.

در بخش بعدی آمریکا ستیزی به عنوان چالش اصلی دیپلماسی عمومی ایالات‌متحده در قبال روسیه اشاره‌شده و به اقدامات و تمهیدات اتخاذشده در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین این کشور پرداخته می­شود.

 

4-مقابله با آمریکا ستیزی روسیه در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین

ایالات‌متحده که در سال­های پس از جنگ سرد فاقد یک دیپلماسی عمومی کارآمد در قبال روسیه بود، در سال­های اخیر با موج احساسات ضد آمریکایی هم در سطح نخبگان و هم در سطح افکار عمومی روسیه مواجه شده است. در نظرسنجی که در ماه آگوست 2010 در روسیه انجام شد، پاسخ­دهندگان ایالات‌متحده را به عنوان دشمن اصلی روسیه قلمداد کردند. در حال حاضر به نظر می­رسد آمریکا برای مبارزه با آمریکا ستیزی روسی به دنبال تدوین استراتژی جدیدی در چارچوب دیپلماسی عمومی خود می­باشد؛ یک استراتژی جامع که نه تنها توانایی‌های آمریکا را در نظر می­گیرد، بلکه دستاوردهای حاصل از همکاری با بخش­های خصوصی و غیرانتفاعی را نیز مورد توجه قرار می­دهد (Zatepilina, 2009: 156). این استراتژی جدید را می­توان در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین این کشور تحلیل و ارزیابی کرد.

پیش از این فلیپ سیب[xiv] معتقد بود که علیرغم تأکید زیاد بر دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال جهان عرب، استراتژی واحدی در حوزه دیپلماسی عمومی در قبال روسیه اتخاذ نشده بود. وی دلیل این امر را تلقی روسیه به عنوان یک قدرت درجه دوم توسط آمریکا ارزیابی می­کند. سیب اتخاذ یک استراتژی منسجم در قبال روسیه توسط کاخ سفید و وزارت امور خارجه را ضروری دانسته و بر بهره­گیری از فناوری­های رسانه­ای جدید، ارتباط با اپوزیسیون خارج­نشین روسیه، مشارکت بیشتر با شرکت­های تجاری روسی، تبادلات فرهنگی، هنری و دانشجویی و ارتباطات غیردولتی تأکید می­کند (Seib, 2010).

سیاست «تنظیم مجدد»[xv] اوباما در زمینه بهبود مناسبات آمریکا و روسیه از طریق گفتگو و تعامل متقابل را می­توان در این چارچوب ارزیابی کرد (Dale, 2012). آمریکا به دنبال افزایش احساسات ضد آمریکایی در روسیه و سیاست­های ضدآمریکاگرایانه دولت روسیه، همواره از نقض اصول دمکراتیک در روسیه، کنترل رسانه­های خبری، عدم وجود آزادی­های مدنی، افزایش نفوذ و کنترل دولت در جامعه، دخالت نیروهای امنیتی در همه امور کشور و از همه مهم­تر از وضعیت بد و ناسالم انتخابات و نقض حقوق بشر توسط دولت در این کشور انتقاد کرده است. آمریکا همواره تلاش کرده­ است تا با استفاده از تمامی ابزارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تمسک به ابزارهای دیپلماسی عمومی نوین روسیه را به سمت لیبرال دموکراسی هدایت نماید (ماه­پیشانیان، 1389).

البته در حال حاضر برخی اقدامات و برنامه­ها در چارچوب دیپلماسی عمومی سنتی آمریکا کاهش یافته است. در این راستا «کمیسیون مشورتی ایالات متحده در خصوص دیپلماسی عمومی» که در سال 1948 توسط کنگره آمریکا به منظور نظارت بر فعالیت‌های دیپلماسی عمومی این کشور، تشکیل شده بود پس از سال­ها فعالیت، مجوز ادامه فعالیت آن توسط کنگره تصویب نشد و در ماه دسامبر 2011 به کار خود خاتمه داده و دفتر خود را تعطیل کرد .(US Department of State, 2012)علیرغم اینکه قدرت نرم ایالات‌متحده در سال­های اخیر بر نفوذ این کشور بر اذهان مردم جهان از طریق اخبار و رسانه­ها استوار بوده است، بخش زیادی از برنامه­های صدای آمریکا کاهش‌یافته­ و پخش برنامه­ها برای اوکراین و گرجستان قطع شده است (کتابی، یزدانی و رضائی، 1391: 1 14). پخش برنامه‌های صدای آمریکا در روسیه نیز قطع‌شده و این شبکه فقط از طریق اینترنتی و تارنمای­ آن، در دسترس مخاطبان روسی است.

