نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
هدف اصلی از ارائه این مقاله، شناخت و بررسی «چالشهای دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران در برابر دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا» بوده که در آن، برای تبیین بیشتر موضوع، ضمن واکاوی چگونگی بهکارگیری راهبردِ «دیپلماسیاجبار» توسط ایالات متحده آمریکا، علیه «جمهوری اسلامی ایران»، پژوهشگر سعی در ارائه و اخذ الگویی مناسب برای مقابله با چالشهای ایجاد شده علیه منافع ملّی جمهوری اسلامی ایران، داشته است. با این حال، روش اجرای این تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده وابزار گردآوری دادهها و اطلاعات، کتابهای ارزشمند در این زمینه و مقالات موجود در کتابخانهها و سایتهای اینترنتی معتبر و نیز منابع و گزارشهای منتشر شده توسط مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دفاعی- امنیّتی، بودهاست. با این وجود، یافتههای مهم و اصیلِ مقاله مورد بحث، این بوده که با توجه به رویکرد دیپلماسیدفاعی- امنیّتی کشور جمهوری اسلامی ایران و نیز با در نظر گرفتن تحفظ هرچه بیشتر منافع ملّی کشور، ارائه «مُدل مفهومی» مطلوب برای شناخت چالشها، از نتایج ارزشمند و پایدار آن به شمار میرود.
کلیدواژهها
مقدمه
با توجه به تاثیرپذیری کشورها از دگرگونیها و تحولاتِ منطقهای، ایران جزء معدود کشورهایی است که با داشتن پانزده همسایه، در چهار «زیر سیستم منطقهای» شامل؛ خلیجفارس، آسیای مرکزی- قفقاز، شرق مدیترانه و آسیای جنوبغربی قرار گرفتهاست (حاجی یوسفی3:1378). با نگاهی به تاریخ کشورمان، درمییابیم که این موقعیت جغرافیایی سبب گردیده که از دیرباز، قدرتهای بزرگ مانند؛ یونانیها، رومیها، پرتغالیها، انگلیسیها، روسها و بهخصوص «آمریکاییها» برای آن اهمیتِ بسیار قائل باشند. به طور اخص، از بعد از پایان جنگ جهانی دوم، نگاه آمریکاییها چه از در دوستی و چه تخاصم، متوجه کشور جمهوری اسلامی ایران بودهاست. با این حال، با توجه به موضوع این پژوهش، به دنبال شناخت و بررسی «چالشهای دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران در برابر دیپلماسی اجبار ایالات متحده آمریکا» و مسائل مربوط به آن و نیز چگونگی استفاده از استراتژیِ دیپلماسیاجبار توسط ایالاتمتحده، علیه کشور جمهوری اسلامی ایران هستیم.
نکته حائز اهمیت اینکه؛ بسترسازی جهت امنیّتملّی، از مهمترین شاخصههای یک حکومت پویا و مقتدر است، که رجال سیاسی، نظامی و امنیّتی جمهوری اسلامی ایران خود را متعهد به تامین آن میدانند (واضحی18:1393). اما اگر نگاهی به بحث اصلی این پژوهش یعنی «دیپلماسیاجبار» داشته باشیم، درخواهیم یافت که موفقیت این نوع دیپلماسی، امری بدیهی نیست و شرایط متعددی بایستی دست به دست هم داده، تا دیپلماسیاجبار، به موفقیت برسد. البته این نکته به معنای نادیده انگاشتن کامل تاثیراتِ دیپلماسیاجبار نبوده، چراکه کشوری بهمثابه جمهوری اسلامی ایران، در طی سالیان اخیر در سطوح مختلف بینالمللی به اجبار، برخی از رفتارهای خود را بر اثر فشارهای اجبارآمیز ایالات متحده آمریکا، تغییر داده است (اسدی133:1390)
1. طرح مساله
پژوهش حاضر با تکیه بر منابع موجود در عرصه «دیپلماسی»، «دفاع»، «امنیّت»، «منافع ملّی»، «دیپلماسی دفاعی» و «دیپلماسی دفاعی- امنیّتی»، در کشور جمهوری اسلامی ایران دارای سه اولویت اساسی و عمدهاست که عبارتنداز:
اولویتاول. نوسازی و توسعه کشور؛ دولت جمهوری اسلامی ایران بایستی بتواند نوعی رفاه مادی و معنوی قابل قبول، برای مردم ایران فراهم نماید. این امر جز با یک دیپلماسیِ کارآمد و سیاستخارجی خردمندانه و مدبرانه، مبتنیبر تنشزدایی و همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای، امکانپذیرنمیگردد.
اولویتدوم. حفظ اسلام و منافع اسلامی در سایه تامین امنیّت ملّی؛ کشور جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک حکومت دینی، بهوسیله ابزارهای کارآمدی که در اختیار دارد، بایستی بتواند از کیانِ اسلامی دفاع بهعمل آورد و کلیه سیاستها و خطمشیهای خود را در راستای تامین امنیّت ملّی، برای ملّت فهیم جمهوری اسلامی ایران، جهتدهینماید.
اولویتسوم. مخالفت با زورگویی و سلطهطلبی قدرتهای استکباری بهویژه هژمونگرایی آمریکا: یعنی مخالفت با دنیای تکقطبی که در آن کشور ایالات متحده آمریکا یکهتاز عرصه بینالمللی است.
با توجه به اولویتهای پیشگفته نبایستی از این واقعیت نیز غافل بود که «قدرتدفاعی» یکی از بنیادیترین نیازهای هر جامعه و مهمترین عامل بقاء اجتماعات بشری است. و به طور حتم کشوری مانند؛ جمهوری اسلامی ایران، محیط امنیّتیاش را در عرصههای؛ «داخلی»، «منطقهای» و «جهانی» براساس منافع، اهداف و ارزشهای اساسی و میزان «قدرت» خود تعریف میکند. و از این منظر پژوهش حاضر، علاوه بر موارد فوق، معطوف به چیستی و ماهیـّت «دیپلماسیاجبار» ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و تحلیل نتایج حاصل از آنها میباشد. برای این منظور ضمن طراحی یک چارچوب تحلیلی از دیپلماسیاجبار، نشان داده میشود، که دولت آمریکا جهت نیل به اهداف راهبردی خود، چگونه از ابزارهای اجبارآمیز برای غلبه و سیطره بر کشورهای مورد نظر خود، بهره فراوان میبرد. لذا «مسئله» اصلی این خواهد بود که نه تنها بایستی تحولات دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران را مورد واکاوی قرار دهیم، بلکه بایستی دیدگاههایی که درباره این تحولات وجود دارد، را مورد بررسی قرار داده و در نهایت مدل مفهومی مطلوب و الگوی تحلیلی مناسبی بر اساس نقاط قوت و ضعف این دیدگاهها و برای مقابله با چالشهای پیشرو، در راستای بررسی و شناخت دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران در برابر دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا، ارائه و تبیین گردد.
