نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
سیاستگذاری قومی از مباحث مهم سیاسی-اجتماعی سخنان مقام معظم رهبری است به رغم بحثها و گفتگوهای فراوانی که در این زمینه میان مدیران و رهبران جامعه ما صورت گرفته است اما هنوز این مفهوم و مصادیق آن در قالب یک الگوی علمی و مدون ارائه نشده است حال آنکه حدود پنج دهه از مطرحشدن و عملیاتی شدن سیاستگذاری قومی در غرب میگذرد .این تحقیق به منظور پر کردن خلا علمی در کشور و با الگو قرار دادن سخنان مقام معظم رهبری به بررسی اندیشههای آن شخصیت در زمینه سیاستگذاری قومی پرداخته است.هدف از این تحقیق بررسی سوال اساسی چیستی ،چرایی و چگونگی سیاستگذاری قومی و ارایه یک الگوی جامع در این زمینه است .در این تحقیق که یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی – اکتشافی است.برای بررسی الگوی سیاستگذاری قومی از دیدگاه مقام معظم رهبری از روش تحلیل مضمون استفاده شده است.برای گرداوری و شناسایی مضامین مرتبط با سیاستگذاری قومی نخست مبانی نظری و دیدگاههای مختلف صاحبنظران غربی طی سالهای اخیر بررسی شده است سپس با بررسی و مطالعه سخنان مقام معظم رهبری مضمونهای مرتبط ,استخراج و کدگذاری گردیده است. نتایج تحقیق نشان میدهد این الگو دارای سه مضمون غالب چیستی ,چرایی و چگونگی است.روابط میان این مضمونها نیز در قالب یک الگو کلی ارایه شدهاند.
کلیدواژهها
مقدمه
وجود تنوعات و تفاوت اجتماعی در ایران، ضرورت سیاست قومی[1] و مدیریت سیاسی خردمندانه و منطقی را بیش از پیش ایجاب میکند و جمهوری اسلامی ایران با تأکید و تکیه بر آموزهها و ارزشهای و الای فرهنگی اسلام و میراث تاریخی درخشان مشترک و احترام به اقوام، مذاهب و ادیان الهی و تأکید بر قانون اساسی که مشحون از آموزههای ارزشمند مبنی بر تأکید بر برادری و برابری انسانها و احترام به حقوق اقلیتهای مذهبی و دینی است، برخی زمینههای ذهنی ارتقای رضایتمندی شهروندان را در استانهای مختلف کشور مبتنی بر همزیستی برادرانه و صمیمی اقوام و پیروان مذاهب و ادیان گوناگون فراهم آورده است و این در شرایطی است که برخی متغیرهای سیاسی، داخلی و خارجی اثرگذار در این زمینه ونیزاثارسیاست های دوران شاه پهلوی ، همواره مانع از مدیریت مطلوب مسائل قومی در کشور شده است.نظر به اهمیت این موضوع در امنیت کشور، رهبر معظم انقلاب در طول تصدی گریشان در امر رهبری، با افراد و گروه های متخلف مردمی صحبت داشته اند و رهنمودهایی ارائه نموده اند. لذا مسئله اساسی این مقاله تحلیل تماتیک سخنان رهبری انقلاب در خصوص قومیت ها است تا به الگوی سیاست قومی ،چگونگی اعمال سیاست قومی و چیستی راهبردهای مستخرج از بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی در حوزه سیاست قومی دست یابد. از این رو بجاست تحقیق در این خصوص بر اساس اصول علمی شکل بگیرد و با الگوسازی رهنمودهای ایشان به عنوان راهنما و نقشه راه آینده در اختیار نهادهای تصمیم گیری کشور قرار بگیرد.
1. چارچوب مفهومی:
1-1. قوم/ قومیت
ماکس وبر معتقد است که گروههای قومی، گروههای انسانی دارای باوری ذهنی به اجداد مشترک هستند. باوری که دلیل آن میتواند شباهتهای فیزیکی، شباهت در رسوم، حافظه و خاطرات مشترکی باشد که با یکدیگر در کوچ و سکونت داشتهاند. فردریک بارث نیز درباره قوم چنین میگوید: واژه گروه قومی در ادبیات انسانشناسی معمولاً به جمعیتی اطلاق میشود که دارای خودمختاری زیادی در باز تولید زیستی خود باشد، ارزشهای فرهنگی بنیادین مشترکی داشته باشد که درون اشکال فرهنگی با وحدت آشکاری گردهم آمده باشند و یک میدان ارتباطی و کنش متقابل بسازند، دارای یک احساس تعلق به یک واقعیت بیرونی باشند که آنها را از دیگران تفکیک کند(برتون، 1380؛ 235).
الر [Eller] قومیت را فرایندی اجتماعی و روانشناختی میداند که به واسطة آن افراد با یک گروه و برخی از جنبههای فرهنگ آن گروه ارتباط مییابد و از این حیث عبارتاست از آگاهی از تفاوت، برجستگی ذهنی آن تفاوت و همچنین بسیج شدن براساس آن تفاوت (گلمحمدی، 1381: 160). در تعریف فوق بسیج شدن بر اساس تفاوت ها شاخصه مهم قومیت لحاظ شده است اهمیت بسیج قومی آنقدر زیاد است که برخی از اندیشمندان در تعریف قومیت ،قابلیت بسیج شدن را شاخصه مهم قومیت میدانند در واقع سیاستگذاری قومیت ها در تمامی سیاست های جوامع چند قومی بعد از جنگ جهانی اهمیت ویژه یافته است.حتی می توان گفت علت بیشتر خشونت های سطح ملی در سه دهه اخیر منبع بیرونی نبوده بلکه ریشه در تضادقومی درونی وعدم سیاستگذاری مدبرانه داشته است(Said and Simmons ,1976:16) .
1-2. سیاستگذاری قومی
مجموعه سیاست هایی است که از طریق آن می توان تعاملات و روابط میان اقوام و دولت و مجموعه حاکمیت از یک سو و روابط میان اقوام با یکدیگر و با بدنه جامعه ملی از سوی دیگر را تنظیم و تحت قاعده و نظم در آورد و متناسب و همسو با سایر سیاست های کلان موجود تغییر داد (چلبی، 1375:43).
1-3 .الگو
الگوهمان مدال های ارتباط میان مفاهیم و مقولات پروده در نظریه است.الگوها زمانی شکل می گیرند که ویژگی ها در امتداد ابعاد مختلف ردیف شده باشند(استروس و کوربین؛140:1390)
1-4 سیاستگذاری حقوقی
اشاره به مجموعه دستورالعمل های قانونی مصوب در خصوص سیاست خاصی دارد.(بلیک مور: 67,1385)
- الگوی های سیاستگذاری قومی
امروزه، در ادبیات سیاسی و اجتماعی از دو الگوی عمدة سیاست گذاری قومی بحث به میان آمده است که عبارتند از:
2-1. الگو همانندسازی
سایمونز همانندسازی را روند انطباق یا سازگاری که در میان اعضای متعلق به رویکردهای مختلف روی می دهد و موجب همگونی و یا هم جنسی گروهی می شود، تعریف نموده است (صدارت:1384,51).در الگوی همانندسازی دو گروه وجود دارد که عبارتند از : گروه اول نامزدان همانندسازی یا تازه واردان و گروه دوم جامعه پذیران. گروه نخست باید وسایل جدید را به دست آورند و چگونگی به کارگیری مکانیزم های جدید را فرا گیرند . در این فرآیند نظام ارزشی تازه واردان تغییر می کند . به همین دلیل سیاست همانندسازی را فرآیند تغییر اجتماعی و فرهنگی نیز نامیده اند. فرهنگ پذیری تازه واردان به آنان امکان می دهد که نقش های تازه خود را بیابند و قواعد، سنت ها و رسوم جامعه وسیع تر را بپذیرند.در این الگو، همانندسازی ایده آل یا غایتی منسجم ساز تلقی می شود که سیاست های دولت و ایدئولوژ یها براساس آن شکل گرفته و ترکیبی زیست شناختی، فرهنگی، اجتماعی و روانی از گروه های قومی متمایز و منفرد به منظور ایجاد یک جامعه بدون تفاوت قومی به وجود می آید.در این صورت، اختلافات فرهنگی ساختاری کاهش می یابد و حاصل آن جامعه ای متجانس و همگن خواهد بود که در بین گروه ها از جنبه های قومی ، فرهنگی و نژادی تفاوتی نخواهد بود.آنتویی گیدنز مدل همانندسازی را به عنوان یکی از مدل های محقق کننده تحول «روابط نوین در جامعه آمریکا بیان نموده است . مطابق مدل همانندگردی مهاجران یا اقلیت ها عادات و رسوم اولیه خود را ر ها نکرده و رفتارهایشان را در قالب ارزش ها وهنجارها شکل می دهند. نسل های مهاجران با فشارهایی در جهت همانند شدن به این شیوه روبه رو شده و فرزندانشان به طور کلی آمریکایی شده اند. وی مدل دیگری به نام مدل درهم آمیزی برای سیاست های قومی ارائه کرده است . مطابق این مدل سنت های فرهنگی مهاجران و اقلیت های قومی همه با هم در هم آمیخته و الگوی فرهنگی جدید و تکامل یافته ای را تشکیل می دهند (گیدنز، 1373؛290 ).
یکی از روش های اعمال سیاست همانندسازی، جداسازی است . جداسازی هنگامی رخ می دهد که گروه مسلط، گروه های نژادی، دینی و قومی دیگر را به زیستن در مناطق مسکونی جدا از محل سکونت گروه مسلط وا می دارد. این گروه ها همچنین از برخورداری از وسایل و تسهیلات و خدمات خاص گروه مسلط مانند : مدرسه، بیمارستان و... محروم می گردند. در بسیاری از موارد، کیفیت خانه ها و تسهیلاتی که به گروه اقلیت اختصاص می یابد نازلتر از آنهایی است که گروه مسلط بهره برداری می کند(توسلی:1378, (352.
2-2. الگوی تکثر گرایی قومی
مارتین مارجر تکثرگرایی را نقطه مقابل همانندسازی می داند که مفروض اصلی آن حفظ و یا حتی تشدید تفاوت های موجود میان گروه های قومی است و لذا سیاست هایی که بر این مبنا طراحی می شوند، تنوع گروهی و حفظ مرزهای جداکننده گروه های قومی را تشدید و ترغیب می کنند.(ترابی: 7,1386). در تدوین این سیاست ها، به جای حقوق شخصی، حقوق جمعی و گروهی افراد مبنا قرار می گیرد. در تکثر گرایی قومی در عین حال که بر تنوع و تفاوت های گروهی (قومی) تأکید می شود بر وجود یک ساختار مشترک سیاسی اقتصادی که گروه های مختلف قومی را به یکدیگر پیوند دهد نیز توجه می شود . در واقع ، بدون وجود یک ساختار سازمانی مشترک جامعه چند قومی شکل نمی گیرد . یعنی با وجود تمایزات فرهنگی اقوام، یک اشتراک سازمانی در بین آنها تدارک دیده می شود. از این جهت ، تکثرگرایی دارای دو بعد فرهنگی و ساختاری است . در بعد فرهنگی، تأکید اصلی بر حفظ و صیانت از تفاوت های فرهنگی اقوام می شود و در بعد ساختاری بر مبنای تفاوت های فرهنگی اقوام سازمان های مستقلی از قبیل : مدارس، ادارات و ... در چارچوب هر قومی مدنظر قرار می گیرد . (چلبی:1375, 5) در کنار این دو بعد می توان بعدسیاست های ترجیحی قومی را افزود که طی آن دولت در راستای کثرت گرایی حمایتی واعمال سیاست ها و برنامه ریزی هایی برای ارتقای وضعیت آموزشی اقلیت های قومی که قبیله قربانی تبعیض بوده اند اقداماتی را انجام می دهد. ترویج مساوات با هدف فرهنگی به نهادهای عمده فراملی و توزیع مناسب تر قدرت از جهت گیری های عمده این سیاست است. مالزی، سر یلانکا، هند و نیجریه این نوع سیاست را اعمال می کنند.