در پاسخ به این چالش فعالیت­ها و اقدامات آمریکا در زمینه مقابله با آمریکا ستیزی در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین گسترش یافته است. بر همین اساس سازمان­ها و اتاق­های فکر در آمریکا بررسی و مطالعه این پدیده را در دستور کار قرار داده و راهبردها و راهکارهای مقابله با آن را مورد ارزیابی قرار داده­اند. از جمله این نهادها می­توان کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی، بنیاد هریتیج و کمیته هماهنگی سیاست­ها در خصوص دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک را نام برد.

دیپلماسی عمومی نوین آمریکا، مردم روسیه خصوصاً گروه‌هایی که وفادار به لیبرال دموکراسی و آزادی­های فردی هستند، را هدف قرار می­دهد. پخش برنامه­های بین­المللی برای روسیه و اوراسیا مورد توجه کنگره آمریکا بوده است. دولت اوباما بودجه پخش بین­المللی شورای دولتی پخش برنامه­های رادیو و تلویزیون آمریکا[xvi] را از 708 میلیون دلار در سال 2009 به 745 میلیون دلار در سال 2010 افزایش داد  (Cohen & Dale,2010) و در سال 2012 نیز 754 میلیون دلار درخواست  شده است .(Broadcasting Board of Governers,2012:97)

 

یکی دیگر از ابزارهای دیپلماسی عمومی آمریکا برنامه­های تبادل دانشجو است تا بدین طریق دانشجویان روسی را در معرض شیوه زندگی آمریکایی قرار دهد و آن‌ها را بافرهنگ سیاسی و جامعه آمریکا آشنا سازد. در سال تحصیلی 2008-2009، دانشجویان روسی با رقم 908,4 نفر رتبه بیست و چهارم را در میان دانشجویان خارجی دانشگاه­های آمریکا داشتند. ایالات‌متحده تلاش می­کند در این حوزه اقدامات مؤثری انجام دهد. در این راستا «کمیسیون مشترک ریاست­جمهوری ایالات متحده و روسیه»[xvii] توسط اوباما و مدودف در ماه جولای سال 2009 با هدف بهبود مناسبات بین دو کشور، برخورد با چالش­های مشترک، جستجوی فرصت­های جدید برای مشارکت در حوزه منافع ملی دو کشور و ارتقای گفتگو و تفاهم بین مردم دو کشور بنیان­گذاری شد. این کمیسیون در حال حاضر از 18 کارگروه تشکیل شده است  (US State Department, 2012). تارا سوننشاین[xviii] معاون دیپلماسی عمومی وزیر امور خارجه آمریکا و میخاییل شویدکوی[xix] نماینده ویژه رئیس‌جمهور روسیه که مدیریت مشترک کارگروه آموزش، فرهنگ، ورزش و رسانه کمیسیون را بر عهده دارند در ماه آوریل سال 2012، در وزارت خارجه آمریکا دیدار کردند تا در خصوص برنامه­های آتی برای همکاری میان دو کشور در زمینه‌های رسانه، آموزش، ورزش و تبادلات فرهنگی گفتگو نمایند. پیش از این آن‌ها یک یادداشت تفاهم در خصوص همکاری­های آموزشی در راستای تقویت تبادلات آتی در فوریه سال 2012 امضا کرده بودند  (US State Department, 2012).

آریل کوهن[xx] و هل دیل[xxi]  برای مقابله باسیاست‌های ضدآمریکاگرایانه روسیه توصیه­های ذیل را با تأکید بر دیپلماسی عمومی نوین به دولت اوباما و کنگره پیشنهاد می­کنند که استراتژی ارتباطی جهانی از طریق شورای امنیت ملی آمریکا را توسعه داده و جهت مقابله با تبلیغات منفی روسیه، با تمرکز بر نخبگان و عموم مردم این کشور، باید برنامه‌های استراتژیکی را تدوین نماید. این تلاش‌ها باید شامل پخش برنامه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای و رادیویی، شبکه‌های اجتماعی مجازی، ایجاد کانال‌های ماهواره‌ای روسی‌زبان برای کشورهای آسیای مرکزی، بهبود برنامه‌های تبادل تجاری و دانشجویی و افزایش حمایت از مطبوعات باشد؛ همچنین این کشور ارزیابی کامل و همه‌جانبه از عملیات اطلاعاتی روسیه در آمریکا داشته باشد. در این راستا آمریکا گستره و میزان تأثیر تبلیغات روسیه در رسانه‌های خود را ارزیابی کرده، پیامدهای استراتژیک آن را تحلیل و در صورت لزوم با اطلاعات نادرست مقابله کند .(Cohen & Dale,2010)