1-1. اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به این که؛ سه مفهوم و مولفه اصلی این پژوهش، «دفاع»، «امنیّت» و «دیپلماسیاجبار» است، بنابرایـن ارائه تعریفی دقیق و روشن از هر کدام از این مولفهها، ضروری و با اهمیت، بهنظر میرسد. با این حال، دفاع، واکنش مشروع انسان برای تضمین حیات مادی و معنوی، در برابر عوامل مهاجم است. بر همین اساس، با توجه به ویژگیهای خاص جمهوری اسلامی ایران از نظر مبانی «فکری و ایدئولوژیک»، موقعیت «ژئوپلتیک» و نیز «ژئواستراتژیک» و با توجه به اینکه در طی دهههای اخیر مفهوم امنیّت و امنیّت ملّی دستخوش تحول شده، در این مقالهضرورت توجه به این امر مهم را مضاعف میکند. لذا داشتن دیپلماسی دفاعی- امنیّتی مطلوب و هوشمندانه از سوی جمهوری اسلامی ایران، یقیناً یکی از مهمترین ساز و کارها در عرصه دیپلماسی خواهد بود که میتواند با ارائه راهکارها و شیوههای مناسب در زمینههای «اعتمادسازی» متقابل با کشورهای همسایه، توسعه «امنیّتبومی» و ایجاد همگرایی کارآمد و خنثیسازی تحرکات دشمن برای تضعیف امنیّت، ارتقای سطح همکاریهای امنیّتی در منطقه و تقویت نهادهای امنیّتی داخلی، مفید و مثمرثمر واقع شود.
1-2. اهداف تحقیق
الف. هدف کلی
شناخت چالشهای دفاعیـ امنیّتی جمهوری اسلامی ایران در برابر دیپلماسیاجبار ایالات متحدهآمریکا و ارائه مدل مفهومی مطلوب در اینباره.
ب. هدف فرعی
پر نمودن بخشی از خلا موجود در کشور جمهوری اسلامی ایران، درباره شناخت استراتژیِ دیپلماسیاجبار برای جامعه علمی و نخبگان فکری.
1-3. روش و ابزار گردآوری اطلاعات
روش اجرای این تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده وابزار گردآوری دادهها و اطلاعات، کتابهای ارزشمند در این زمینه و مقالات موجود در کتابخانهها و سایتهای اینترنتی معتبر و نیز منابع و گزارشهای منتشر شده توسط مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دفاعی- امنیّتی، بودهاست.
2. مبانی
2-1. تعاریف
الف. دیپلماسی: «دیپلماسی»، عبارتاستاز؛ هنر ایجاد ارتباط میان کشورها (ظریف35:1391) و یا شیوههای مسالمتآمیز، نظیر گفتگو و مذاکره برای دستیابی به اهداف (سجادی19:1392).
ب. دیپلماسیدفاعی:مفهوم «دیپلماسیدفاعی» عبارت است از؛ انجام مذاکرات و ایجاد روابط بین ارتشها، توسط دیپلماتهای نظامی، که هدف از آن تاثیرگذاری بر محیطی است که نیروی نظامی در آن فعالیت میکند (عسگری و دیگران، 1392: 2) البته در تعریفی دیگر دیپلماسیدفاعی عبارت است از: فعالیتهایی مانند انجام گفتگوهای امنیّتی و راهبردی، واردات و صادرات تسلیحات و تجهیزات نظامی، دفاعی و نظایر آن از سوی ارتشهای کشورها(Shea, 2005: 33).
ج. دیپلماسیاجبار:«دیپلماسیاجبار» یا اقناع اجبارآمیز، «راهبردی تدافعی است که در مواجهه با تلاشها و فعالیتهای حریف به کار گرفته میشود. و کشوری را که از این نوع دیپلماسی استفاده میکند، قادر میسازد با هزینه بسیار کمتر، هزینهروانی و سیاسی کمتر که در استراتژیهای نظامی سنتی مرسوم است، به اهداف خود، دست پیدا کند» (اسدی، 1390: 16).
د. دفاع:امروزه مفهوم «دفاع»، سابقهای بهقدمت دولتها دارد. و همواره با آنها قرین بودهاست، بهگونهای که برخـی اندیشمندان، فلسفه وجودی و علت پیدایش دولت را، «دفاع» از کشور بیان نمودهاند. دفاع در لغت به معنی دفع کردن بوده و به طور کلی به مجموعه اقدامات و اعمالی که برای دور نمودن و یا از بین بردن، خطر و یا تهدید صورت میپذیرد، «دفاع» گفته میشود (عسگری و دیگران، 1391: 12).
هـ. امنیّت:از سال 1991م، «امنیّت» به صورت یک مفهوم مورد اختلاف و جدل در روابط بینالملل درآمده است (شیهان، 1388: 13). به هر حال واژه امنیّت دارای دو معنای ایجابی و سلبی است، که ایجابی یعنی؛ «وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولتمردان و شهروندان» و سلبی یعنی؛ «نبود ترس، اجبار و تهدید». پس میتوان گفت که امنیّت عبارت استاز؛ «رهایی از وحشت، خوف، خطر و داشتن آرامش و اطمینان در حراست و صیانت از ارزشها و منافع حیاتی کشور» (جعفری، 1392: 172).
و. امنیّت ملّی:واقعگرایانی مانند «مورگنتا»، امنیّتملّی را هممعنای «قدرتنظامی» در نظر گرفتهاند. و اعتقاد دارند که کشمکش بر سر قدرت، هدف دولتمردان در بحث «امنیّتملّی» است. «باریبوزان» اعتقاد دارد: «امنیّتملّی از نظر مفهومی، ضعیف و از نظر تعریف، مبهم و از نظر سیاسی، مفهومی قدرتمند است. » بنابراین، امنیّتملّی عبارتستاز: «وضعیتی که در آن یک کشور نسبت به منافع و ارزشهای حیاتی خود، تهدید جـدی احساس نکند» (تقیپور، 1387: 39). و یا تعریفی دیگر میگوید: «امنیّتملّی عبارت است از؛ توانایی یـک کشور در دفع تهدیدهای خارجی، علیه حیاتِ سیاسی یا منافع ملی» (مرادیان، 1389: 148).
ز. چالش:چالش عبارت است از تاثیر متقابل، یکپارچه و یکجای نقاط قوت، ضعف و همچنین فرصت و تهدید در محیط ملّی و بینالمللی، که تحقق اهداف تعیینشده را با مشکل روبرو میسازد (مبینی دهکردی، 1387: 296).