در جوامع چند قومی امروزی تکثرگرایی به دو صورت به چشم می خورد که هر کدام توسط سیاست ها و ایدئولوژی های کاملاً متفاوت حمایت می شوند:
الف.تکثرگرایی مساوات طلبانه
در این نوع تکثرگرایی در آن گروه های قومی مختلف، استقلال فرهنگی و ساختاری خودرا حفظ کرده و تفاوت آنها نیز توسط دولت صیانت شده و ضوابط و تدابیر سازمانی معینی نیز جهت توزیع متناسب پاداش های اجتماعی برا ساس قومیت (مساوات قومی ) تدارک دیده می شود. به عبارت دیگر ، در یک جامعه چند قومی که براساس تکثرگرایی مساوات طلبانه هدایت می شود،با وجود تفاوت های فرهنگی و ساختاری اقوام ، اصل راهنما برابری قومی است . در عین حال که تفاوت های قومی از طریق مشارکت گروه های مختلف قومی در یک سیستم سیاسی و اقتصادی واحد کاهش می یابد. با این حال، منتقدین این سیاست معتقدند که بین اصول تکثرگرایی فرهنگی به لحاظ نظری و عمل به آن فاصله زیادی وجود دارد و در کشورهایی که مدعی چنین سیاستی هستند، تأکید عمده بر حفظ نمادهای سطحی و ظاهری در روابط قومی است و وجه مهم این سیاست که دسترسی یکسان اقوام به فرصت های سیاسی و اقتصادی است، در عمل مورد اعتنا قرار نمی گیرند. علاوه بر اینکه منتقدین، سیاست تکثرگرایی فرهنگی را عامل تفرقه برای کل جامعه و سبب تداوم اختلافات قومی می دانند. (چلبی:1375؛ 6.(
ب.سیاست تکثرگرای نابرابر
براساس این ایدئولوژی که مبنای فلسفی تکثرگرایی نابرابر را تشکیل می دهد، میان گروه های قومی و نژادی تفاوتی ذاتی وجود دارد و لذا گروه هایی که براساس این ایدئولوژی برتر شمرده می شوند بر دیگرگروه ها حق تسلط پیدا می کنند. در واقع، نابرابری و عدم تساوی در بین گروه های قومی به رسمیت شناخته می شود و از این جهت سیاست تکثرگرای نابرابر، سبب تقویت نابرابری در توزیع قدرت و مزایای اجتماعی در بین اقوام و تفکیک و تمایز آنها از جهت ساختاری می شود هرچند که سیستم های تکثرگرای نابرابر امروزه به صورت افراطی وجود ندارد و بااز میان رفتن نظام آپارتاید در افریقای جنوبی، اهمیت خود را نیز از دست داده است . (گزیده، 1357؛37.(
در جامعه ای با شرایط و ویژگی های جمهوری اسلامی ایران و با ملحوظ نظر قراردادن پیشینة تاریخی همزیستی مسالمت آمیز اقوام مختلف در آن، سیاست های اجتماعی باید در راستای انسجام و همبستگی ملی حرکت کند. طراحی و تدوین سیاست های تنوعات اجتماعی تا حدود زیادی با متغیر ساختار دولت ارتباط دارد . در این رابطه ،مینک و کوهن ( 1966 ) دو تلقی از ملت، از دیدگاه ناسیونالیسم دولتی ارائه می کنند که انتخاب هر کدام ، توسط دولت ها به سیاست های قومی ویژه ای می انجامد . این دو برداشت عبارت است از:« ملت سیاسی[2]» و« ملت فرهنگی[3] ».در ملت سیاسی، ملت ،اجتماعی از شهروندان برابر - بدون مدنظر قرار دادن زمینه های قومی، مذهبی و زبانی -
تلقی می شود که بااختیار و علاقه گرد هم آمده اند. این برداشت با برخی سیاست های قومی مانند سیاست وحدت در کثرت، کثرت گرایی قومی و ادغام اجتماعی[4] همسویی دارد. در رویکرد ملت فرهنگی، ملت اجتماعی از افراد مختلف با زبان، روش زندگی،تاریخ و سرزمین ویژه است و دولت پیونددهندة تنوعات اجتماعی است . به همین دلیل ،ویژگی های اجتماعی ملی معمولاً توسط دولت تعریف می شود. در این رویکرد ، افرادیکه از ویژگی های منطبق تری با تعریف دولت مزبور برخوردار باشند ، از حقوق شهروندی بالاتری بهره مند می شوند. این تلقی از ملت، با سیاست های همانندسازی قومی انطباق بیشتری دارد.اما به نظر می رسد از آموزه های دینی و سخنان رهبری می توان برداشت سومی با عنوان ملت سیاسی- فرهنگی را بر دو برداشت فوق افزود که در نهایت به نوعی سیاست تکثر گرایی در وحدت دینی می انجامد.
- روششناسی تحقیق:
3-1.تحلیل مضمون
در این پژوهش از استراتژی تحلیل تماتیک[5] (مضمون)استفاده شده است. تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است.منظور از الگو مدلی است که از طریق نظم مفهومی داده های مستخرج بدست می اید. این روش، فرایندی برای تحلیل دادههای متنی است و دادههای پراکنده و متنوع را به دادههایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند (Braun & Clarke, 2006). تحلیل مضمون، صرفاً روش کیفی خاصی نیست بلکه فرایندی است که میتواند در اکثر روشهای کیفی به کار رود. به طور کلی، تحلیل مضمون، روشی است برای:
الف- دیدن متن؛
ب- برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط؛
ج- تحلیل اطلاعات کیفی؛
د- مشاهده نظاممند شخص، تعامل، گروه، موقعیت، سازمان و یا فرهنگ؛
هـ- تبدیل دادههای کیفی به دادههای کمی (Boyatzis, 1998, p. 4).
3-2 .جامعه آماری (حوزه/ میدان تحقیق) و روش نمونهگیری:
بدلیل اینکه پژوهش، پژوهش بنیادی خواهد بود لذا جامعه اماری برای ان همچون پژوهش های کمی متصور نیست و روش نمونه گیری نیز نظری ویا تئوریک خواهد بود. بدین معنا که منابعی انتخاب خواهند شد که بیشترین اطلاعات و داده برای پاسخ به سوال تحقیق فراهم می کنند.
3-3.روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
کینگ و هاروکز[6] در سال 2010 با بررسی و جمعبندی تلاشهای دیگر پژوهشگران تحلیل مضمونی، فرایندی سه مرحلهای را برای تحلیل مضمونی ارائه دادهاند این فرایند شامل سه مرحلهی کدگذاری توصیفی[7]، کدگذاری تفسیری[8] و یکپارچهسازی از طریق مضامین فراگیر[9] میباشد که در ادامه تشریح میگردد (یاوری، 1391):
مرحله اول: کد گذاری توصیفی
غرق شدن در داده ها، مستلزم مطالعه و مرور مکرر داده ها به روشی فعال است. در این مرحله حداقل یکبار قبل از شروع کدگذاری، کل داده ها مطالعه شده است؛ در این حالت، به هنگام مطالعه متن، برخی از ایده ها و الگوها شناخته شد. این گام، ستون فقرات مراحل بعدی را شکل می دهد. در این گام است که ایده های خوبی درباره کدگذاری ها و الگوها شکل می گیرد. پس از این کار، پژوهشگر، آماده است فرایند کدگذاری را آغاز کند. لکن، کدگذاری در کل فرایند تحلیل صورت می گیرد و تعریف می شود.
مرحله دوم :کد گذاری تفسیری
گام دوم، زمانی آغاز می شود که پژوهشگر، داده ها را مطالعه کرده و با آن ها آشنا شده باشد. همچنین، فهرستی اولیه از ایده های موجود در داده ها و نکات جالب آن ها، تهیه کرده باشد؛ لذا این گام، مستلزم ایجاد کدهای اولیه از داده هاست. در این گام، از کدها برای تقسیم داده های متنی به قسمت های فهمیدنی و استفاده پذیر مانند بند، عبارت، کلمه یا سایر معیارهایی که برای تحلیل خاص لازم است استفاده می شود. کدهای موجود در چارچوب کدگذاری، باید حد و مرز کاملاً مشخص و تعریف شده ای داشته باشد به گونه ای که تغییرپذیر و یا تکراری نباشد. همچنین، کدها باید محدود به قلمروی تحقیق باشد و به طور روشن بر موضوع، تمرکز داشته باشد تا از کدگذاریِ هر جمله از متنِ اصلی، اجتناب شود. این گام به لحاظ تفسیری حائز اهمیت است.
مرحله سوم:یکپارچه سازی
گام سوم یکپارچه سازی ، وقتی شروع می شود که همه داده ها، کدگذاری اولیه و گردآوری شده باشد و فهرستی طولانی از کدهای مختلف در مجموعه داده ها، شناخته شده باشد. در این گام که به تحلیل در سطحی کلان تر از کدها تمرکز دارد کدهای مختلف در قالب مضامین مرتب می شود و همه داده های کدگذاشتة مرتبط با هر یک از مضامین، شناخته وگردآوری می شود. اساساً در این مرحله، کدها تجزیه و تحلیل می شود و به نحوه ترکیب و تلفیق کدهای مختلف جهت تشکیل مضمون پایه، توجه می شود. در این مرحله می توان از شکل، نمودار، جدول، نقشه های ذهنی و یا نوشتن نام هر کد همراه با توضیح خلاصه ای از آن بر روی کاغذی جداگانه و قرار دادن آن در ستون مضمون مرتبط، برای مرتب کردن کدهای مختلف در قالب مضامین بهره گرفت. در این مرحله ممکن است مجموعه ای از کدها به هیچ مضمونی اختصاص پیدا نکند و یا ممکن است از برخی کدها صرف نظر شود. برای چنین کدهایی می توان به طور موقت استفاده کرد تا در صورت بررسی مجدد جایگاه مناسب آن ها در قالب مضامین تعیین شود.کدگذاری را می توان، دستی یا با نرم افزارهای رایانه ای انجام داد. همچنین، می توان با نوشتن یادداشت بر روی متن یا حواشی آن و یا با استفاده از مدادهای رنگی و ماژیک، داده های مورد نظر را برجسته کرد. همچنین، می توان از یادداشت های فهرست بندی شده و فیش های تحقیقاتی استفاده کرد که در این تحقیق نیز از این فرایند استفاده میشود.
3-4.روش اعتبارسنجی
پژوهشگران مختلفی که از تحقیق کیفی در تحقیقات خود استفاده کردهاند، براین باورند که با توجه به ویژگیهای روش تحقیق کیفی، باید از واژه «اعتبار» به «جای قابلیت اتکا» در این نوع تحقیقها استفاده نمود. به نظر آنها اگر یک تحقیق کیفی واجد چنین ویژگیهایی باشد، از صحت و درستی برخوردار است.( عبداللهیان 1379،20) به نقل از ببی در این مورد تأکید میکند که در تحقیقات کیفی بهتر است از اعتبار و روایی که به دقت شاخصهای اندازهگیری برمیگردد، به جای قابلیت اتکا که به معنی تکرارپذیری در آزمون مجدد است و بیشتر در تحقیقات کمی کاربرد دارد، استفاده کرد.
روش اعتبارسنجی این پژوهش "روایی تفسیری" بوده است و با ارائه و بازخورد نتایج پژوهش به صاحب نظران تائید نهایی ان اعمال گردید. برای سنجش روایی تحقیق حاضر علاوه بر اینکه مضمون های فراگیر اصلی و فرعی از پیشینه و چارچوب مفهومی انتخاب گردیده نظریات و رهنمونهای گروهی از نخبگان نیز در این خصوص لحاظ گردیده است شایان ذکر است متن بیانات مقام معظم رهبری در این زمینه محدود بوده است لذا نیازی به استفاده از روش هولستی احساس نگردیده است.