این توصیه­ها و ارائه راهکارها از سوی صاحب­نظران آمریکایی حاکی از اهمیت موضوع برای محافل مطالعاتی آمریکا می­باشد. همان‌گونه که اشاره شد، مقابله با آمریکاستیزی نه تنها اولویت اصلی دیپلماسی عمومی نوین ایالات‌متحده در قبال روسیه تلقی شده؛ بلکه با گسترش احساسات ضد آمریکایی در سرتاسر جهان به نظر می‌رسد راهکارهای نرم دیپلماسی عمومی نوین این کشور جهت مقابله با این چالش در مورد سایر کشورها نیز مورد استفاده قرار بگیرد. به عبارت دیگر در صورت موفقیت برنامه­های اتخاذشده در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین در قبال روسیه، پیش­بینی ­می­شود این برنامه­ها به طور گسترده در سایر نقاط جهان نیز به کار گرفته شود.

 

جمع­بندی

جایگاه روسیه در عرصه بین‌الملل شاید به آن اندازه که خود روس‌ها تصور می‌کنند برجسته نباشد اما به هر صورت نسبت به ده سال گذشته بهبودیافته و ضمن برخورداری از استحکام درونی قدرت این کشور در عرصه بین‌الملل نیز افزایش یافته است. همچنین حرکت منسجمی از سوی روسیه جهت دستیابی به جایگاه برتر در نظام بین‌الملل صورت گرفته است (سنایی، 1389). در این راستا آمریکا  هدف دیپلماسی عمومی خود را معطوف به مردم روسیه و اقمار سابق شوروی نموده است. آمریکا با استفاده از رویکرد نرم تلاش می­کند با ایجاد تغییرات برنامه‌ریزی‌شده حکومت­های طرفدار روسیه را در جمهوری­های پیرامونی روسیه تغییر داده و به سمت استقرار دولت­های طرفدار غرب در این کشورها حرکت نماید. در نتیجه این امر روسیه با استفاده از راهبرد آمریکا ستیزی در سیاست خارجی خود در جهت مقابله با آمریکا گام برداشته است.

سیاست­های سیستماتیک ضدآمریکاگرایانه روسیه چالش اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا در سال­های اخیر بوده است. باراک اوباما با شعار تغییر روی کار آمده و این تغییر در سیاست خارجی آمریکا در روابط با روسیه باسیاست تنظیم مجدد روابط یا از نوآغاز کردن روابط با روسیه بروز یافت. در دوره اوباما، ایالات‌متحده در چارچوب دیپلماسی عمومی نوین خود سیاست­هایی را اتخاذ کرده است. تمهیدات و سیاست­های جدید ایالات‌متحده برخلاف دوره جنگ سرد که در چارچوب دیپلماسی سنتی این کشور دنبال می­شد در دوره پس از جنگ سرد و خصوصاً در سال­های اخیر در چارچوب دیپلماسی نوین این کشور پیگیری شده است.  



[i]. Fitzhugh Green

[ii]. Melissen

[iii]. Rhianon Vickers

[iv]. Eytan Gilboa

[v]. the Committee on Public Information

[vi]. George Creel

[vii]. J. William Fulbright (D-AR)

[viii].Orange Webs

[ix].Nashi

[x].marching together

[xi].Young Guard Youth Movement of United Russia

[xii]. Alexander Gorchakov Public Diplomacy Foundation

[xiii]. Russian Council on International Affairs

[xiv].Philip Seib

[xv]. reset

[xvi]. Broadcasting Board of Governors

[xvii]. US.-Russia Bilateral Presidential Commission (BPC)

[xviii]. Tara Sonenshine

[xix]. Mikhail Shvydkoy

[xx]. Ariel Cohen

[xxi]. Helle Dale

 

 

کتابنامه

 

ایزدی، فؤاد (1390)، دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).

