درجامعه شناسی در کنار انواع تغییرات اجتماعی، دو نوع تغییرات اجتماعی معطوف به عرصه سیاست قابل توجه است. تغیـیر اجتماعیِ روبنـایی که به نوعی به حرکت های اصلاحی و بدون تغییر در ماهیت و بنیاد ساختار اجتماعی ...
بیشتر
درجامعه شناسی در کنار انواع تغییرات اجتماعی، دو نوع تغییرات اجتماعی معطوف به عرصه سیاست قابل توجه است. تغیـیر اجتماعیِ روبنـایی که به نوعی به حرکت های اصلاحی و بدون تغییر در ماهیت و بنیاد ساختار اجتماعی در جامعه اشاره دارد. تغییر اجتماعیِ زیـربنـایی، یا همان انـقـلاب اجتمـاعی است. اکثر نظریه پردازان، انقلاب های اجتماعی را با مولفه های سخت افزارانه و به صورت خشونت آمیز تعریف می کنند. در حالی که متون دینی و قرآن کریم در توصیف نهضت انبیاء الهی که هر یک در دوران خود حامل و عامل تغییرات اجتماعی بودند، مولفه های دیگر را متذکر می شوند. از این رو، پرسش اصلی این پژوهش این است که برمبنای آموزه های قرآن، مدیریت تغیییرات اجتماعی ساختاری دارای چه ویژگی هایی است؟ به بیان دیگر مولفه های شکل دهنده مدیریت تحولات و تغییرات اجتماعی از چه ماهیتی برخوردارند و قرآن کریم بر کدام مولفه های مدیریت تغییرات را ترجیح می دهد. روشی که برای دستیابی سوال موصوف، مورد استفاده قرار گرفت، " پارادایم کیس" است. این روش برای موضوعاتی که از اعتبار و اهمیت پیشینی برخوردارند، کاربرد موثری دارد. مهمترین نتایج این تحقیق این است که تغییرات اجتماعی و مدیریت آن می تواند بدون بهره گیری از سیاست ها و الگوهای سخت افزارانه و اجبار آمیز موفقیت آمیز باشد. همچنین براساس آموزه های قرآنی، مولفه های نرم افزارانه ی مدیریت تغییرات اجتماعی دارای ماهیت اصالی و راهبردی است. و با توجه به مطالعه موردی، گفتمان نرم افزارانه حاکم بر سیاست ها و اقدامات حضرت موسی رمز پیروزی آن بر مدیریت بحران فرعون بوده است. در واقع می توان استنباط نمود که از نظر قرآن کریم گفتمان سلبی در مدیریت بحران ها و تغییرات اجتماعی در نهایت محکوم به شکست است.