.سوالات تحقیق:5-3
الگوی سیاست گذاری قومی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
چرایی سیاست گذاری از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
چگونگی سیاست گذاری از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
3-6.روش تجزیه تحلیل داده ها
تحلیل مضمون، طیف گسترده ای از روش ها و فنون را در بر می گیرد. در فرایند تحلیل مضمون با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق می توان از روش های تحلیلی مناسب آن استفاده کرد. روش کاربردی مناسب دراین تحلیل مضمون تحلیل قالب مضامین؛شبکه مضمون ها؛تحلیل مقایسه ای است.مجموع کل کد کذاری های سخنان رهبری 45 درصد در رابطه چرایی و 55 درصد نیز در رابطه با چگونگی سیاست قومی است و از مجموع کدگذاری ها شبکه مضامین الگوی مناسب سیاست گذاری یعنی تکثر گرایی استخراج گردیده است.
4. چرایی کثرت گرایی قومی
از دیدگاه مقام معظم رهبری چرایی سیاست کثرت گرایی قومی بر پنچ محور اصلی یعنی ؛پارادایم فکری،انسجام اجتماعی ؛اشتراکات قومی ؛سیاست بیگانگان و پتانسیل قومی متمرکز می باشد.
رهبر انقلاب دین را «عامل حقیقی وحدت» در جامعهی ایرانی توصیف میکنند و دیگر عوامل وحدت مانند فرهنگ، سنتها و حتی زبان فارسی را با وجود عامل دین معنادار میدانند. ایشان میفرمایند: «عدهاى سعى مىکنند اهمیت عامل پیوند مستحکم دلهاى ملت ایران، یعنى ایمان اسلامى را کم کنند؛ نه، کشور و ملت یکپارچه است؛ البته یکپارچگىاش به خاطر تاریخ و جغرافیا و سنتها و فرهنگ است، اما عمدتاً به خاطر دین و مسألهى رهبرى است که اجزاى این ملت را به هم وصل کرده و همه احساس یکپارچگى مىکنند».( کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
«نوبت دفاع مقدس هم که مىرسد، جنگ هشت سالهى ما، مردم همین گونه از همه جا شرکت مىکنند؛ همه شهید مىدهند؛ همه براى خدا وارد میدان مىشوند و همه حول یک احساس وظیفهى مشترک، اقدام مىکنند.» در واقع «در جنگ تحمیلى هشت ساله، از کسانى که مىخواستند بروند از تمامیت ارضى و مرزهاى اسلام در این کشور دفاع کنند، کسى نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند. در ایران، خونها درهم آمیخته شد و انقلاب به معناى حقیقى کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد».( کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی 1375/05/13).
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحیهی قومی برای پیشرفت ملی تأکید میکنند: «هر قومى از اقوام ایرانى، چه کرد، چه فارس، چه تُرک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر، سعى کند با همان روحیهى قومى در جهت پیشرفت ملى، نه صرفاً پیشرفت قومى، گامهاى بلندترى بردارد») کرمانشاه1390/07/20) .
سیاست بیگانگان نیز که بر ناسیونالیسم قومی ؛بدبینی به دیگر اقوام؛ایجاد تفرقه استوار است از طریق کثرت گرایی قومی خنثی پذیر است.
اساسیترین سیاست دشمنان نظام اسلامی در قبال اقوام ایرانی،«نفی یکپارچگی ملی» و «ایجاد تفرقه میان اقوام» به بهانههای گوناگون است: «یک سیاست خباثتآلودى از آغاز انقلاب سعى کرد اقوام ایرانى را از یکدیگر جدا کند و با بهانههاى مختلف، پیکرهى عظیم ملت ایران را تکهتکه کند. با هر قومى از اقوام متنوع ایرانى، فارس، تُرک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و لُر، جداگانه یک تلقین شیطانى را در میان میگذاشتند تا دلها را از هم چرکین کنند. به تهرانى و اصفهانى چیزى میگفتند، به بلوچِ بلوچستانى که من قبل از انقلاب مدتى را در میان آنها گذراندم حرفى میزدند و در کردستان سخن دیگرى میگفتند» ).مراسم بزرگداشت بیست و چهارمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 1392/03/14 (.
دشمنان برای رسیدن به این هدف خود از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. تبلیغات و جنگ روانى یکی از این ابزارها است و«دشمنان با تبلیغات خود، با جنگ روانى خود، با تلاشهاى موذیانهى گوناگون خود سعى مىکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند؛ به بهانهى قومیت، به بهانهى مذهب، به بهانهى گرایشهاى صنفى، وحدت کلمهى ملت را از بین ببرند.» و «دشمنان نظام جمهورى اسلامى، آنها تبلیغ کردند که نظام جمهورى اسلامى، قوم کُرد یا مذهب اهل تسنن را نمىپسندد یا نمیپذیرد.» برجسته کردن ناسیونالیسمهاى مختلف به نحوی که «هر جا اقلیتى وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطى قومى آن اقلیت مىپرداختند».( کنفرانس وحدت اسلامی 1383/02/18).
لذا عدم توجه به پتانسیل قومی و پارادایم (دیدمان) فکری دینی ومعنوی امکان تفکر کثرت گرایی وجود نخواهد داشت کما اینکه در زمان شاه پهلوی به علت فقدان مبانی دینی زمینه های شبیه سازس قومی فرا هم شده بود.
با نگاهی به عملکرد رژیم پهلوی در خصوص اقوام، شاهد یک نوع سیاست «بیتفاوتی»،«رهاشدگی» و «بیگانگی» نسبت به اقوام هستیم. این سیاست در عملکرد رژیم در توسعهی مناطق قومی و توجه به سطح سواد مردم و مقولهی امنیت کاملاً مشهود است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم کردستان به سیاستهای رژیم پهلوی اشاره میکنند: «یک سیاست خبیثى از دوران طاغوت بر کشور حاکم بود و آن عبارت بود از بیگانه دانستن اقوام گوناگون.کُرد بیگانه بود. بلوچ بیگانه بود. تُرک بیگانه بود. عرب و ترکمن بیگانه بودند. اینها را بیگانه حساب میکردند. در عملکرد آنها هم این معنا مشهود بود. شما ببینید در دوران طاغوت، در این استان نه کار عمرانىِ درستى انجام گرفته است، نه کار فرهنگى درستى انجام گرفته است؛ رسیدگى نمیکردند و کارى نداشتند. در این استان، کارهاى عمرانى در دوران طاغوت در حد صفر بود؛ کارهاى فرهنگى هم همینجور. ]...[طاغوت نمیخواست مردم کرد، این مردم بااستعداد و این مردم داراى هوش و ذکاوت، باسواد بشوند. فقط درصد استانى با این خصوصیات و با این کیفیت، باسواد بود! آن کار عمرانىشان، این هم کار فرهنگىشان! نگاهشان نسبت به این استان، نگاه شیطنتآمیز و غلط بود.» «این نگاه،نگاه رژیم طاغوت بود.طبیعت آن رژیم، یک نگاه تبعیضآمیز بود؛ نهفقط نسبت به قوم کُرد، به اقوام گوناگون کشور با انگیزههاى گوناگون و با دلائل مختلف».( سنندج 1388/02/22).
وضع امنیت نیز در این مناطق مناسب نبود و«دستگاه کارى به کار امنیت منطقه نداشت.» مثلاً«سیاست رژیم پهلوى در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند؛ مثل تیولدارهاى زمان قدیم[…]کشتارها، ظلمها، بىعدالتیها، ناحق کردن حقها، ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردنکلفتها، به دولت مرکزى ربطى نداشت!».( شهرکرد (1371/07/15 .
ایمان مرد |
تنوع قومی |
دین اسلام |
معنویت |
تبعیض نسبت به اقوام |
رهبری دینی |
فرهنگ مشترک |
رهاشدگی و بی تفاوتی نسبت به اقوام |
ایجاد تفرقه |
سیاست اهانت زبانی |
ناسیونالیسم قومی |
جغرافیای یکسان |
حذف سیاسی اقوام |
ایرانیت |
ارتباط سازند با کشورها |
تاریخ مشترک |
نمودار شماره 1 : شبکه مضمون های مرتبط با بعد چرایی سیاست تکثر گرایی
5.چگونگی سیاست تکثر قومی
از دیدگاه مقام معظم رهبری چگونگی سیاست تکثر قومی بر اساس چهار محور اصلی یعنی؛مشارکت سیاسی اقوام؛تبعیض ستیزی؛کاهش احساس محرومیت،پذیرش اصل تنوع قومی و رعایت حقوق اقوام صورت می گیرد.
رهبر انقلاب دربارهی عدم تبعیض میان اقوام ایرانی میگویند: «نظام جمهورى اسلامى مطلقاً با نگاه تبعیضآمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطهى ویژهى دیگرى در سرتاسر کشور.[…] نگاه نظام جمهورى اسلامى به تنوع قومى و تنوع مذهبى مطلقاً نگاه تعصبآمیز، قومگرا، یکجانبهنگر نیست. این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهاى گذشته در دههى ۶۰، زمان حیات مبارک امام رضواناللهتعالىعلیه چنین چیزى نبوده».( کردستان 1388/02/24).
وجود«انواع سلیقهها و گرایشهاى سیاسى و اقوام ایرانى و پیروان ادیان و اهالى مناطق گوناگون کشور در مجلس» نشان از حضور و نقشآفرینی تمامی اقوام ایرانی در قانونگذاری دارد.نبود مرزبندی قومی و مذهبی برای حضور در بسیج نیز نشانهی دیگری از نقش اقوام ایرانی در یک جمع ارزشی و انقلابی و نقشآفرینی آنها در دفاع از نظام اسلامی است. به فرمودهی رهبر انقلاب:«بسیج، مرز صنفى و مرز جغرافیایی و قومى نمىشناسد. همهى اقوام ایرانى، همهى اصناف گوناگون ملى در سطوح مختلف فکرى از انسانهاى نخبهى برجستهى ممتاز در میان اهل علم و دانشجویان تا جوانهاى فعال و پرشور صحنههاى دیگر، همه در بسیج جمعاند. بسیج نماد حضور ملى و مقاومت ملى و آگاهى یک ملت است».( کرمانشاه 1390/07/26).
«ما وقتى که مىخواهیم یک ایرانى را به عنوان یک ایرانى به حقوق حقهى خودش برسانیم، از او سؤال نمىکنیم که مذهب و یا حتى دین تو چیست. نه، مواطن ماست و از حقوق همشهرىگرى با ما دارد استفاده مىکند و در این مملکت زندگى مىکند؛ چیزى باید بپردازد، کارى باید بکند و حقوقى هم دارد. حق امنیت، حق زندگى، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد.» از سوی دیگر «امنیت، حق عمومى و متعلق به همهى مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهاى مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره مىبرند».( کردستان 1388/02/24).
«تنوع اقوام را ما براى کشورمان یک فرصت به حساب مىآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً براى ما تنوع اقوام یک فرصت است».( کردستان 1388/02/24( .
در نظام اسلامی «اهانت به ارزشها و مقدسات گروههای مختلف قومی و مذهبی» که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، به عنوان «خط قرمز» معرفی شده است. رهبر انقلاب در این باره میفرمایند: «دشمن امید بسته است که بتواند پیروان مذاهب گوناگون را مقابل هم قرار بدهد. هیچکس نباید تسلیم این نقشهى خائنانه و خباثتآمیز دشمن بشود. آنها میخواهند شیعه در مقابل سنى، سنى در مقابل شیعه، دلها از هم چرکین، نسبت به هم بدبین، آنها این را میخواهند. براى همین است که من اعلام کردم، باز هم تأکید میکنم خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر»( سقز 1388/02/29).