2-2. الگوی«دیپلماسیاجبار»
ایالات متحده آمریکا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طرفدار یک الگوی ثابت «دخالتجویانه» بود که از طرق مختلف، از جمله؛ «تقویت رژیم وقت ایران»، «حمایت از سلطنت پهلوی» و همچنین «تحمیل نخستوزیران»، آن را به اجرا میگذاشت. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار دولت اسلامی در ایران، الگوی رفتاری ایالات متحده نیز تغییر جهت داد، تا آن جا که به فراصت تغییر مسیر انقلاب اسلامی افتاد، تا بلکه در آن برهه زمانی، قدرت را بدست عوامل آمریکا بسپارد (نوازنی، 1383: 316). بهکارگیری رویکرد رفتاریِ دیپلماسیاجبار از جانب دولت آمریکا، دارای سابقهای طولانی و درازمدت نیست. در واقع مفهوم «دیپلماسیاجبار»، نسبت به نظریههای مشابه خود از قدمت کمتری برخوردار است. علاوه بر این، ایالات متحده آمریکا در هنگام استفاده از این نوع رفتار اجبارآمیز، بایستی حمایت دیگر بازیگران بینالمللی را به همراه داشته باشد. و همچنین میزان مخالفتها در سیاست داخلی دولت واشنگتن نیز، بایستی محدود باشد. بهطورکلی بهکارگیری رویکرد رفتاریِ دیپلماسیاجبار، زمانی اتفاق میافتد که؛ هزینههای نپذیرفتن زور و درخواست دولت اجبارکننده و همچنین فواید پذیرش آنها برای دولت هدف بیشتر از فواید ناشی از تخطی و هزینههای پذیرش باشد (Bruce. 2005: 51-53). با این حال، برای موفقیت استراتژی «دیپلماسیاجبار»، از نوع آمریکایی سه نکته اساسی باید بر طرز تفکر رقیب غلبه پیدا کند. (جدول شماره 1)
جدول شماره 1 : نکات اساسی موثر در طرز تفکر رقیب در «دیپلماسیاجبار»
ردیف |
تشریح نکات اساسی |
1 |
رقیب باید متقاعد شده باشد، که «عدم تقارن» انگیزه، بهنفع قدرت اجبارکننده است. |
2 |
رقیب باید متقاعد شده باشد، که فرصت کمی برای برآوردن درخواستهایی که از او شدهاست، را دارد. |
3 |
رقیب نباید تردید داشتهباشد که قدرت اجبارکننده در مسیر تهدیداتش قدم برخواهد داشت و این که عواقب آن به شدت ناگوار خواهد بود. |
Source: Alexander, 1993: 81
3. الگوهای رفتاری «ایالاتمتحدهآمریکا» در برابر کشورهای هدف
با توجه به تحولات بینالمللی در دهههای اخیر و در پی آن فروپاشی ابرقدرت شرق به سرکردگی «اتحاد جماهیر شوروی» و پایان نظام دو قطبی و ایجاد نظمنوینجهانی، نظمی که در آن تنها یک ابرقدرت وجود دارد، خواهناخواه دیگر کشورهای قدرتمند جهان، در سلسله مراتب بعد میایستند. البته برای تحقق چنین نقلی[نظام تکقطبی بهرهبری ایالات متحده]،جمهوریخواهان جنگطلب آمریکاتنها نبودند، بلکه نظریهپردازان و استراتژیستهای دانشگاهی آندوران نیز به کمک فکری و نظری آنها همّت گماشتند. ازجمله افرادی مانند؛ ساموئلهانتینگتون با ارائه نظریه«برخورد تمدنها»، فرانسیس فوکویاما با بیان نظریه «پایانِتاریخ» و برناردلوییس با طرح اینمسئله که؛«جهاناسلام بهطور گریزناپذیر، برخوردی فرهنگی و ارزشی با جهان غرب خواهد داشت»، پیروزی نظام لیبرالیستی و سرمایهداری را به طلایهداری آمریکا، جشن گرفتند (خسروی، 1387: 11). بههمین دلیل و با گذشت زمان، تغییراتی در نوع، سبک و نگاه استراتژیستهای آمریکایی در برخورد با دیـگر کشورهـای جهان، در سطح بینالملل پدید آمد. که اهـدافی را ماننـد؛
الف. کاسته شدن هزینههای ناشی از جنگ
ب. متقاعد نمودن کشورهای هدف بدون خونریزی[استفاده از دیپلماسیاجبار]
ج. اطاعت و پیـروی از سیاستها و اهـداف برنامهریـزی شـده و درازمدت ایالات متحده
را به دنبال مینمودند.
پس از پیروزی نظام لیبرالیستی و سرمایهداری، ایالات متحده به دنبـال گزینش و واکاوی الگویی برای انطباق نوعی رفتـار سیاسی، بر ضـدکشورهای هدف افتاد. برای این منظور، ضمن طراحی یک راهبرد درازمدت جهت نیل به اهداف خود، در برخی از مناطق استراتژیک جهان، بـا بهکارگیری ترکیبی از ابـزارهای اجبـارآمیز و دیپلماتیک، اقدام به استفاده از نوعی دیپلماسی در سیاست بینالملل بهنام «دیپلماسیاجبار» نمود. که این نوع دیپلماسی از نوع آمریکایی، رفتار و یا تهدیدی بود برای متقاعد نمودن حریف، به انجام خواستههای درازمدت و یا کوتاهمدت خود، بدون توسل به زور و یا اقدام نظامی.
با توجه به تبیین موارد یاد شده، یادآوری این نکته نیز حائز اهمیّت است که؛ «الگوی رفتاری» قدرتهای مطرحی مانند ایالات متحده آمریکا در ارتباط با سایر کشورها، همواره از منظر دخالت در امور داخلی آنها و تنظیم رفتار بازیگران سیاسی این کشورها و در راستای تامین منافع خود، قابل مطالعه بودهاست (نوازنی، 1383: 11). و چهبسا در بیشتر موارد، اعتبار و صلاحیت قدرتهای بزرگ در مورد مداخله در امور داخلی کشورهای جهان سوم، مورد تردید قرار گرفته است. مانند مداخله آمریکا در؛ «گرانادا» و «ویتنام» و نیز مداخله اتحاد جماهیر ـ شوروی در کشور افغانستان (مقتدر، 1373: 136).
3-1. استفاده از «سیاست مهارجدید»
با تغییر نظام «دوقطبی» و افزایش نقش آمریکا بهعنوان «تکقدرت» در نظام بینالملل، سیاستهای آمریکا بر تحولات و زیرسیستمهای اطراف جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای امنیّتملّی، نقش اساسی خود را ایفا نمود. در این خصوص در نظام بینالملل تکقطبی و در راستای تحقق سیاستهای ایالات متحده آمریکا، کشورهای هدف، تابع معیارهای زیر میشوند:
الف. در صورتی که نیاز به تضمین امنیّتی یک ابر قدرت داشته باشند، تنها یک گزینه دارند.