سنایی، مهدی (1389)، «روابط آمریکا و روسیه در دوره اوباما: تقابل یا تعامل»، ایراس، 14 اردیبهشت، قابل‌دسترس در

 http://www.iras.ir/vdccpiqs.2bqs08laa2.html?11245

کتابی، محمود؛ یزدانی، عنایت­الله و مسعود رضائی (1391) «قدرت نرم و راهبرد هژمونیک­گرایی آمریکا»، دوقصلنامه دانش سیاسی، سال هشتم، شماره دوم، پاییز و زمستان

ماه­پیشانیان، مهسا (1389)، «ماهیت، ابعاد و راهکارهای قدرت نرم روسیه»، دوماهنامه تحولات ایران و اوراسیا، شماره 30، مرداد و شهریور.

 

Broadcasting Board of Governers (2012), “Fiscal Year 2012 Budget Request,” available at: http://www.bbg.gov/about-the-agency/research-reports/budget-submissions/

Cohen, Ariel (1997), “The ‘PrimakovDoctrine’: Russia’s Zero-Sum Game with the United States,” Heritage Foundation F.Y.I, No.167, December 15.

Cohen, Ariel & Helle C. Dale (2010), “Russian Anti-Americanism: A Priority Target for U.S. Public Diplomacy,” Heritage Foundation, Backgrounder, No. 2373, Febuary 24.

Cull, Nicholas J. (2008), "'Public Diplomacy' before Gullion: The Evolution of Phrase." Los Angeles, CA: USC Center on Public Diplomacy.

Dale, Helle (2012), “From Russia with Hate: Anti-Americanism Rampant in Putin’s Kremlin,” The Foundry, April 23, Available at: http://blog.heritage.org/2012/04/23/from-russia-with-hate-anti-americanism-rampant-in-putins-kremlin/

Gienow-Hecht, Jessica C. E. (2002), "Cultural Imperialism." In Encyclopedia of American Foreign Policy, edited by Richard Dean Burns, Alexander DeConde and Fredrik Logevall, 397-408. New York: Charles Scribner's Sons.

Gilboa, Eytan (2008), “Searching for a Theory of Public Diplomacy,” The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science, 616: 55

Gilboa, Eytan (2006), “Public Diplomacy: The Missing Component in Israel’s Foreign Policy,” Israel Affairs,12, No. 4, 715-747.

Gounev, Georgy (2012), “Vladimir Putin and the Future of Russian Anti-Americanism,” American Thinker, March 24, Available at:

http://www.americanthinker.com/2012/03/vladimir_putin_and_the_future_of_the_russian_anti-_americanism.html

Green, Fitzhugh (1988), American Propaganda Abroad, New York: Hippocrene Books.

Kramer.Andrew E. (2008), “Moscow Says U.S. Leadership Era Is Ending,” The New York Times, October 2.

Lukyanov, Fyodor (2012a), “Uncertain World: Anti-Americanism in Russia,” February 9, See: http://en.rian.ru/columnists/20120209/171216917.html

Lukyanov, Fyodor (2012b), “Why is Russia anti-American?” Russia Today, February 24, See: http://rt.com/politics/columns/unpredictable-world-foreign-lukyanov/russia-usa-america-putin/

Melissen, Jan (2005a), "The New Public Diplomacy: Between Theory and Practice." In The New Public Diplomacy: Soft Power in International Relations, New York: Palgrave MacMillan.

Melissen, Jan (ed. b) (2005), The New Public Diplomacy: Soft Power in International Relations, New York: Palgrave MacMillan.

Nye, Joseph S. (2004 a), "The Decline of America's Soft Power." Foreign Affairs 83, no. 3 (2004): 16-20.

Nye, Joseph S. (2004 b), Soft Power: The Means to Success in World Politics. New York: Public Affairs.

Orttung, Robert W. (2010) “Russia’s Use of PR as a Foreign Policy Tool,” Russian Analytical Digest, No. 81, 16 June.

Osgood, Kenneth A. (2002), "Propaganda." In Encyclopedia of American Foreign Policy, edited by Richard Dean Burns, Alexander DeConde and Fredrik Logevall, 239-54. New York: CharlesScribner's Sons.