دخالت مردم در انتخابات |
توسعه برابر |
دخالت نخبگان قومی در سرنوشت |
ارتباط سازند با کشورها |
اسلامیت احترام به مذهب |
ایجاداحساس برابری |
ایجاداحساس برادری |
ایجاد روحیه قومی پیشرفت |
استعدادجوانان به عنوان ثروت ملی |
تنوع زبانی به عنوان ثروت ملی |
ایرانیت |
استعداد درونی |
نمودار شماره 2: شبکه مضمون چگونگی سیاست گذاری قومی از دیدگاه مقام معظم رهبری
بحث و نتیجهگیری
علاوه بر سیاست های سه گانة در قسمت مبانی نظری ،بر اساس تحلیل تماتیک سخنان مقام معظم رهبری و بر اساس آموزه های اسلامی و ادبیات قرآنی ، نوعی ویژه از سیاست های تنوعات اجتماعی و قومی را می توان معرفی کرد که بر مبنای واقعیت های موجود استوار است. این سیاست را می توان سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی تلقی کرد که در قالب الگوی زیر ارائه می شود . سیاست مزبور از آموزه های قرآنی و توحیدی وسخنان مقام معظم رهبری به مثابه یک رویکرد منطقی و حکیمانه استنباط شدنی است . قرآن کریم ضمن پذیرش تنوعات، تفاوت ها و وجود کثرت ها (اختلاف زبان ها، اختلاف رنگ ها و طوایف و قبایل مختلف ) با رویکرد معنوی، اخلاقی و مبتنی بر فطرت الهی انسان ها، تلاش می کند در فرایندی نظام مند ، هم ة انسان ها را فارغ از تفاوت ها و اختلافات در زیر چتری معنوی و الهی با تأکید بر حقوق انسانی و عدالت بنیادین و حقیقی برای یک زندگی مسالمت آمیز مبتنی بر صلح و آرامش گرد همآورد. مصادیق عینی چنین سیاستی را می توان در سیر ة سیاسی پیامبر اکرم (ص) وحضرت علی (ع) به وضوح مشاهده کرد . چنین سیاستی را که برخاسته از رویکردالهی- انسانی و به عبارت دقیق تر، رویکرد فطری و معنوی است، می توان سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی نامید . چنین سیاستی در مقایسه با سیاست های دیگردارای ضمانت های عمیق اخلاقی، معنوی و وجدانی فردی، اجتماعی است که به صورت اعتقادات باطنی و فرهنگ رفتاری در یک نظام سیاسی قابل بروز و ظهور است. برای تحقق چنین سیاستی و نهادینه سازی آن الز اماتی وجود دارد که در طی یک فرایند عقلانی و برنامه ریزی شده بای د به سمت آن ها حرکت کرد و در مقام عمل ، دولت جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از این رویکرد و ظرفیت های موجود درقانون اساسی کشور - در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد - زمینه های مدیریت علمی تنوعات فرهنگی و اجتماعی فراهم شود . برخی از اقدامات پایه ای برای نیل به چنین مدیریتی عبارت است از:
یک. فرهنگ سازی از طریق تأکید بر مشترکات کلان و اساسی فرهنگی در میان اقوام مختلف؛
از نظر مقام معظم رهبری مهمترین ویژگیهای اقوام ایرانی را باید در مؤلفههای مشترک جستوجو نمود تا بتوان آنها را در قالب یک هویت واحد به نام ملت پذیرفت. تاریخ، جغرافیا، سنتها و فرهنگ مشترک میان اقوام ایرانی، از جمله محورهای اساسی وحدتآفرین میان این اقوام است.( کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
تاریخ و دغدغههای سیاسی مشترک در کنار سرزمین و حکومت مشترک باعث میشود تا این اقوام در برابر هر هجمهای به کشورشان به دفاع از آن برخیزند. رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقاومت جانانهی اقوام گوناگون کشورمان در سالهای دفاع مقدس میفرمایند: «نوبت دفاع مقدس هم که مىرسد، جنگ هشت سالهى ما، مردم همین گونه از همه جا شرکت مىکنند؛ همه شهید مىدهند؛ همه براى خدا وارد میدان مىشوند و همه حول یک احساس وظیفهى مشترک، اقدام مىکنند.» در واقع «در جنگ تحمیلى هشت ساله، از کسانى که مىخواستند بروند از تمامیت ارضى و مرزهاى اسلام در این کشور دفاع کنند، کسى نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند. در ایران، خونها درهم آمیخته شد و انقلاب به معناى حقیقى کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد».(کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی1375/05/13 ).
از دیگر مصادیق وحدت اقوام ایرانی در دفاع از اعتقادات و نظام اسلامی خود، میتوان به حضور در راهپیماییهای سراسری ۲۲ بهمن و «روز قدس و اظهار شعارهای واحد در این زمینه و حضور گسترده در انتخابات» اشاره کرد.
دو. برطرف کردن محرومیت ها و تبعیض های موجود؛
رهبر انقلاب دربارهی عدم تبعیض میان اقوام ایرانی میگویند: «نظام جمهورى اسلامى مطلقاً با نگاه تبعیضآمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطهى ویژهى دیگرى در سرتاسر کشور.[…] نگاه نظام جمهورى اسلامى به تنوع قومى و تنوع مذهبى مطلقاً نگاه تعصبآمیز، قومگرا، یکجانبهنگر نیست. این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهاى گذشته در دههى ۶۰، زمان حیات مبارک امام رضواناللهتعالىعلیه چنین چیزى نبوده» .( کردستان 1388/02/24).
سه. ترویج فرهنگ گفتگو در میان نخبگان فکری و علمی و سیاسی و مشارکت آنها در مسائل مهم کشوری؛
حاکم نبودن نگاه تبعیضآمیز به اقوام در نظام جمهوری اسلامی ایران موجب نقشآفرینی عموم مردم از اقوام مختلف و نخبگان در حوزههای گوناگون خواهد شد. وجود«انواع سلیقهها و گرایشهاى سیاسى و اقوام ایرانى و پیروان ادیان و اهالى مناطق گوناگون کشور در مجلس» نشان از حضور و نقشآفرینی تمامی اقوام ایرانی در قانونگذاری دارد.نبود مرزبندی قومی و مذهبی برای حضور در بسیج نیز نشانهی دیگری از نقش اقوام ایرانی در یک جمع ارزشی و انقلابی و نقشآفرینی آنها در دفاع از نظام اسلامیاست. به فرمودهی رهبر انقلاب:«بسیج، مرز صنفى و مرز جغرافیایی و قومى نمىشناسد. همهى اقوام ایرانى، همهى اصناف گوناگون ملى در سطوح مختلف فکرى از انسانهاى نخبهى برجستهى ممتاز در میان اهل علم و دانشجویان تا جوانهاى فعال و پرشور صحنههاى دیگر، همه در بسیج جمعاند. بسیج نماد حضور ملى و مقاومت ملى و آگاهى یک ملت است».( ستاد نیروی مقاومت بسیج 1384/06/).
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحیهی قومی برای پیشرفت ملی تأکید میکنند: «هر قومى از اقوام ایرانى، چه کرد، چه فارس، چه تُرک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر، سعى کند با همان روحیهى قومى در جهت پیشرفت ملى، نه صرفاً پیشرفت قومى، گامهاى بلندترى بردارد».( کرمانشاه 1390/07/20(.
چهار. کاستن از تمرکز گرایی ؛اعطای حقوق مسلم و تقویت شبکه های استانی در سطح ملی؛
در نظام اسلامی مقولهی«قومیت» و «مذهب»هیچگاه مانع شناسایی و اعطای حقوق مسلّم اقوام ایرانی نخواهد بود،بلکه «نظام جمهورى اسلامى محور قضاوتش، اسلام و ایرانى بودن است؛ اسلام و ایرانیت. همهى مسلمانها و همهى ایرانىها در این نگاه، در محدودهى جغرافیایى کشور داراى ارزش هستند.» بنابراین «ما وقتى که مىخواهیم یک ایرانى را به عنوان یک ایرانى به حقوق حقهى خودش برسانیم، از او سؤال نمىکنیم که مذهب و یا حتى دین تو چیست. نه، مواطن ماست و از حقوق همشهرىگرى با ما دارد استفاده مىکند و در این مملکت زندگى مىکند؛ چیزى باید بپردازد، کارى باید بکند و حقوقى هم دارد. حق امنیت، حق زندگى، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد.» از سوی دیگر «امنیت، حق عمومى و متعلق به همهى مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهاى مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره مىبرند».( کردستان 1388/02/24 )
پنج. تنش زدایی فعال در روابط خارجی با کشورهایی همسایه و جدا کردن حساب اقوام ایرانی از اشرار؛
از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران جدا دانستن حساب اقوام از اشرار و فریبخوردگان است. این سیاست در مقابله با تبلیغات دشمنان که در تلاش بودند تحرکات علیه جمهوری اسلامی ایران را در مناطق قومی به حساب اقوام بگذارند، بسیار کارآمد و مؤثر بود. بنابراین حضور برخی از اشرار در بعضی مناطق نهتنها جمهوری اسلامی ایران را نسبت به مردم منطقه بدبین نمیکند، بلکه نظام را بر آن میدارد که منطقه را از لوث وجود آنها با همکاری مردم منطقه پاک نماید. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم سقزبه این تفکیک اقوام از اشرار تأکید میکنند:«به عموم ملت ایران از اقوام گوناگون هم بگویم، مبادا به اشتباه بیفتند. مبادا رفتار گروههاى اندکشمار که پنجه به چهرهى انقلاب و جمهورى اسلامى میزدند، به حساب این مردم عزیز، این جمعیت انبوه، این دلهاى وفادار نوشته بشود. تعداد معدودى انسانهاى شریر یا فریبخورده که در هر نقطهاى پیدا میشوند، در کردستان و در غیر کردستان، حساب اینها از حساب متن مردم عزیز این استان بهکلى جداست» و خود مردم با این افراد برخورد میکنند. وجود گروه «پیشمرگان کرد مسلمان» یکی از مصادیقی است که ایشان در اثبات این مطلب بیان میکنند:«در همان دورانى که در اینجا و جاهاى دیگر، یک عده ایادى بیگانه به نام مردم کرد حرفهایى میزدند که مردم کرد روحشان از آن حرفها خبر نداشت، آن روزى که در این استان و استانهاى همجوار، دستهاى شیطنتآمیز دشمنان به فکر فتنه و برادرکشى بودند، خود مردم این استان در صفوف مقدم قرار گرفتند؛ یاد مجموعهى رشید و پرافتخار پیشمرگان کرد مسلمان هرگز از خاطرهى آن کسانى که مجاهدات آنها را دیدند، نخواهد رفت».( سقز 1388/02/29).
شش. بهره گیری از ظرفیت های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرصت دانستن تنوعات قومی و بهره گیری از توان مدیریت و اجرایی اقوام مختلف در کشور بر مبنای یک منطق عقلانی.؛
اکثر کشورهای دنیا با مقوله تنوع اقوام مواجه هستند و «معمولاً در کشورهای مختلف تعدد اقوام و قومیتها یکی از نگرانیهای آنهاست؛ در کشور ما بهعکس است». «تنوع اقوام را ما براى کشورمان یک فرصت به حساب مىآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً براى ما تنوع اقوام یک فرصت است.» (کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
زیرا «ایران یکپارچه است» و مانند «شوروى متشکل از سرزمینهاى به هم سنجاق شده نیست». «حتى آن قسمتهایى هم که در قرنهاى گذشته جدا شدند،اگر ته دلشان را بگردید، مایلند با ما باشند. (کردستان آذربایجان غربی1368/04/13).
هر کسى کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
آنها هم دلشان مىخواهد که به این مادر بپیوندند. این کجا، کشور اتحاد جماهیر شوروى کجا؟ ده، یازده کشور را با سنجاق یا به تعبیرى با شلاق به هم بستند و بهاصطلاح یک کشور تشکیل گردید! معلوم است که تا شلاق برداشته شد،از هم جدا مىشوند و شدند».( مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران 1379/04/19 ).