ب. مجبور به همراهی با تکقطب هستند.
ج. همگی باید برای بقاء خویش، سخت بکوشند.
و برای تمایز میان دوران جنگسرد و پس از جنگسرد، نوعی «سیاست مهار جدید» محور اصلی سیاست خارجـی آمریکا در دهـه 1990م را تشکیل داد. از اینرو، در نگاه سیاسیون آمریکایی، کشورها به دو دسته تقسیم شدند (نک. حاجی یوسفی، 1387: 232-231).
نمودار شماره 1 : تقسیمبندی کشورها از نگاه سیاسیون آمریکایی (منبع؛ حاجییوسفی، 1387: 232)
کشورهای مخالف یا دشمن |
کشورهای متحد یا دوست |
تقسیمبندی کشورها |
در واقع، پس از آن که ایالات متحده آمریکا، مهار کشور جمهوری اسلامی ایران را برای نیل به اهداف خود ضروری دید، تلاش نمود تا با ایجاد ائتلافهای منطقهای و حتی مداخله مستقیم خود، نه تنها عامل تهدید جدی برای ایران به شمار رود، بلکه اجازه ندهد، این کشور از فرصتهای موجود به ویژه «فرصتهای اقتصادی» بهرهبرداری نماید(Pipes, 1993: 72). بهطور کلی محور سیاستخارجی آمریکا در یک دهه پس از فروپاشی شوروی، مهار روسیه از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر بود(Milkoyan, 1998: 40). در پی آن آمریکا با تاسیس «پایگاههای نظامی» در برخی از کشورهای منطقه، به ویژه با ایجاد «پیمانهای نظامی و دفاعی»، توانست تهدیدی جدی، برای کشور جمهوری اسلامی ایران بهشمار رود. و در واقع، اینجا آغاز راهی بود، برای استفاده از «سیاست مهار جدید» در قالب دیپلماسیاجبار که توسط ایالات متحده آمریکا، علیه کشور جمهوری اسلامی ایران، بهکار گرفته شد. که این نوع الگوی رفتاری اجبارآمیز، را میتوان یک الگوی طراحی شده کاربردی، برای کاربست نوع جدیدی از دیپلماسی و اعمال رفتارهای همراه با الزام و اجبار از نوع آمریکایی بهشمار آورد.
3-2. استفاده از«دیپلماسیاجبار»
همانگونه که گفته شد، «دیپلماسیاجبار» راهبردی دیپلماتیک و تدافعی است که درجهای از اجبار را به کار میبندد. و با استفاده از «تهدیدهای اجبارآمیز» تلاش میکند تا بدون هرگونه مقاومتی، رقیب را تسلیم خواسته خود نماید. ولی «بازدارندگی» به تلاشهای حسابشده برای بهرهبرداری از رفتار دیگران از طریق تهدیدهای مشروط، اطلاق میشود. البته دیپلماسیاجبار تا جایی که به دنبال متوقف ساختن رفتار نامطلوبی از طریق متقاعد کردن حریف به این که هزینههای یک رفتار نامشخص، از دستاوردهای احتمالی آن بیشتر باشد، با «بازدارندگی» شباهت دارد (نک. فریدمن، 1389: 12-33). با این وجود، همین دیپلماسیاجبار در جایی نیز با بازدارندگی دارای یک تفاوت اساسی است و آن تفاوت این استکه؛ در بازدارندگی تلاش میشود که از وقوع یک «رفتـار نامطلوب» ممانعت بهعمل آیـد، در حالی که دیپلماسیاجبار، به دنبال متوقف ساختن یا برگرداندن عملی بعد از وقوع آن به سر جای اول و یا نقطه آغاز است (اسدی، 1390: 20).
وجه تمایز اصلی دیپلماسیاجبار و «استراتژیهای نظامی» که شامل استفاده از زورِ تمام عیار میباشد، آن است که در دیپلماسیاجبار، برای متقاعد نمودن حریف به اطاعت از فرمانبرداری از تقاضاهای دولت اجبارکننده، «تهدید» به استفاده از زور میشود، یعنی به حریف فرصت انتخاب داده میشود، در حالی که استراتژی نظامی بهدنبال «تحمیل» فرمانبرداری بر حریف است. و در این فرآیند فرصت انتخاب به حریف داده نمیشود. در این راستا، به لحاظ آن کـه ارتباط مفاهیـم نزدیـک و مرتبط با دیپلماسیاجبـار و بازدارندگی را بهتر و دقیقتر درک نماییم، میتوان آنها را اینگونه تبیین نمود: (نمودار شماره 2)
نمودار شماره 2 : مفاهیم مرتبط با دیپلماسیاجبار و بازدارندگی (منبع؛ اسدی، 1390: 22)
اجبار استراتژیک استفاده از تهدیدات به صورتکلی |
بازدارندگی هدف: ممانعت از اقدام رقیب کلی |
اجبار هدف: درخواست انجام کاری از جانب هدف |
دیپلماسی اجبار هدف: متوقف یا بازگرداندن عملی از جانب رقیب |
ارعاب هدف: انجام دادن کاری از جانب رقیب |
در برخی مواقع، دیپلماسیاجبار استراتژی جذابی بهنظر میرسد، زیرا کشوری که از این نوع دیپلماسی استفاده میکند، را قادر میسازد با هزینه بسیار کمتر، به اهداف اصلی خود، حتی در یک بحران دست پیدا کند (Roberts, 2003: 5). با این وجود بهتر است بدانیم، کسب نتایج موفقیتآمیز و یا عدم موفقیت در بهکارگیری دیپلماسیاجبار از سوی آمریکا علیه کشور جمهوری اسلامی ایران منوط بهوجود توازن در شرایط و الگوهای مورد استفاده در کاربست دیپلماسیاجبار بوده، در صورتی که عواملی مانند؛ «اقتصادی»، «سیاسی»، «نخبگان» و نیز اصولی از قبیل؛ «تناسب»، «متقابلبودن»، و همچنین اصل «اعتبار اجبارآمیز»، در هنگام بهرهبرداری از دیپلماسیاجبار فراهم نباشد، نتایج و اهداف به دست آمده، با موفقیت همراه نخواهد بود (اسدی، 1390: 25-30). به طور حتم، در دیپلماسیاجبار، مولفههایی موثر وجود دارند که آنها در شکست یا موفقیت این نوع دیپلماسی نقش اساسی دارند. (جدول شماره 2)