Russia Today (2009), “Did Western Spider Spin Orange Web?” April 18, 2008, at

http://www.russiatoday.ru/Art_and_Fun/20080418/Did_Western_spider_spin_Orange_Web.html (November 23, 2009).

Seib, Philip (2010), “U.S. Needs a New Public Diplomacy Strategy for Russia,” Available at:

http://www.huffingtonpost.com/philip-seib/us-needs-a-new-public-dip_b_571159.html

Shlapentokh, Vladimir (2009), “Russian Anti-Americanism,” The New York Times, October 5,See: http://www.nytimes.com/2009/10/06/opinion/06iht-edshlapentokh.html

Snow, Nancy. (2006), "U.S. Public Diplomacy: Its History, Problems, and Promise." In Readings in Propaganda and Persuasion, New and Classic Essays, edited by Garth S. Jowett and Victoria O'Donnell, 225-41. Thousand Oaks, CA: Sage.

Tuch, Hans (1990), Communicating with the World, New York: St. Martin's Press.

US Department of State (2012), United States Advisory Commission on Public Diplomacy, at http://www.state.gov/pdcommission/index.htm

US State Department (2012), “Meeting with Russian Special Presidential Representative,” Office of the Spokesperson, April 10, Available at: http://www.scoop.co.nz/stories/WO1204/S00158/meeting-with-russian-special-presidential-representative.htm

United States Advisory Commission on Public Diplomacy (2005) United States Advisory Commission on Public Diplomacy 2005 Report (Washington, DC: United States Advisory Commission on Public Diplomacy

Vaughan, James R. (2005), The Failure of American and British Propaganda in the Arab Middle East, 1945-57: Unconquerable Minds, New York: Palgrave Macmillan.

Vickers, Rhiannon (2004), "The New Public Diplomacy: Britain and Canada Compared," British Journal of Politics and International Relations, Vol.6, No.2.

Wang, Jian. (2007), "Telling the American Story to the World: The Purpose of U.S. Public Diplomacy in Historical Perspective." Public Relations Review, 33, No. 1: 21-30.

Zatepilina, Olga (2009), “Non-state Ambassadors: NGOs’Contribution to America’s Public Diplomacy,” Place Branding and Public Diplomacy, Vol. 5, 2, 156–168.

 

 

 

 

ایزدی، فؤاد (1390)، دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).
سنایی، مهدی (1389)، «روابط آمریکا و روسیه در دوره اوباما: تقابل یا تعامل»، ایراس، 14 اردیبهشت، قابل‌دسترس در
 http://www.iras.ir/vdccpiqs.2bqs08laa2.html?11245
کتابی، محمود؛ یزدانی، عنایت­الله و مسعود رضائی (1391) «قدرت نرم و راهبرد هژمونیک­گرایی آمریکا»، دوقصلنامه دانش سیاسی، سال هشتم، شماره دوم، پاییز و زمستان
ماه­پیشانیان، مهسا (1389)، «ماهیت، ابعاد و راهکارهای قدرت نرم روسیه»، دوماهنامه تحولات ایران و اوراسیا، شماره 30، مرداد و شهریور.
 