بر همین اساس رهبر انقلاب از یک سو در رهنمودی به نمایندگان دورهی هفتم مجلس شورای اسلامی میفرمایند: «همهى تمایلات منطقهای و قومى و بخشى باید در پرتو نگاه ملى برآورده شود.» و از سوی دیگر بر امکانات و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق به عنوان یک سرمایه و ثروت ملی نظر افکنده میشود: «زبان کردى یک ثروت ملى است، استعدادهاى علمى و هنرىِ جوانان اینجا یک ثروت ملى است، استعداد ورزشى جوانان کردستان یک ثروت ملى است؛ از این ثروتهاى ملى باید استفاده بشود، بهرهبردارى بشود، به فعلیت برسد».( چهارمین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع آزادی 1391/08/24).
با توجه به مطالب یاد شده الگوی سیاست گذاری قومی که در بر گیرنده ابعاد چرایی و چگونگی سیاست گذاری بوده است می تواند به صورت نمودار شبکه مضامین ترسیم گردد
نمودار شماره 3: شبکه مضامین سیاست قومی براساس تحلیل سخنان مقام معظم رهبری
مقدمه
وجود تنوعات و تفاوت اجتماعی در ایران، ضرورت سیاست قومی[1] و مدیریت سیاسی خردمندانه و منطقی را بیش از پیش ایجاب میکند و جمهوری اسلامی ایران با تأکید و تکیه بر آموزهها و ارزشهای و الای فرهنگی اسلام و میراث تاریخی درخشان مشترک و احترام به اقوام، مذاهب و ادیان الهی و تأکید بر قانون اساسی که مشحون از آموزههای ارزشمند مبنی بر تأکید بر برادری و برابری انسانها و احترام به حقوق اقلیتهای مذهبی و دینی است، برخی زمینههای ذهنی ارتقای رضایتمندی شهروندان را در استانهای مختلف کشور مبتنی بر همزیستی برادرانه و صمیمی اقوام و پیروان مذاهب و ادیان گوناگون فراهم آورده است و این در شرایطی است که برخی متغیرهای سیاسی، داخلی و خارجی اثرگذار در این زمینه ونیزاثارسیاست های دوران شاه پهلوی ، همواره مانع از مدیریت مطلوب مسائل قومی در کشور شده است.نظر به اهمیت این موضوع در امنیت کشور، رهبر معظم انقلاب در طول تصدی گریشان در امر رهبری، با افراد و گروه های متخلف مردمی صحبت داشته اند و رهنمودهایی ارائه نموده اند. لذا مسئله اساسی این مقاله تحلیل تماتیک سخنان رهبری انقلاب در خصوص قومیت ها است تا به الگوی سیاست قومی ،چگونگی اعمال سیاست قومی و چیستی راهبردهای مستخرج از بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی در حوزه سیاست قومی دست یابد. از این رو بجاست تحقیق در این خصوص بر اساس اصول علمی شکل بگیرد و با الگوسازی رهنمودهای ایشان به عنوان راهنما و نقشه راه آینده در اختیار نهادهای تصمیم گیری کشور قرار بگیرد.
1. چارچوب مفهومی:
1-1. قوم/ قومیت
ماکس وبر معتقد است که گروههای قومی، گروههای انسانی دارای باوری ذهنی به اجداد مشترک هستند. باوری که دلیل آن میتواند شباهتهای فیزیکی، شباهت در رسوم، حافظه و خاطرات مشترکی باشد که با یکدیگر در کوچ و سکونت داشتهاند. فردریک بارث نیز درباره قوم چنین میگوید: واژه گروه قومی در ادبیات انسانشناسی معمولاً به جمعیتی اطلاق میشود که دارای خودمختاری زیادی در باز تولید زیستی خود باشد، ارزشهای فرهنگی بنیادین مشترکی داشته باشد که درون اشکال فرهنگی با وحدت آشکاری گردهم آمده باشند و یک میدان ارتباطی و کنش متقابل بسازند، دارای یک احساس تعلق به یک واقعیت بیرونی باشند که آنها را از دیگران تفکیک کند(برتون، 1380؛ 235).
الر [Eller] قومیت را فرایندی اجتماعی و روانشناختی میداند که به واسطة آن افراد با یک گروه و برخی از جنبههای فرهنگ آن گروه ارتباط مییابد و از این حیث عبارتاست از آگاهی از تفاوت، برجستگی ذهنی آن تفاوت و همچنین بسیج شدن براساس آن تفاوت (گلمحمدی، 1381: 160). در تعریف فوق بسیج شدن بر اساس تفاوت ها شاخصه مهم قومیت لحاظ شده است اهمیت بسیج قومی آنقدر زیاد است که برخی از اندیشمندان در تعریف قومیت ،قابلیت بسیج شدن را شاخصه مهم قومیت میدانند در واقع سیاستگذاری قومیت ها در تمامی سیاست های جوامع چند قومی بعد از جنگ جهانی اهمیت ویژه یافته است.حتی می توان گفت علت بیشتر خشونت های سطح ملی در سه دهه اخیر منبع بیرونی نبوده بلکه ریشه در تضادقومی درونی وعدم سیاستگذاری مدبرانه داشته است(Said and Simmons ,1976:16) .
1-2. سیاستگذاری قومی
مجموعه سیاست هایی است که از طریق آن می توان تعاملات و روابط میان اقوام و دولت و مجموعه حاکمیت از یک سو و روابط میان اقوام با یکدیگر و با بدنه جامعه ملی از سوی دیگر را تنظیم و تحت قاعده و نظم در آورد و متناسب و همسو با سایر سیاست های کلان موجود تغییر داد (چلبی، 1375:43).
1-3 .الگو
الگوهمان مدال های ارتباط میان مفاهیم و مقولات پروده در نظریه است.الگوها زمانی شکل می گیرند که ویژگی ها در امتداد ابعاد مختلف ردیف شده باشند(استروس و کوربین؛140:1390)
1-4 سیاستگذاری حقوقی
اشاره به مجموعه دستورالعمل های قانونی مصوب در خصوص سیاست خاصی دارد.(بلیک مور: 67,1385)
- الگوی های سیاستگذاری قومی
امروزه، در ادبیات سیاسی و اجتماعی از دو الگوی عمدة سیاست گذاری قومی بحث به میان آمده است که عبارتند از:
2-1. الگو همانندسازی
سایمونز همانندسازی را روند انطباق یا سازگاری که در میان اعضای متعلق به رویکردهای مختلف روی می دهد و موجب همگونی و یا هم جنسی گروهی می شود، تعریف نموده است (صدارت:1384,51).در الگوی همانندسازی دو گروه وجود دارد که عبارتند از : گروه اول نامزدان همانندسازی یا تازه واردان و گروه دوم جامعه پذیران. گروه نخست باید وسایل جدید را به دست آورند و چگونگی به کارگیری مکانیزم های جدید را فرا گیرند . در این فرآیند نظام ارزشی تازه واردان تغییر می کند . به همین دلیل سیاست همانندسازی را فرآیند تغییر اجتماعی و فرهنگی نیز نامیده اند. فرهنگ پذیری تازه واردان به آنان امکان می دهد که نقش های تازه خود را بیابند و قواعد، سنت ها و رسوم جامعه وسیع تر را بپذیرند.در این الگو، همانندسازی ایده آل یا غایتی منسجم ساز تلقی می شود که سیاست های دولت و ایدئولوژ یها براساس آن شکل گرفته و ترکیبی زیست شناختی، فرهنگی، اجتماعی و روانی از گروه های قومی متمایز و منفرد به منظور ایجاد یک جامعه بدون تفاوت قومی به وجود می آید.در این صورت، اختلافات فرهنگی ساختاری کاهش می یابد و حاصل آن جامعه ای متجانس و همگن خواهد بود که در بین گروه ها از جنبه های قومی ، فرهنگی و نژادی تفاوتی نخواهد بود.آنتویی گیدنز مدل همانندسازی را به عنوان یکی از مدل های محقق کننده تحول «روابط نوین در جامعه آمریکا بیان نموده است . مطابق مدل همانندگردی مهاجران یا اقلیت ها عادات و رسوم اولیه خود را ر ها نکرده و رفتارهایشان را در قالب ارزش ها وهنجارها شکل می دهند. نسل های مهاجران با فشارهایی در جهت همانند شدن به این شیوه روبه رو شده و فرزندانشان به طور کلی آمریکایی شده اند. وی مدل دیگری به نام مدل درهم آمیزی برای سیاست های قومی ارائه کرده است . مطابق این مدل سنت های فرهنگی مهاجران و اقلیت های قومی همه با هم در هم آمیخته و الگوی فرهنگی جدید و تکامل یافته ای را تشکیل می دهند (گیدنز، 1373؛290 ).
یکی از روش های اعمال سیاست همانندسازی، جداسازی است . جداسازی هنگامی رخ می دهد که گروه مسلط، گروه های نژادی، دینی و قومی دیگر را به زیستن در مناطق مسکونی جدا از محل سکونت گروه مسلط وا می دارد. این گروه ها همچنین از برخورداری از وسایل و تسهیلات و خدمات خاص گروه مسلط مانند : مدرسه، بیمارستان و... محروم می گردند. در بسیاری از موارد، کیفیت خانه ها و تسهیلاتی که به گروه اقلیت اختصاص می یابد نازلتر از آنهایی است که گروه مسلط بهره برداری می کند(توسلی:1378, (352.
2-2. الگوی تکثر گرایی قومی
مارتین مارجر تکثرگرایی را نقطه مقابل همانندسازی می داند که مفروض اصلی آن حفظ و یا حتی تشدید تفاوت های موجود میان گروه های قومی است و لذا سیاست هایی که بر این مبنا طراحی می شوند، تنوع گروهی و حفظ مرزهای جداکننده گروه های قومی را تشدید و ترغیب می کنند.(ترابی: 7,1386). در تدوین این سیاست ها، به جای حقوق شخصی، حقوق جمعی و گروهی افراد مبنا قرار می گیرد. در تکثر گرایی قومی در عین حال که بر تنوع و تفاوت های گروهی (قومی) تأکید می شود بر وجود یک ساختار مشترک سیاسی اقتصادی که گروه های مختلف قومی را به یکدیگر پیوند دهد نیز توجه می شود . در واقع ، بدون وجود یک ساختار سازمانی مشترک جامعه چند قومی شکل نمی گیرد . یعنی با وجود تمایزات فرهنگی اقوام، یک اشتراک سازمانی در بین آنها تدارک دیده می شود. از این جهت ، تکثرگرایی دارای دو بعد فرهنگی و ساختاری است . در بعد فرهنگی، تأکید اصلی بر حفظ و صیانت از تفاوت های فرهنگی اقوام می شود و در بعد ساختاری بر مبنای تفاوت های فرهنگی اقوام سازمان های مستقلی از قبیل : مدارس، ادارات و ... در چارچوب هر قومی مدنظر قرار می گیرد . (چلبی:1375, 5) در کنار این دو بعد می توان بعدسیاست های ترجیحی قومی را افزود که طی آن دولت در راستای کثرت گرایی حمایتی واعمال سیاست ها و برنامه ریزی هایی برای ارتقای وضعیت آموزشی اقلیت های قومی که قبیله قربانی تبعیض بوده اند اقداماتی را انجام می دهد. ترویج مساوات با هدف فرهنگی به نهادهای عمده فراملی و توزیع مناسب تر قدرت از جهت گیری های عمده این سیاست است. مالزی، سر یلانکا، هند و نیجریه این نوع سیاست را اعمال می کنند.