جدول شماره 2 : مولفههای موثر بر «دیپلماسیاجبار»
ردیف |
تشریح مولفهها |
1 |
منازعه نباید حاصل جمع صفر باشد (Jakobsen, 1998: 66). |
2 |
رقیب باید تهدید را معتبر بپندارد. یعنی باید متقاعد شدهباشد که اجبارکننده، اراده و توانایی، اجرایی نمودن تهدیدات را در صورت نافرمانی دارد. |
3 |
اجبارکننده باید به رقیب اطمینان بدهد، که فرمانبرداری او، به تقاضاها و درخواستهای افزونتر در آینده منتهی نخواهد شد. |
4 |
بایستی از سوی دولت اجبارکننده به رقیب فرصت کافی برای اجابت درخواستها داده شود. |
5 |
تهدید باید به اندازه کافی موثر باشد تا رقیب را متقاعد کند تا به این درک برسد که هزینههای نافرمانی بسیار بالاست. |
Source: Jakobsen, 1998: 66
4. استفاده آمریکا از دیپلماسیاجبار علیه جمهوری اسلامی ایران
4-1. تحلیل
بازیگری فرامنطقهای بهمثابه؛ ایالات متحده آمریکا که علاقمند به ایجاد توازن و هژمونگرایی در سطح بینالملل است، نهتنها به هر شیوه ممکن از منافع خود دفاع میکند، بلکه درصدد است «امنیّت» را بهعنوان یک کالایعمومی برای دیگر بازیگران، در معرض تحقق و عرضه قرار دهد (نجفی سیار و دیگران، 1389: 10). هرچند نوع رژیم و حکومت طرف مقابل ایالات متحده از نوع «دموکراسی» و یا «دیکتاتوری» و یا حتی «توتالیتاریسم» باشد (نک. فریدمن، 1389: 29)، ارزیابی آنها برای نوع برخورد نظامی و یا غیرنظامی در استراتژی مورد استفاده آمریکا از نظر هزینه و فایده پذیرش و یا عدم پذیرش خواستههای مورد نظر آمریکا، بیتاثیر نبوده و به طور حتم، اگر آمریکا توان جلب حمایتهای سیاسی داخلی کشور طرف مقابل را داشتهباشد، با توجه به اندک بودن هزینههای دیپلماسیاجبار،بهکارگیری آن برای ایالات متحده، چهبسا سهلتر از برخورد نظامی و فشار مستقیم خواهدبود.
بنابراین چنانچه در هنگامبهکارگیری الگوی رفتاریدیپلماسیاجبار، در ابزارهای کارآمد آن محدودیت ایجاد گردد، در اهداف نیز محدود بودن ضروری میشود، تا این اهداف و ابزار با هم «تناسب» داشته باشند. در این راستا، آمریکا در طی چند سال اخیر، ضمن طراحی یک چارچوب تحلیلی از دیپلماسیاجبار، علیه کشور «جمهوری اسلامی ایران»، اهداف درازمدت خود را به صورت مرحلهای و گام به گام،دنبال نموده است.
با پایان جنگسرد و فروپاشی نظام دو قطبی، ایالات متحده آمریکا به تنها ابر قدرت باقیمانده در جهان، تبدیل شد و قدرت مانور آن در مناطق حساس جهان نظیر خاورمیانه افزایش پیدا کرد. البته تحولاتی از قبیل؛ حمله صدام به کشور کویت و اقدامات پس از آن در بالکان، قفقاز و آسیای مرکزی و خاورمیانه، زمینه را برای طرح«اسلامستیزی» در سیاست خارجی آمریکا فراهم نمود. در چنین وضعیتی، طبیعی بود که جمهوری اسلامی ایران در این سیاست، جایگاه خاصی داشته باشد، چراکه در این برهه از زمان ایران، «سیاست صدور نرمافزارانه انقلاب اسلامی» را در پیش گرفته و ضمن حمایت از جنبشهای اسلامی، با سیاستهای آمریکا مخالفت کرده بود (اسدی، 1390: 113-114). لذا در همان آغاز، به دلیل مشغولیتهای آمریکا در مسائل جنگ سرد، سیاستی را به نام «سیاستمهار»، در مورد ایران بهکار گرفت. پس از سیاست مهار، نوبت به ایده «نظم نوین جهانی» آمریکا رسید. هر چند عمر این ایده زیاد نبود، ولی به تبع آن؛ جهانی شدن لیبرالیسم نیز مورد توجه قرار گرفت (شولزینگر، 1379: 613-614). لذا از نظر ظاهری، سیاست نظمنوین جهانی بر بهکارگیری «قدرت نظامی» و گسترش ایدههای آمریکایی و افزایش قدرت این کشور تاکید داشت، اما چالشهایی نیز برای آمریکا، ایجاد گردید که نوع برخورد ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، به خوبی موید این ادعا است. زیرا پس از آن، سیاستی بنام «سیاست مهار دوجانبه» (واعظی، 1379: 120) از سوی آمریکاییها طراحی و به اجرا گذاشته شد. که عملکرد آمریکا در چارچوب سیاست مهار دوجانبه، بیشتر در قالب استفاده از «تحریمهای اقتصادی» برای اعمال قدرت، که مورد نظر «نو رئالیستها» بود، قابل تبیین است.
یکی از اهداف اصلی آمریکا، از برقراری تحریمها در قالب سیاست مهار دوجانبه، تلاش برای بینالمللی کردن و در نتیجه مشروع قلمداد نمودن، این تحریمها بود. با این حال آمریکا در این کار موفق نشد و حتی متحدان نزدیک آمریکا، یعنی برخی کشورهای اروپایی، با تحریم همه جانبه ایران مخالفت کردند. و سیاست دفاعی- امنیتی که جمهوری اسلامی در این دوران برای کاستن اثرات تحریمها به خصوص «تحریمهای نفتی» (نک. اسدی، 1390: 119)، در پیش گرفت، افزایش و حضور هر چه بیشتر شرکتهای اروپایی در ایران بود.