Broadcasting Board of Governers (2012), “Fiscal Year 2012 Budget Request,” available at: http://www.bbg.gov/about-the-agency/research-reports/budget-submissions/
Cohen, Ariel (1997), “The ‘PrimakovDoctrine’: Russia’s Zero-Sum Game with the United States,” Heritage Foundation F.Y.I, No.167, December 15.
Cohen, Ariel & Helle C. Dale (2010), “Russian Anti-Americanism: A Priority Target for U.S. Public Diplomacy,” Heritage Foundation, Backgrounder, No. 2373, Febuary 24.
Cull, Nicholas J. (2008), "'Public Diplomacy' before Gullion: The Evolution of Phrase." Los Angeles, CA: USC Center on Public Diplomacy.
Dale, Helle (2012), “From Russia with Hate: Anti-Americanism Rampant in Putin’s Kremlin,” The Foundry, April 23, Available at: http://blog.heritage.org/2012/04/23/from-russia-with-hate-anti-americanism-rampant-in-putins-kremlin/
Gienow-Hecht, Jessica C. E. (2002), "Cultural Imperialism." In Encyclopedia of American Foreign Policy, edited by Richard Dean Burns, Alexander DeConde and Fredrik Logevall, 397-408. New York: Charles Scribner's Sons.
Gilboa, Eytan (2008), “Searching for a Theory of Public Diplomacy,” The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science, 616: 55
Gilboa, Eytan (2006), “Public Diplomacy: The Missing Component in Israel’s Foreign Policy,” Israel Affairs,12, No. 4, 715-747.
Gounev, Georgy (2012), “Vladimir Putin and the Future of Russian Anti-Americanism,” American Thinker, March 24, Available at:
http://www.americanthinker.com/2012/03/vladimir_putin_and_the_future_of_the_russian_anti-_americanism.html
Green, Fitzhugh (1988), American Propaganda Abroad, New York: Hippocrene Books.
Kramer.Andrew E. (2008), “Moscow Says U.S. Leadership Era Is Ending,” The New York Times, October 2.
Lukyanov, Fyodor (2012a), “Uncertain World: Anti-Americanism in Russia,” February 9, See: http://en.rian.ru/columnists/20120209/171216917.html
Lukyanov, Fyodor (2012b), “Why is Russia anti-American?” Russia Today, February 24, See: http://rt.com/politics/columns/unpredictable-world-foreign-lukyanov/russia-usa-america-putin/
Melissen, Jan (2005a), "The New Public Diplomacy: Between Theory and Practice." In The New Public Diplomacy: Soft Power in International Relations, New York: Palgrave MacMillan.
Melissen, Jan (ed. b) (2005), The New Public Diplomacy: Soft Power in International Relations, New York: Palgrave MacMillan.
Nye, Joseph S. (2004 a), "The Decline of America's Soft Power." Foreign Affairs 83, no. 3 (2004): 16-20.
Nye, Joseph S. (2004 b), Soft Power: The Means to Success in World Politics. New York: Public Affairs.
Orttung, Robert W. (2010) “Russia’s Use of PR as a Foreign Policy Tool,” Russian Analytical Digest, No. 81, 16 June.
Osgood, Kenneth A. (2002), "Propaganda." In Encyclopedia of American Foreign Policy, edited by Richard Dean Burns, Alexander DeConde and Fredrik Logevall, 239-54. New York: CharlesScribner's Sons.
Russia Today (2009), “Did Western Spider Spin Orange Web?” April 18, 2008, at
http://www.russiatoday.ru/Art_and_Fun/20080418/Did_Western_spider_spin_Orange_Web.html (November 23, 2009).
Seib, Philip (2010), “U.S. Needs a New Public Diplomacy Strategy for Russia,” Available at:
http://www.huffingtonpost.com/philip-seib/us-needs-a-new-public-dip_b_571159.html
Shlapentokh, Vladimir (2009), “Russian Anti-Americanism,” The New York Times, October 5,See: http://www.nytimes.com/2009/10/06/opinion/06iht-edshlapentokh.html
Snow, Nancy. (2006), "U.S. Public Diplomacy: Its History, Problems, and Promise." In Readings in Propaganda and Persuasion, New and Classic Essays, edited by Garth S. Jowett and Victoria O'Donnell, 225-41. Thousand Oaks, CA: Sage.
Tuch, Hans (1990), Communicating with the World, New York: St. Martin's Press.
US Department of State (2012), United States Advisory Commission on Public Diplomacy, at http://www.state.gov/pdcommission/index.htm
US State Department (2012), “Meeting with Russian Special Presidential Representative,” Office of the Spokesperson, April 10, Available at: http://www.scoop.co.nz/stories/WO1204/S00158/meeting-with-russian-special-presidential-representative.htm
United States Advisory Commission on Public Diplomacy (2005) United States Advisory Commission on Public Diplomacy 2005 Report (Washington, DC: United States Advisory Commission on Public Diplomacy
Vaughan, James R. (2005), The Failure of American and British Propaganda in the Arab Middle East, 1945-57: Unconquerable Minds, New York: Palgrave Macmillan.
Vickers, Rhiannon (2004), "The New Public Diplomacy: Britain and Canada Compared," British Journal of Politics and International Relations, Vol.6, No.2.
Wang, Jian. (2007), "Telling the American Story to the World: The Purpose of U.S. Public Diplomacy in Historical Perspective." Public Relations Review, 33, No. 1: 21-30.
Zatepilina, Olga (2009), “Non-state Ambassadors: NGOs’Contribution to America’s Public Diplomacy,” Place Branding and Public Diplomacy, Vol. 5, 2, 156–168.