در جوامع چند قومی امروزی تکثرگرایی به دو صورت به چشم می خورد که هر کدام توسط سیاست ها و ایدئولوژی های کاملاً متفاوت حمایت می شوند:
الف.تکثرگرایی مساوات طلبانه
در این نوع تکثرگرایی در آن گروه های قومی مختلف، استقلال فرهنگی و ساختاری خودرا حفظ کرده و تفاوت آنها نیز توسط دولت صیانت شده و ضوابط و تدابیر سازمانی معینی نیز جهت توزیع متناسب پاداش های اجتماعی برا ساس قومیت (مساوات قومی ) تدارک دیده می شود. به عبارت دیگر ، در یک جامعه چند قومی که براساس تکثرگرایی مساوات طلبانه هدایت می شود،با وجود تفاوت های فرهنگی و ساختاری اقوام ، اصل راهنما برابری قومی است . در عین حال که تفاوت های قومی از طریق مشارکت گروه های مختلف قومی در یک سیستم سیاسی و اقتصادی واحد کاهش می یابد. با این حال، منتقدین این سیاست معتقدند که بین اصول تکثرگرایی فرهنگی به لحاظ نظری و عمل به آن فاصله زیادی وجود دارد و در کشورهایی که مدعی چنین سیاستی هستند، تأکید عمده بر حفظ نمادهای سطحی و ظاهری در روابط قومی است و وجه مهم این سیاست که دسترسی یکسان اقوام به فرصت های سیاسی و اقتصادی است، در عمل مورد اعتنا قرار نمی گیرند. علاوه بر اینکه منتقدین، سیاست تکثرگرایی فرهنگی را عامل تفرقه برای کل جامعه و سبب تداوم اختلافات قومی می دانند. (چلبی:1375؛ 6.(
ب.سیاست تکثرگرای نابرابر
براساس این ایدئولوژی که مبنای فلسفی تکثرگرایی نابرابر را تشکیل می دهد، میان گروه های قومی و نژادی تفاوتی ذاتی وجود دارد و لذا گروه هایی که براساس این ایدئولوژی برتر شمرده می شوند بر دیگرگروه ها حق تسلط پیدا می کنند. در واقع، نابرابری و عدم تساوی در بین گروه های قومی به رسمیت شناخته می شود و از این جهت سیاست تکثرگرای نابرابر، سبب تقویت نابرابری در توزیع قدرت و مزایای اجتماعی در بین اقوام و تفکیک و تمایز آنها از جهت ساختاری می شود هرچند که سیستم های تکثرگرای نابرابر امروزه به صورت افراطی وجود ندارد و بااز میان رفتن نظام آپارتاید در افریقای جنوبی، اهمیت خود را نیز از دست داده است . (گزیده، 1357؛37.(
در جامعه ای با شرایط و ویژگی های جمهوری اسلامی ایران و با ملحوظ نظر قراردادن پیشینة تاریخی همزیستی مسالمت آمیز اقوام مختلف در آن، سیاست های اجتماعی باید در راستای انسجام و همبستگی ملی حرکت کند. طراحی و تدوین سیاست های تنوعات اجتماعی تا حدود زیادی با متغیر ساختار دولت ارتباط دارد . در این رابطه ،مینک و کوهن ( 1966 ) دو تلقی از ملت، از دیدگاه ناسیونالیسم دولتی ارائه می کنند که انتخاب هر کدام ، توسط دولت ها به سیاست های قومی ویژه ای می انجامد . این دو برداشت عبارت است از:« ملت سیاسی[2]» و« ملت فرهنگی[3] ».در ملت سیاسی، ملت ،اجتماعی از شهروندان برابر - بدون مدنظر قرار دادن زمینه های قومی، مذهبی و زبانی -
تلقی می شود که بااختیار و علاقه گرد هم آمده اند. این برداشت با برخی سیاست های قومی مانند سیاست وحدت در کثرت، کثرت گرایی قومی و ادغام اجتماعی[4] همسویی دارد. در رویکرد ملت فرهنگی، ملت اجتماعی از افراد مختلف با زبان، روش زندگی،تاریخ و سرزمین ویژه است و دولت پیونددهندة تنوعات اجتماعی است . به همین دلیل ،ویژگی های اجتماعی ملی معمولاً توسط دولت تعریف می شود. در این رویکرد ، افرادیکه از ویژگی های منطبق تری با تعریف دولت مزبور برخوردار باشند ، از حقوق شهروندی بالاتری بهره مند می شوند. این تلقی از ملت، با سیاست های همانندسازی قومی انطباق بیشتری دارد.اما به نظر می رسد از آموزه های دینی و سخنان رهبری می توان برداشت سومی با عنوان ملت سیاسی- فرهنگی را بر دو برداشت فوق افزود که در نهایت به نوعی سیاست تکثر گرایی در وحدت دینی می انجامد.
- روششناسی تحقیق:
3-1.تحلیل مضمون
در این پژوهش از استراتژی تحلیل تماتیک[5] (مضمون)استفاده شده است. تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است.منظور از الگو مدلی است که از طریق نظم مفهومی داده های مستخرج بدست می اید. این روش، فرایندی برای تحلیل دادههای متنی است و دادههای پراکنده و متنوع را به دادههایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند (Braun & Clarke, 2006). تحلیل مضمون، صرفاً روش کیفی خاصی نیست بلکه فرایندی است که میتواند در اکثر روشهای کیفی به کار رود. به طور کلی، تحلیل مضمون، روشی است برای:
الف- دیدن متن؛
ب- برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط؛
ج- تحلیل اطلاعات کیفی؛
د- مشاهده نظاممند شخص، تعامل، گروه، موقعیت، سازمان و یا فرهنگ؛
هـ- تبدیل دادههای کیفی به دادههای کمی (Boyatzis, 1998, p. 4).
3-2 .جامعه آماری (حوزه/ میدان تحقیق) و روش نمونهگیری:
بدلیل اینکه پژوهش، پژوهش بنیادی خواهد بود لذا جامعه اماری برای ان همچون پژوهش های کمی متصور نیست و روش نمونه گیری نیز نظری ویا تئوریک خواهد بود. بدین معنا که منابعی انتخاب خواهند شد که بیشترین اطلاعات و داده برای پاسخ به سوال تحقیق فراهم می کنند.
3-3.روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
کینگ و هاروکز[6] در سال 2010 با بررسی و جمعبندی تلاشهای دیگر پژوهشگران تحلیل مضمونی، فرایندی سه مرحلهای را برای تحلیل مضمونی ارائه دادهاند این فرایند شامل سه مرحلهی کدگذاری توصیفی[7]، کدگذاری تفسیری[8] و یکپارچهسازی از طریق مضامین فراگیر[9] میباشد که در ادامه تشریح میگردد (یاوری، 1391):
مرحله اول: کد گذاری توصیفی
غرق شدن در داده ها، مستلزم مطالعه و مرور مکرر داده ها به روشی فعال است. در این مرحله حداقل یکبار قبل از شروع کدگذاری، کل داده ها مطالعه شده است؛ در این حالت، به هنگام مطالعه متن، برخی از ایده ها و الگوها شناخته شد. این گام، ستون فقرات مراحل بعدی را شکل می دهد. در این گام است که ایده های خوبی درباره کدگذاری ها و الگوها شکل می گیرد. پس از این کار، پژوهشگر، آماده است فرایند کدگذاری را آغاز کند. لکن، کدگذاری در کل فرایند تحلیل صورت می گیرد و تعریف می شود.
مرحله دوم :کد گذاری تفسیری
گام دوم، زمانی آغاز می شود که پژوهشگر، داده ها را مطالعه کرده و با آن ها آشنا شده باشد. همچنین، فهرستی اولیه از ایده های موجود در داده ها و نکات جالب آن ها، تهیه کرده باشد؛ لذا این گام، مستلزم ایجاد کدهای اولیه از داده هاست. در این گام، از کدها برای تقسیم داده های متنی به قسمت های فهمیدنی و استفاده پذیر مانند بند، عبارت، کلمه یا سایر معیارهایی که برای تحلیل خاص لازم است استفاده می شود. کدهای موجود در چارچوب کدگذاری، باید حد و مرز کاملاً مشخص و تعریف شده ای داشته باشد به گونه ای که تغییرپذیر و یا تکراری نباشد. همچنین، کدها باید محدود به قلمروی تحقیق باشد و به طور روشن بر موضوع، تمرکز داشته باشد تا از کدگذاریِ هر جمله از متنِ اصلی، اجتناب شود. این گام به لحاظ تفسیری حائز اهمیت است.
مرحله سوم:یکپارچه سازی
گام سوم یکپارچه سازی ، وقتی شروع می شود که همه داده ها، کدگذاری اولیه و گردآوری شده باشد و فهرستی طولانی از کدهای مختلف در مجموعه داده ها، شناخته شده باشد. در این گام که به تحلیل در سطحی کلان تر از کدها تمرکز دارد کدهای مختلف در قالب مضامین مرتب می شود و همه داده های کدگذاشتة مرتبط با هر یک از مضامین، شناخته وگردآوری می شود. اساساً در این مرحله، کدها تجزیه و تحلیل می شود و به نحوه ترکیب و تلفیق کدهای مختلف جهت تشکیل مضمون پایه، توجه می شود. در این مرحله می توان از شکل، نمودار، جدول، نقشه های ذهنی و یا نوشتن نام هر کد همراه با توضیح خلاصه ای از آن بر روی کاغذی جداگانه و قرار دادن آن در ستون مضمون مرتبط، برای مرتب کردن کدهای مختلف در قالب مضامین بهره گرفت. در این مرحله ممکن است مجموعه ای از کدها به هیچ مضمونی اختصاص پیدا نکند و یا ممکن است از برخی کدها صرف نظر شود. برای چنین کدهایی می توان به طور موقت استفاده کرد تا در صورت بررسی مجدد جایگاه مناسب آن ها در قالب مضامین تعیین شود.کدگذاری را می توان، دستی یا با نرم افزارهای رایانه ای انجام داد. همچنین، می توان با نوشتن یادداشت بر روی متن یا حواشی آن و یا با استفاده از مدادهای رنگی و ماژیک، داده های مورد نظر را برجسته کرد. همچنین، می توان از یادداشت های فهرست بندی شده و فیش های تحقیقاتی استفاده کرد که در این تحقیق نیز از این فرایند استفاده میشود.
3-4.روش اعتبارسنجی
پژوهشگران مختلفی که از تحقیق کیفی در تحقیقات خود استفاده کردهاند، براین باورند که با توجه به ویژگیهای روش تحقیق کیفی، باید از واژه «اعتبار» به «جای قابلیت اتکا» در این نوع تحقیقها استفاده نمود. به نظر آنها اگر یک تحقیق کیفی واجد چنین ویژگیهایی باشد، از صحت و درستی برخوردار است.( عبداللهیان 1379،20) به نقل از ببی در این مورد تأکید میکند که در تحقیقات کیفی بهتر است از اعتبار و روایی که به دقت شاخصهای اندازهگیری برمیگردد، به جای قابلیت اتکا که به معنی تکرارپذیری در آزمون مجدد است و بیشتر در تحقیقات کمی کاربرد دارد، استفاده کرد.
روش اعتبارسنجی این پژوهش "روایی تفسیری" بوده است و با ارائه و بازخورد نتایج پژوهش به صاحب نظران تائید نهایی ان اعمال گردید. برای سنجش روایی تحقیق حاضر علاوه بر اینکه مضمون های فراگیر اصلی و فرعی از پیشینه و چارچوب مفهومی انتخاب گردیده نظریات و رهنمونهای گروهی از نخبگان نیز در این خصوص لحاظ گردیده است شایان ذکر است متن بیانات مقام معظم رهبری در این زمینه محدود بوده است لذا نیازی به استفاده از روش هولستی احساس نگردیده است.
.سوالات تحقیق:5-3
الگوی سیاست گذاری قومی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
چرایی سیاست گذاری از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
چگونگی سیاست گذاری از دیدگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟ -
3-6.روش تجزیه تحلیل داده ها
تحلیل مضمون، طیف گسترده ای از روش ها و فنون را در بر می گیرد. در فرایند تحلیل مضمون با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق می توان از روش های تحلیلی مناسب آن استفاده کرد. روش کاربردی مناسب دراین تحلیل مضمون تحلیل قالب مضامین؛شبکه مضمون ها؛تحلیل مقایسه ای است.مجموع کل کد کذاری های سخنان رهبری 45 درصد در رابطه چرایی و 55 درصد نیز در رابطه با چگونگی سیاست قومی است و از مجموع کدگذاری ها شبکه مضامین الگوی مناسب سیاست گذاری یعنی تکثر گرایی استخراج گردیده است.
4. چرایی کثرت گرایی قومی
از دیدگاه مقام معظم رهبری چرایی سیاست کثرت گرایی قومی بر پنچ محور اصلی یعنی ؛پارادایم فکری،انسجام اجتماعی ؛اشتراکات قومی ؛سیاست بیگانگان و پتانسیل قومی متمرکز می باشد.