4-2. علل
در فرآیند چگونگی بهکارگیری دیپلماسیاجبار آمریکا علیـه کشور جمهوری اسلامی ایران با توجه بـه رویکردهای دفاعی- امنیتی ایران، و بهکارگیری تحریمهای یکجانبه و چندجانبه و قرار دادن نام ایـران در فهرست کشورهای سرکش توسط ایالات متحده آمریکا، در ادامه دیپلماسیاجبار آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و تاثیر آن در روابط دو کشور و فشارهای بیش از حد آمریکاییها علیه تهران بهخاطر علتهایی ساختگی و بیاساس که بارزترین آنها «دستیابی ایران به تسلیحات هستهای» بود، لذا با مطالعه و تفکر در رهاوردهای این تحقیق، با وجود فشارها و اعمال تحریمهای فراوان علیه کشور جمهوری اسلامی ایران بهکارگیری «دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا»، با موفقیت قرین نگردید و این عدم موفقیت با عللی اساسی همراه بوده است که در این راستا میتوان پنج علت اصلی را تبیین و ارائه نمود: (نمودار شماره 3)
نمودار شماره 3 : علل اصلی عدم موفقیت آمریکا در استفاده از «دیپلماسیاجبار» علیه جمهوری اسلامی ایران
1- نبود تناسب میان اهداف و ابزار |
2- عدم مشروعیت و اعتبار تحریمهای پیشنهادی |
3- وجود شرایط خاص سیاسی و اقتصادی در داخل ایران |
4- اقدامات موثر در رفتار سیاست خارجی و استفاده از دیپلماسی پویا توسط ج.ا.ا |
5- اتخاذ سیاست دفاعی- امنیتی متناسب توسط جمهوری اسلامی ایران، برای مقابله با رفتارها و الگوهای اجبارآمیز استفاده شده از سوی ایالات متحده آمریکا |
4-3. چالشها
وقتی بحث «اجبار» و «الزام» به میان میآید، یعنی کشور اجبارکننده، قصد دارد طرف مقابل را مجبور سازد برخلاف میل و ارادهاش، عملی را انجام دهد. تحقق و یا عدم تحقق چنین امری بستگی به میزان فرمانبرداری کشور «اجبارشونده» و همچنین میزان برجستگی قاطعیت دولت «اجبارکننده» دارد. فرآیند دیپلماسیاجبار در عین حال که در برخی مواقع کارساز و کارآمد است، ولی در جای دیگر گاهی نابرابر و ناعادلانه است و برای طرف مقابل راهی بجز سازش را باقی نمیگذارد و برای فرو نشاندن فشار فوری صرفاً یک سازش مصلحتی انجام میدهد (نک. فریدمن، 1389: 192).
با این حال، با توجه به اینکه «دیپلماسیاجبار» در برخی از بحرانها میتواند «استراتژی با اطمینان بالا» بهحساب آید، اما گاهی بهکارگیری موفقیتآمیز آن علیه کشور خاصی، چه بسا بهعلت عدم تحقق شرایط داخلی و خارجی، کشور اجبارکننده را با چالشهایی مواجه میسازد، که در برخی موارد ممکن است این چالشها برای هر دوطرف درگیر، یعنی «دولت اجبارکننده» و «دولت اجبارشونده» (جدول شماره 3) حادث گردد. بر این اساس، پدیدار شدن این چالشها با توجه به نوپا بودن این نوع دیپلماسی و چگونگی استفاده از آن، توسط کشورهای قدرتمند و پرنفوذی به مثابه؛ ایالات متحده آمریکا علیه کشورهای مورد نظر و بهطور اخصّ جمهوری اسلامی ایران، بعید و دور از ذهن نیست.
جدول شماره 3 : چالشهای پیشرو «دولت اجبارکننده» و «دولت اجبارشونده» (منبع؛ فریدمن، 1389: 187)
ردیف |
چالشهای پیشرو «دولتاجبارکننده» |
ردیف |
چالشهای پیشرو «دولتاجبارشونده» |
1 |
عدم دقت در تدوین تقاضاها |
1 |
ناتوانی در استفاده از ابزار دیپلماسی برای حل مسائل |
2 |
عدم تناسب میان ابزار و اهداف |
2 |
عدم شناخت و تحلیل تهدیدهای جاری |
3 |
ناتوانی در فراهم نمودن امکان مجازات مناسب برای طرف مقابل |
3 |
عدم طراحی الگو و راهبردی مناسب برای مقابله با دیپلماسیاجبار |
4 |
عدم افزایش مشوقهای مثبت جهت تاثیرگذاری بیشتر دیپلماسیاجبار |
4 |
ناتوانی در استفاده از نخبگان داخلی |
5 |
ناتوانی در کم و زیاد نمودن مجازاتها |
5 |
فقدان یکپارچگی و یکصدایی از سوی دولتمردان و تصمیمگیرندگان کشور اجبارشونده برای تفوق آرا جهت اتخاذ تصمیمی مناسب |
6 |
ناتوانی در تغییر شکل و گستره آرایش نیروهای نظامی |
6 |
عدم استفاده از تجارب کشورهایی که به طریقی این نوع دیپلماسی اجبارآمیز بر روی آنها حادث گردیده است |
7 |
ناتوانی در آمادگی انجام تغییرات، در هنگام بروز بحران احتمالی از سوی کشور اجبارشونده |
7 |
ناتوانی در استفاده از فرصتها و پارادایمها |
8 |
عدم استفاده از تجارب و الگوهای استفاده شده قبلی درباره دیپلماسیاجبار |
8 |
ناتوانی در بهکارگیری نظرها و پیشنهادهای نهادها و پژوهشگاههای موثر وکارآمد در داخل کشور اجبار شونده |
9 |
ناتوانی در جهتگیری مناسب در برابر عکسالعملهای غیرقابل پیشبینی از طرف دولت اجبارشونده |
9 |
عدم مدیریت اثر بخش و کارآمد بحرانها و تحریمهای اعمال شده |
10 |
ناتوانی در ادامه تشدید اضطرار از سوی دولتاجبارکننده علیه دولتاجبارشونده |
10 |
ناتوانی در اتخاذ رویکرد پیشدستانه برای مقابله با استراتژی دیپلماسیاجبار |
5. تجزیه و تحلیل داده ها
یافتههای پژوهش نشان میدهد که با توجه به رویکرد دفاعی- امنیتی کشور جمهوری اسلامی ایران و نیز با در نظر گرفتن تحفظ هرچه بیشتر منافع ملی کشور، ارائه «مُدل مفهومی» مطلوب و کارآمد، برای مقابله با چالشهای پیشرو، از نتایج ارزشمند و پایدار این تحقیق بهشمار خواهد رفت. لذا قبل از ارائه مدل موردنظر، آشنایی عمیق با ضرورتهایی که به ارائه تبیین هرچه بهتر مدل مورد نظر کمک و مساعدت نماید، لازم و درخور توجه میباشد.
