عباسعلی طالبی؛ هادیمراد پیری؛ محمدصادق جلالی راد
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 57-78
چکیده
در قرن جدید اگر کشوری تنها برحفظ قدرت نظامی و اقتصادی خود که قدرت سخت نامیده می شود تکیه کند و نتواند بعد سوم قدرت یعنی جذابیت های فرهنگی، ارزش ها و نهادها را تقویت کند در رقابت با سایر بازیگران با تهدیدات ...
بیشتر
در قرن جدید اگر کشوری تنها برحفظ قدرت نظامی و اقتصادی خود که قدرت سخت نامیده می شود تکیه کند و نتواند بعد سوم قدرت یعنی جذابیت های فرهنگی، ارزش ها و نهادها را تقویت کند در رقابت با سایر بازیگران با تهدیدات فراوانی در خارج از مرزهای ملی و ناتوانی در ایجاد انسجام ملی در داخل روبرو خواهد شد. نای با تاکید به این موضوع که ایالات متحده آمریکا در سال های پایانی قرن بیستم به گونه ای تدریجی مشروعیت قدرت نرم خود را از دست داده و ادامه آن زمینه را برای فرسایش بیشتر فراهم می کند. یافته ها نشان می دهد که قدرت نرم آمریکا نسبت با سایر بازیگران نوظهور در حال افول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری قدرت نرم جوزف نای بدنبال پاسخگویی به این پرسش است که مولفه های تاثیر گذار بر افول قدرت نرم آمریکا در نظام بین الملل کدام اند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد، که به نظر می رسد روند های سیاسی و اجتماعی طی شده در سال های اخیر مانند شکل گیری قدرت های نوظهور،کاهش توان نظامی،کاهش نفوذ در نهادهای بین المللی، نارضایتی افکار عمومی از یکجانبه گرایی، کاهش اعتبار سبک زندگی، شکاف های اجتماعی و تضعیف آزادی های رسانه ای قدرت نرم امریکا در دراز مدت یک فرو رفتگی و فرسایش بزرگ را نشان می دهد. از این رو بازگشت احتمالی قدرت نرم امریکا به جایگاه قبلی و توانایی حفظ اعتبار و مشروعیت گذشته در کوتاه مدت محتمل به نظر نمی رسد.