رهبر انقلاب دین را «عامل حقیقی وحدت» در جامعهی ایرانی توصیف میکنند و دیگر عوامل وحدت مانند فرهنگ، سنتها و حتی زبان فارسی را با وجود عامل دین معنادار میدانند. ایشان میفرمایند: «عدهاى سعى مىکنند اهمیت عامل پیوند مستحکم دلهاى ملت ایران، یعنى ایمان اسلامى را کم کنند؛ نه، کشور و ملت یکپارچه است؛ البته یکپارچگىاش به خاطر تاریخ و جغرافیا و سنتها و فرهنگ است، اما عمدتاً به خاطر دین و مسألهى رهبرى است که اجزاى این ملت را به هم وصل کرده و همه احساس یکپارچگى مىکنند».( کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
«نوبت دفاع مقدس هم که مىرسد، جنگ هشت سالهى ما، مردم همین گونه از همه جا شرکت مىکنند؛ همه شهید مىدهند؛ همه براى خدا وارد میدان مىشوند و همه حول یک احساس وظیفهى مشترک، اقدام مىکنند.» در واقع «در جنگ تحمیلى هشت ساله، از کسانى که مىخواستند بروند از تمامیت ارضى و مرزهاى اسلام در این کشور دفاع کنند، کسى نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند. در ایران، خونها درهم آمیخته شد و انقلاب به معناى حقیقى کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد».( کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی 1375/05/13).
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحیهی قومی برای پیشرفت ملی تأکید میکنند: «هر قومى از اقوام ایرانى، چه کرد، چه فارس، چه تُرک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر، سعى کند با همان روحیهى قومى در جهت پیشرفت ملى، نه صرفاً پیشرفت قومى، گامهاى بلندترى بردارد») کرمانشاه1390/07/20) .
سیاست بیگانگان نیز که بر ناسیونالیسم قومی ؛بدبینی به دیگر اقوام؛ایجاد تفرقه استوار است از طریق کثرت گرایی قومی خنثی پذیر است.
اساسیترین سیاست دشمنان نظام اسلامی در قبال اقوام ایرانی،«نفی یکپارچگی ملی» و «ایجاد تفرقه میان اقوام» به بهانههای گوناگون است: «یک سیاست خباثتآلودى از آغاز انقلاب سعى کرد اقوام ایرانى را از یکدیگر جدا کند و با بهانههاى مختلف، پیکرهى عظیم ملت ایران را تکهتکه کند. با هر قومى از اقوام متنوع ایرانى، فارس، تُرک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و لُر، جداگانه یک تلقین شیطانى را در میان میگذاشتند تا دلها را از هم چرکین کنند. به تهرانى و اصفهانى چیزى میگفتند، به بلوچِ بلوچستانى که من قبل از انقلاب مدتى را در میان آنها گذراندم حرفى میزدند و در کردستان سخن دیگرى میگفتند» ).مراسم بزرگداشت بیست و چهارمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 1392/03/14 (.
دشمنان برای رسیدن به این هدف خود از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. تبلیغات و جنگ روانى یکی از این ابزارها است و«دشمنان با تبلیغات خود، با جنگ روانى خود، با تلاشهاى موذیانهى گوناگون خود سعى مىکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند؛ به بهانهى قومیت، به بهانهى مذهب، به بهانهى گرایشهاى صنفى، وحدت کلمهى ملت را از بین ببرند.» و «دشمنان نظام جمهورى اسلامى، آنها تبلیغ کردند که نظام جمهورى اسلامى، قوم کُرد یا مذهب اهل تسنن را نمىپسندد یا نمیپذیرد.» برجسته کردن ناسیونالیسمهاى مختلف به نحوی که «هر جا اقلیتى وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطى قومى آن اقلیت مىپرداختند».( کنفرانس وحدت اسلامی 1383/02/18).
لذا عدم توجه به پتانسیل قومی و پارادایم (دیدمان) فکری دینی ومعنوی امکان تفکر کثرت گرایی وجود نخواهد داشت کما اینکه در زمان شاه پهلوی به علت فقدان مبانی دینی زمینه های شبیه سازس قومی فرا هم شده بود.
با نگاهی به عملکرد رژیم پهلوی در خصوص اقوام، شاهد یک نوع سیاست «بیتفاوتی»،«رهاشدگی» و «بیگانگی» نسبت به اقوام هستیم. این سیاست در عملکرد رژیم در توسعهی مناطق قومی و توجه به سطح سواد مردم و مقولهی امنیت کاملاً مشهود است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم کردستان به سیاستهای رژیم پهلوی اشاره میکنند: «یک سیاست خبیثى از دوران طاغوت بر کشور حاکم بود و آن عبارت بود از بیگانه دانستن اقوام گوناگون.کُرد بیگانه بود. بلوچ بیگانه بود. تُرک بیگانه بود. عرب و ترکمن بیگانه بودند. اینها را بیگانه حساب میکردند. در عملکرد آنها هم این معنا مشهود بود. شما ببینید در دوران طاغوت، در این استان نه کار عمرانىِ درستى انجام گرفته است، نه کار فرهنگى درستى انجام گرفته است؛ رسیدگى نمیکردند و کارى نداشتند. در این استان، کارهاى عمرانى در دوران طاغوت در حد صفر بود؛ کارهاى فرهنگى هم همینجور. ]...[طاغوت نمیخواست مردم کرد، این مردم بااستعداد و این مردم داراى هوش و ذکاوت، باسواد بشوند. فقط درصد استانى با این خصوصیات و با این کیفیت، باسواد بود! آن کار عمرانىشان، این هم کار فرهنگىشان! نگاهشان نسبت به این استان، نگاه شیطنتآمیز و غلط بود.» «این نگاه،نگاه رژیم طاغوت بود.طبیعت آن رژیم، یک نگاه تبعیضآمیز بود؛ نهفقط نسبت به قوم کُرد، به اقوام گوناگون کشور با انگیزههاى گوناگون و با دلائل مختلف».( سنندج 1388/02/22).
وضع امنیت نیز در این مناطق مناسب نبود و«دستگاه کارى به کار امنیت منطقه نداشت.» مثلاً«سیاست رژیم پهلوى در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند؛ مثل تیولدارهاى زمان قدیم[…]کشتارها، ظلمها، بىعدالتیها، ناحق کردن حقها، ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردنکلفتها، به دولت مرکزى ربطى نداشت!».( شهرکرد (1371/07/15 .
ایمان مرد
تنوع قومی
دین اسلام
معنویت
تبعیض نسبت به اقوام
رهبری دینی
فرهنگ مشترک
رهاشدگی و بی تفاوتی نسبت به اقوام
ایجاد تفرقه
سیاست اهانت زبانی
ناسیونالیسم قومی
جغرافیای یکسان
حذف سیاسی اقوام
ایرانیت
ارتباط سازند با کشورها
تاریخ مشترک
نمودار شماره 1 : شبکه مضمون های مرتبط با بعد چرایی سیاست تکثر گرایی
5.چگونگی سیاست تکثر قومی
از دیدگاه مقام معظم رهبری چگونگی سیاست تکثر قومی بر اساس چهار محور اصلی یعنی؛مشارکت سیاسی اقوام؛تبعیض ستیزی؛کاهش احساس محرومیت،پذیرش اصل تنوع قومی و رعایت حقوق اقوام صورت می گیرد.
رهبر انقلاب دربارهی عدم تبعیض میان اقوام ایرانی میگویند: «نظام جمهورى اسلامى مطلقاً با نگاه تبعیضآمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطهى ویژهى دیگرى در سرتاسر کشور.[…] نگاه نظام جمهورى اسلامى به تنوع قومى و تنوع مذهبى مطلقاً نگاه تعصبآمیز، قومگرا، یکجانبهنگر نیست. این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهاى گذشته در دههى ۶۰، زمان حیات مبارک امام رضواناللهتعالىعلیه چنین چیزى نبوده».( کردستان 1388/02/24).
وجود«انواع سلیقهها و گرایشهاى سیاسى و اقوام ایرانى و پیروان ادیان و اهالى مناطق گوناگون کشور در مجلس» نشان از حضور و نقشآفرینی تمامی اقوام ایرانی در قانونگذاری دارد.نبود مرزبندی قومی و مذهبی برای حضور در بسیج نیز نشانهی دیگری از نقش اقوام ایرانی در یک جمع ارزشی و انقلابی و نقشآفرینی آنها در دفاع از نظام اسلامی است. به فرمودهی رهبر انقلاب:«بسیج، مرز صنفى و مرز جغرافیایی و قومى نمىشناسد. همهى اقوام ایرانى، همهى اصناف گوناگون ملى در سطوح مختلف فکرى از انسانهاى نخبهى برجستهى ممتاز در میان اهل علم و دانشجویان تا جوانهاى فعال و پرشور صحنههاى دیگر، همه در بسیج جمعاند. بسیج نماد حضور ملى و مقاومت ملى و آگاهى یک ملت است».( کرمانشاه 1390/07/26).
«ما وقتى که مىخواهیم یک ایرانى را به عنوان یک ایرانى به حقوق حقهى خودش برسانیم، از او سؤال نمىکنیم که مذهب و یا حتى دین تو چیست. نه، مواطن ماست و از حقوق همشهرىگرى با ما دارد استفاده مىکند و در این مملکت زندگى مىکند؛ چیزى باید بپردازد، کارى باید بکند و حقوقى هم دارد. حق امنیت، حق زندگى، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد.» از سوی دیگر «امنیت، حق عمومى و متعلق به همهى مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهاى مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره مىبرند».( کردستان 1388/02/24).
«تنوع اقوام را ما براى کشورمان یک فرصت به حساب مىآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً براى ما تنوع اقوام یک فرصت است».( کردستان 1388/02/24( .
در نظام اسلامی «اهانت به ارزشها و مقدسات گروههای مختلف قومی و مذهبی» که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، به عنوان «خط قرمز» معرفی شده است. رهبر انقلاب در این باره میفرمایند: «دشمن امید بسته است که بتواند پیروان مذاهب گوناگون را مقابل هم قرار بدهد. هیچکس نباید تسلیم این نقشهى خائنانه و خباثتآمیز دشمن بشود. آنها میخواهند شیعه در مقابل سنى، سنى در مقابل شیعه، دلها از هم چرکین، نسبت به هم بدبین، آنها این را میخواهند. براى همین است که من اعلام کردم، باز هم تأکید میکنم خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر»( سقز 1388/02/29).