5-1. ضرورت توجه به«ساختارگرایی»
یکی از عوامل مهم و کارآمد که میتواند در ارائه مدل مطلوب در تقابل با چالشهای دیپلماسیاجبار آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را یاری نماید، ضرورت توجه به «رویکرد ساختارگرایی» است. امروزه رویکرد ساختارگرایی را میتوان در چارچوب «ائتلاف» و «اتحاد»، ارائه نمود. با توجه به اینکه استراتژی ائتلاف و اتحاد از پرطرفدارترین و عملیترین استراتژیهای تضمینکننده «صلح» و «امنیت» در دوران معاصر بهشمار میرود، لذا جمهوری اسلامی ایران میتواند، از طریق پروژه یادشده بنیان مستحکمی را برای تحقق امنیّتملی پایدار و ارتقا سیاست دفاعی- امنیّتی خود فراهم نماید. ماهیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک ایران، بهنحوی است که بدون ارتباط قاعدهمند، با مراکز قدرت جهانی نمیتواند، به ائتلافهای منطقهای در حوزههای مختلف دست یابد. چنانچه جمهوری اسلامی ایران بتواند بر مورد پیشگفته فائق آید، میتواند زمینههای ائتلاف درحوزههای مختلف زیر را موردبحث و تحقیق قرار دهد (قنبرلو، 1392: 165):
یک. ائتلاف امنیّتی در حوزه خلیج فارس
دو. ائتلاف سیاسی- اقتصادی درآسیای مرکزی و قفقاز
سه. ائتلاف امنیّتی با هند در چارچوب امنیّت شرق و شمال کشور
چهار. ائتلاف سیاسی- اقتصادی با ترکیه
پنج. ائتلاف سیاسی با کشورهای؛ مصر، عراق، عربستان و سوریه، جهت مقابله با قدرت روزافزون رژیم اسرائیل در منطقه.
شش. هماهنگیها و همکاریهای گسترده اقتصادی با غرب اروپا و کشور ژاپن.
هفت. همکاریهای گسترده اقتصادی و محدود نظامی با کشور چین.
در حال حاضر، سیاست دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران بهشدت نیازمند توسعه ارتباطات بینالمللی است، که نیاز به گسترشی بسیار فراتر از سطح منطقهای دارد. در این میان، ارتباط با جهان غرب از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنانچه بخواهیم کمی به موضوع بسط بیشتری بدهیم، میتوان گفت؛ در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران بایستی گرایش نوینی به تنشزدایی و همکاری فعالانه با سیستم بینالملل از خود نشان دهد. لذا از مولفههای این نوع تفکر، میتوان به مواردی به شریح زیر اشاره نمود (قنبرلو، 1392: 165):
الف. پرهیز از هرگونه تقابل و نیز برقراری تعامل سازنده و فعال
ب. توجه به منافع ملّی، ترتیبات و موازین بینالمللی و منطقهای و توسعه روابط خارجی
ج. خوددای از دشمنتراشی و گرایش به همزیستی مسالمتآمیز
د. توجه ویژه به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فنّی کشور
ه. ارتقا برونگرایی و توسعه همکاریهای بینالمللی
5-2. ضرورت توجه به روند تصمیمگیری در ایران
یکی دیگر از عوامل مهم و کارآمد که میتواند در ارائه مدل مطلوب، در تقابل با چالشهای دیپلماسیاجبار آمریکا، ما را یاری نماید، ضرورت توجه به «ساختار و روند تصمیمگیری» در حوزه دیپلماسی دفاعی– امنیّتی جمهوری اسلامی ایران است. در حال حاضر دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران، از لحاظ رویکرد و کارکرد مؤثر آن، جایگاه ارزندهای برای تصمیمگیرندگان و سیاستمداران، جمهوری اسلامی ایران دارد. چراکه در طی دهه اخیر، این نوع دیپلماسی به شدت مورد توجه مسئولان و تصمیمسازان کشور قرار گرفته است. دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران در حالی پیگیری و بازتولید میگردد، که با توجه به تهدیدها و چالشهای بهوجود آمده علیه کشور، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای مطرح و دارای جایگاهی ویژه است. و از لحاظ پیشگیری و مهار تهدیدهای پیشرو، بخش دفاع با تکیه بر فعالیتهای دیپلماتیک، میتواند در ایجاد اعتماد و اطمینان متقابل میان کشورهای منطقه، نقش اساسی و مطلوبی را ایفا نماید. پس برای تداوم و تحقق دیپلماسی دفاعی- امنیّتی پویا که توان همکاریهای دفاعی– امنیّتی با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در زمینههای؛ فنی و مطالعاتی، تبادل تجهیزات، سرمایهگذاریهای مشترک، آموزشهای نظامی و تبادل وابستگان نظامی و دفاعی، را داشته باشد. لذا در چنین وضعیتی، مجموعه؛ «وزارتخانههای دفاع، اطلاعات و امورخارجه، معاونین و مدیران اطلاعاتی- امنیّتی کشور، فرماندهان نیروهای مسلح [فرماندهان نظامی و فرماندهان اطلاعاتی] و وابستگان نظامی و وابستگان دفاعی فعال در دفاتر وابستگی خارج از کشور»، مسئول پیگیری و اجرای دیپلماسی دفاعی- امنیتی کارآمد و مناسب با چالشهای پیشرو هستند. با این حال، چنانچه بخواهیم به ساز وکارهای اجراییسازی دیپلماسی دفاعی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران، اشارهای نمائیم، میتوان به مواردی از قبیل؛ عضویت و پایبندی در معاهدهها و قراردادهای بینالمللی، توجه به پیماننامههای دفاعی- امنیّتی، گفتگوهای دفاعی- امنیّتی و راهبردی، تبادل تجهیزات و تسلیحات (نظامی و دفاعی)، انجام تمرینها و رزمایشهای نظامی موثر [با ماهیت صلحمحور و مبتنی بر بازدارندگی] توجه نمود، که همگی آنها در ساختار و روند فرآیند تصمیمگیری در حوزه دیپلماسی دفاعی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران (نمودار شماره 4)، موثر و دارای نقش هستند.
