سید مهدی رحمتی؛ محمد علی مهدوی راد؛ جلیل پروین
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 205-243
چکیده
عدالت در اندیشهی دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است. بهگونهای که بنیان عالم بر آن نهاده شده و رسولان الهی مأمور به تبلیغ و تحقق آن در گستره تمامی ابعاد زندگی بشر شدهاند. مأموریتی که با وجود گرایش ...
بیشتر
عدالت در اندیشهی دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است. بهگونهای که بنیان عالم بر آن نهاده شده و رسولان الهی مأمور به تبلیغ و تحقق آن در گستره تمامی ابعاد زندگی بشر شدهاند. مأموریتی که با وجود گرایش متعالی فطری به عدالتخواهی و تکلیف عمومی مسلمانان به آن، به صورتی خاص برعهدهی حکومت اسلامی نهاده شده است. حکومت-های اسلامی و سیر تطوّر اندیشه سیاسی آنان حاکی از آن است که در مقاطعی از تاریخ، حکومتهایی ناخوانده و گاه خودخوانده همچون داعش، با مبانی نادرست و کجروی در برداشتهای اصولی در مهندسی راهبردها و راهکارهای تحقّق عدالت، نه تنها چهرهای صحیح از عدالتگستری اسلامی در میان جوامع بشری ترسیم ننموده، بلکه عدالت اسلامی را به افراطیگری و خشونتطلبی ضد انسانی مبدل کردهاند. تکفیرىها معتقدند استفاده از خشونت و ترور براى تحقق عدالت و برکنارى رهبرانى که به گفته آنها براساس اسلام حقیقى حکومت نمىکنند، یک وظیفه اسلامى است. ایدهای که فراورده گفتمانى سه عنصر «حاکمیت خدا»، «جاهلیت جهان و جهانى بودن اسلام» و «جهاد» است. نوشتار حاضر بر آن است که با روشِ توصیفی ـ تحلیلی، مبانی سیاسیِ اندیشهی تکفیری داعش را به عنوان مهمترین موانع تحقق و توسعه عدالت اسلامیِ مورد ادعای آنان، تبیین نموده و به نقد آن بپردازد.