دخالت مردم در انتخابات
توسعه برابر
دخالت نخبگان قومی در سرنوشت
ارتباط سازند با کشورها
اسلامیت احترام به مذهب
ایجاداحساس برابری
ایجاداحساس برادری
ایجاد روحیه قومی پیشرفت
استعدادجوانان به عنوان ثروت ملی
تنوع زبانی به عنوان ثروت ملی
ایرانیت
استعداد درونی
نمودار شماره 2: شبکه مضمون چگونگی سیاست گذاری قومی از دیدگاه مقام معظم رهبری
بحث و نتیجهگیری
علاوه بر سیاست های سه گانة در قسمت مبانی نظری ،بر اساس تحلیل تماتیک سخنان مقام معظم رهبری و بر اساس آموزه های اسلامی و ادبیات قرآنی ، نوعی ویژه از سیاست های تنوعات اجتماعی و قومی را می توان معرفی کرد که بر مبنای واقعیت های موجود استوار است. این سیاست را می توان سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی تلقی کرد که در قالب الگوی زیر ارائه می شود . سیاست مزبور از آموزه های قرآنی و توحیدی وسخنان مقام معظم رهبری به مثابه یک رویکرد منطقی و حکیمانه استنباط شدنی است . قرآن کریم ضمن پذیرش تنوعات، تفاوت ها و وجود کثرت ها (اختلاف زبان ها، اختلاف رنگ ها و طوایف و قبایل مختلف ) با رویکرد معنوی، اخلاقی و مبتنی بر فطرت الهی انسان ها، تلاش می کند در فرایندی نظام مند ، هم ة انسان ها را فارغ از تفاوت ها و اختلافات در زیر چتری معنوی و الهی با تأکید بر حقوق انسانی و عدالت بنیادین و حقیقی برای یک زندگی مسالمت آمیز مبتنی بر صلح و آرامش گرد همآورد. مصادیق عینی چنین سیاستی را می توان در سیر ة سیاسی پیامبر اکرم (ص) وحضرت علی (ع) به وضوح مشاهده کرد . چنین سیاستی را که برخاسته از رویکردالهی- انسانی و به عبارت دقیق تر، رویکرد فطری و معنوی است، می توان سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی نامید . چنین سیاستی در مقایسه با سیاست های دیگردارای ضمانت های عمیق اخلاقی، معنوی و وجدانی فردی، اجتماعی است که به صورت اعتقادات باطنی و فرهنگ رفتاری در یک نظام سیاسی قابل بروز و ظهور است. برای تحقق چنین سیاستی و نهادینه سازی آن الز اماتی وجود دارد که در طی یک فرایند عقلانی و برنامه ریزی شده بای د به سمت آن ها حرکت کرد و در مقام عمل ، دولت جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از این رویکرد و ظرفیت های موجود درقانون اساسی کشور - در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد - زمینه های مدیریت علمی تنوعات فرهنگی و اجتماعی فراهم شود . برخی از اقدامات پایه ای برای نیل به چنین مدیریتی عبارت است از:
یک. فرهنگ سازی از طریق تأکید بر مشترکات کلان و اساسی فرهنگی در میان اقوام مختلف؛
از نظر مقام معظم رهبری مهمترین ویژگیهای اقوام ایرانی را باید در مؤلفههای مشترک جستوجو نمود تا بتوان آنها را در قالب یک هویت واحد به نام ملت پذیرفت. تاریخ، جغرافیا، سنتها و فرهنگ مشترک میان اقوام ایرانی، از جمله محورهای اساسی وحدتآفرین میان این اقوام است.( کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
تاریخ و دغدغههای سیاسی مشترک در کنار سرزمین و حکومت مشترک باعث میشود تا این اقوام در برابر هر هجمهای به کشورشان به دفاع از آن برخیزند. رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقاومت جانانهی اقوام گوناگون کشورمان در سالهای دفاع مقدس میفرمایند: «نوبت دفاع مقدس هم که مىرسد، جنگ هشت سالهى ما، مردم همین گونه از همه جا شرکت مىکنند؛ همه شهید مىدهند؛ همه براى خدا وارد میدان مىشوند و همه حول یک احساس وظیفهى مشترک، اقدام مىکنند.» در واقع «در جنگ تحمیلى هشت ساله، از کسانى که مىخواستند بروند از تمامیت ارضى و مرزهاى اسلام در این کشور دفاع کنند، کسى نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند. در ایران، خونها درهم آمیخته شد و انقلاب به معناى حقیقى کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد».(کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی1375/05/13 ).
از دیگر مصادیق وحدت اقوام ایرانی در دفاع از اعتقادات و نظام اسلامی خود، میتوان به حضور در راهپیماییهای سراسری ۲۲ بهمن و «روز قدس و اظهار شعارهای واحد در این زمینه و حضور گسترده در انتخابات» اشاره کرد.
دو. برطرف کردن محرومیت ها و تبعیض های موجود؛
رهبر انقلاب دربارهی عدم تبعیض میان اقوام ایرانی میگویند: «نظام جمهورى اسلامى مطلقاً با نگاه تبعیضآمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطهى ویژهى دیگرى در سرتاسر کشور.[…] نگاه نظام جمهورى اسلامى به تنوع قومى و تنوع مذهبى مطلقاً نگاه تعصبآمیز، قومگرا، یکجانبهنگر نیست. این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهاى گذشته در دههى ۶۰، زمان حیات مبارک امام رضواناللهتعالىعلیه چنین چیزى نبوده» .( کردستان 1388/02/24).
سه. ترویج فرهنگ گفتگو در میان نخبگان فکری و علمی و سیاسی و مشارکت آنها در مسائل مهم کشوری؛
حاکم نبودن نگاه تبعیضآمیز به اقوام در نظام جمهوری اسلامی ایران موجب نقشآفرینی عموم مردم از اقوام مختلف و نخبگان در حوزههای گوناگون خواهد شد. وجود«انواع سلیقهها و گرایشهاى سیاسى و اقوام ایرانى و پیروان ادیان و اهالى مناطق گوناگون کشور در مجلس» نشان از حضور و نقشآفرینی تمامی اقوام ایرانی در قانونگذاری دارد.نبود مرزبندی قومی و مذهبی برای حضور در بسیج نیز نشانهی دیگری از نقش اقوام ایرانی در یک جمع ارزشی و انقلابی و نقشآفرینی آنها در دفاع از نظام اسلامیاست. به فرمودهی رهبر انقلاب:«بسیج، مرز صنفى و مرز جغرافیایی و قومى نمىشناسد. همهى اقوام ایرانى، همهى اصناف گوناگون ملى در سطوح مختلف فکرى از انسانهاى نخبهى برجستهى ممتاز در میان اهل علم و دانشجویان تا جوانهاى فعال و پرشور صحنههاى دیگر، همه در بسیج جمعاند. بسیج نماد حضور ملى و مقاومت ملى و آگاهى یک ملت است».( ستاد نیروی مقاومت بسیج 1384/06/).
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحیهی قومی برای پیشرفت ملی تأکید میکنند: «هر قومى از اقوام ایرانى، چه کرد، چه فارس، چه تُرک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر، سعى کند با همان روحیهى قومى در جهت پیشرفت ملى، نه صرفاً پیشرفت قومى، گامهاى بلندترى بردارد».( کرمانشاه 1390/07/20(.
چهار. کاستن از تمرکز گرایی ؛اعطای حقوق مسلم و تقویت شبکه های استانی در سطح ملی؛
در نظام اسلامی مقولهی«قومیت» و «مذهب»هیچگاه مانع شناسایی و اعطای حقوق مسلّم اقوام ایرانی نخواهد بود،بلکه «نظام جمهورى اسلامى محور قضاوتش، اسلام و ایرانى بودن است؛ اسلام و ایرانیت. همهى مسلمانها و همهى ایرانىها در این نگاه، در محدودهى جغرافیایى کشور داراى ارزش هستند.» بنابراین «ما وقتى که مىخواهیم یک ایرانى را به عنوان یک ایرانى به حقوق حقهى خودش برسانیم، از او سؤال نمىکنیم که مذهب و یا حتى دین تو چیست. نه، مواطن ماست و از حقوق همشهرىگرى با ما دارد استفاده مىکند و در این مملکت زندگى مىکند؛ چیزى باید بپردازد، کارى باید بکند و حقوقى هم دارد. حق امنیت، حق زندگى، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد.» از سوی دیگر «امنیت، حق عمومى و متعلق به همهى مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهاى مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره مىبرند».( کردستان 1388/02/24 )
پنج. تنش زدایی فعال در روابط خارجی با کشورهایی همسایه و جدا کردن حساب اقوام ایرانی از اشرار؛
از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران جدا دانستن حساب اقوام از اشرار و فریبخوردگان است. این سیاست در مقابله با تبلیغات دشمنان که در تلاش بودند تحرکات علیه جمهوری اسلامی ایران را در مناطق قومی به حساب اقوام بگذارند، بسیار کارآمد و مؤثر بود. بنابراین حضور برخی از اشرار در بعضی مناطق نهتنها جمهوری اسلامی ایران را نسبت به مردم منطقه بدبین نمیکند، بلکه نظام را بر آن میدارد که منطقه را از لوث وجود آنها با همکاری مردم منطقه پاک نماید. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم سقزبه این تفکیک اقوام از اشرار تأکید میکنند:«به عموم ملت ایران از اقوام گوناگون هم بگویم، مبادا به اشتباه بیفتند. مبادا رفتار گروههاى اندکشمار که پنجه به چهرهى انقلاب و جمهورى اسلامى میزدند، به حساب این مردم عزیز، این جمعیت انبوه، این دلهاى وفادار نوشته بشود. تعداد معدودى انسانهاى شریر یا فریبخورده که در هر نقطهاى پیدا میشوند، در کردستان و در غیر کردستان، حساب اینها از حساب متن مردم عزیز این استان بهکلى جداست» و خود مردم با این افراد برخورد میکنند. وجود گروه «پیشمرگان کرد مسلمان» یکی از مصادیقی است که ایشان در اثبات این مطلب بیان میکنند:«در همان دورانى که در اینجا و جاهاى دیگر، یک عده ایادى بیگانه به نام مردم کرد حرفهایى میزدند که مردم کرد روحشان از آن حرفها خبر نداشت، آن روزى که در این استان و استانهاى همجوار، دستهاى شیطنتآمیز دشمنان به فکر فتنه و برادرکشى بودند، خود مردم این استان در صفوف مقدم قرار گرفتند؛ یاد مجموعهى رشید و پرافتخار پیشمرگان کرد مسلمان هرگز از خاطرهى آن کسانى که مجاهدات آنها را دیدند، نخواهد رفت».( سقز 1388/02/29).
شش. بهره گیری از ظرفیت های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرصت دانستن تنوعات قومی و بهره گیری از توان مدیریت و اجرایی اقوام مختلف در کشور بر مبنای یک منطق عقلانی.؛
اکثر کشورهای دنیا با مقوله تنوع اقوام مواجه هستند و «معمولاً در کشورهای مختلف تعدد اقوام و قومیتها یکی از نگرانیهای آنهاست؛ در کشور ما بهعکس است». «تنوع اقوام را ما براى کشورمان یک فرصت به حساب مىآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً براى ما تنوع اقوام یک فرصت است.» (کردستان آذربایجان غربی 1368/04/13).
زیرا «ایران یکپارچه است» و مانند «شوروى متشکل از سرزمینهاى به هم سنجاق شده نیست». «حتى آن قسمتهایى هم که در قرنهاى گذشته جدا شدند،اگر ته دلشان را بگردید، مایلند با ما باشند. (کردستان آذربایجان غربی1368/04/13).
هر کسى کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
آنها هم دلشان مىخواهد که به این مادر بپیوندند. این کجا، کشور اتحاد جماهیر شوروى کجا؟ ده، یازده کشور را با سنجاق یا به تعبیرى با شلاق به هم بستند و بهاصطلاح یک کشور تشکیل گردید! معلوم است که تا شلاق برداشته شد،از هم جدا مىشوند و شدند».( مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران 1379/04/19 ).
بر همین اساس رهبر انقلاب از یک سو در رهنمودی به نمایندگان دورهی هفتم مجلس شورای اسلامی میفرمایند: «همهى تمایلات منطقهای و قومى و بخشى باید در پرتو نگاه ملى برآورده شود.» و از سوی دیگر بر امکانات و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق به عنوان یک سرمایه و ثروت ملی نظر افکنده میشود: «زبان کردى یک ثروت ملى است، استعدادهاى علمى و هنرىِ جوانان اینجا یک ثروت ملى است، استعداد ورزشى جوانان کردستان یک ثروت ملى است؛ از این ثروتهاى ملى باید استفاده بشود، بهرهبردارى بشود، به فعلیت برسد».( چهارمین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع آزادی 1391/08/24).
با توجه به مطالب یاد شده الگوی سیاست گذاری قومی که در بر گیرنده ابعاد چرایی و چگونگی سیاست گذاری بوده است می تواند به صورت نمودار شبکه مضامین ترسیم گردد
نمودار شماره 3: شبکه مضامین سیاست قومی براساس تحلیل سخنان مقام معظم رهبری
[1] ethnic policy
[2] political nation
[3] cultural nation
[4] social inclusion
[5] Thematic analysis
[6] King and Horrocks
[7] Descriptive Coding
[8] Interpretive Coding
[9] Overarching Themes