نمودار شماره 4 : نمودار فرآیند تصمیمگیری در حوزه دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران[1]
ریاست جمهوری اسلامی ایران |
مقام معظم رهبری«فرماندهی کل قوا» |
ستاد کل نیروهای مسلح[3] |
فرماندهی کل ارتش |
ستاد مشترک سپاه پاسداران |
شورای عالی امنیت ملی*** |
مجمع تشخیص مصلحت نظام |
دبیرخانه شورای عالی امنیت |
مشاوران رهبری در امور بینالملل |
هیئت دولت |
مجلس شورای اسلامی |
وزارت امورخارجه |
وزارت دفاع[2] |
وزارت اطلاعات |
تهدید یا چالش ایجاد شده در حوزه دیپلماسی دفاعی- امنیّتی جمهوری اسلامی ایران |
دادههای نهادهای دیپلماتیک |
دادههای نهادهای امنیّتی
|
دادههای نهادهای دفاعی
|
1- سفرای ج.ا.ایران در سفارتخانه ها 2- ادارههای وزارت امور خارجه ج.ا.ا 3- دفاتر نمایندگی وکنسولی 4- شورای نماینــدگی های وزارت امور خارجه |
1- وابستگان دفاعی 2- مراکز تحقیقات دفاعی 3- پژوهشکده های مطالعات راهبـردی دفاعی 4- دفاتر خرید اقلام دفاعی 5- مرکز دانشگاهی فنآوریهای نرم**
|
1- معاونین و مدیران اطلاعاتی 2- وابستگان اطلاعاتی 3- پژوهشکده های مطالعات راهبردی اطلاعاتی 4- پژوهشکده های مطالعات راهبــردی امنیّتی 5- مراکز دانشگاهی(امنیت پژوهی)
|
شورای نگهبان |
5-3. ضرورت توجه به رهنامه عملیاتی و دفاعی آمریکا
از دیگر عوامل مهم و موثر که میتواند در ارائه مدل مطلوب، در تقابل با چالشهای دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا، پژوهشگر را یاری نماید، ضرورت شناخت مولفههای بهکارگرفته شده در حوزه «سیاستهای دفاعی- امنیّتی و رهنامه عملیاتی ایالات متحده آمریکا» علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد. مطالعه اسناد و مدارکموجود، گویای این واقعیت است که رهنامه عملیاتی و نظامی[اعم از نیروهای؛ زمینی، هوایی و دریایی] آمریکا، که مبتنی بر؛ «توانمندی جابجایی راهبردی دوربرد»، «توانمندی کنترل فضای منطقه نبرد» و «توانمندی انجام عملیاتهای سریع و سرنوشتساز» میباشد، از اصولی اساسی تبعیت مینماید (نک. والتز، 1386: 141).
نمودار شماره 5 : اصول اساسی رهنامه عملیاتی و دفاعی ایالات متحده آمریکا (منبع؛ مؤلف)
رهنامه عملیاتی و دفاعی ایالات متحده آمریکا
|
حداکثر استفاده از نیروهای مشترک
|
آماده سازی افکار عمومی
|
ارزیابی همهجانبه اطلاعاتی
|
استفاده از سلاحها و فنآوری دفاعی و تهاجمی روز
|
پرهیز از ورود به مناطق پر جمعیت
|
در کنترل گرفتن زمان نبرد
|
عملیات سریع و قاطع
|
کاهش ردههای فرماندهی
|
تکیه بر عملیات جنگ الکترونیک
|
تحمل حداقل تلفات در عملیات
|
تکلیه بر عملیات روانی
|
در حال حاضر سیاست دفاعی آمریکا در قبال ایران، سیاستی بین «جنگ» و «همزیستی» بوده، که در این راستا، جنگ وجهه مناسبی را برای ایالات متحده نشان نداده و از منظر بینالملل نیز، گزینه مناسبی نبوده است. البته این رویکرد، بهمعنی ناتوانی آمریکا برای شکست نظامی جمهوری اسلامی ایران نیست. زیرا با توجه به تجربه آمریکا در عراق و افغانستان، ایالات متحده توان تخریب قدرتهای «میانپایه» را در مدتزمان بسیار کوتاه دارد. اما آمریکاییها، علیرغم استقرار پایگاههای نظامی خود در تمام مناطق پیرامونی کشور جمهوری اسلامی ایران (نمودار شماره 6)، در طی دو دهه اخیر، توانستهاند جهت و چرخش اصلی رویکرد خود را بهسمت استفاده از دیپلماسیاجبار، علیه کشور جمهوری اسلامی ایران بهکار برند.
نمودار شماره 6 : پایگاههای نظامی آمریکا در پیرامون جمهوری اسلامی ایران (منبع؛ غرایاقزندی، 1390: 278)
* ترکیه - پایگاه هوایی اینجرلیک - حق عبورهوایی |
* گرجستان - پایگاه هوایی وزیانی |
* ترکمنستان - حق عبورهوایی - حق سرویس دادن |
* ازبکستان - نیروهای ویژه در پایگاه قدیمی شوروی در نزدیکی خان آباد |
* قزاقستان - حق عبورهوایی - حق سرویس دادن - امکان فوری - امکانات بیشتر |
* دریای مدیترانه - گذرگاه هوایی عبوری
|
* عراق - فرودگاه بغداد - پایگاه هوایی جنوب - پایگاه هوایی شمال - گذرگاه هوایی صحرایی |
* کویت - مجتمع دبه - نیروی هوای علی السالم - نیروی هوایی احمد الجابر |
* عربستان سعودی - پ.هـ ملک سلطان - نیروی هوایی فیصل |
* جیبوتی - مجتمع لئونوینر
|
* دیگوگارسیا - مجهز به بمب افکن - نیروهای ذخیره هوایی و دریایی
|
* بحرین - فرمانده نیروی پنجم هوایی - پایگاه هوایی شیخ عیسی |
* خلیج فارس و دریای عمان - مجتمع رزمی کریدور هوایی - زیردریایی ها - نیروهای دریایی آماده رزم - نیروهای ذخیره هوایی و دریایی |
* قطر - مرکز فرماندهی تحت فرماندهی مشترک - پایگاه هوایی - نیروهای آماده به خدمت - گذرگاه هوایی صحرایی |
*امارات متحده عربی - پایگاه هوایی الظفرا - پایگاه دریایی جبل علی - استفاده نیروهای هوایی از فرودگاه فوجیره |
* عمان - پایگاه هوایی میسره - پایگاه نیروی دریایی ضد جنگ - استفاده نظامی از پایگاه هوایی صیب - گذرگاه هوایی صحرایی |
* پاکستان - اجاره استفاده از پایگاه هوایی یعقوب آباد و پانچی |
*افغانستان - منطقه هوایی بگرام نزدیک کابل - منطقه هوایی قندهار |
* تاجیکستان - حق عبور هوایی - حق سرویس دادن - استفاده نظامی از فرودگاه بین المللی - امکانات بیشتر |
* قرقیزستان - استفاده از پایگاه هوایی شوروی سابق در ماناس |
6. مدل مطلوب
براساس یافتهها، در این قسمت رویکردها و محورهای اصلی در راستای طرح و الگوی مدل مورد نظر، یعنی پیروی از اهدافی که بایستی مدل در آن چارچوب طراحی گردد، مطرح و تبیین میگردد. (جدول شماره 4)
جدول شماره 4 : رویکردها و محورهای اصلی در راستای طراحی مدل مطلوب
رویکردها و محورها |
تشریح رویکردها و محورها |
فرصت محور |
در این رویکرد، فرصتهای پیشرو، محور قرار میگیرند و طراحی مدل برای بهرهگیری از فرصتها انجام میگیرد. |
تهدید محور |
تهدیدهای پیشروی این رویکرد، محور طراحی مدل قرار میگیرند و طراحی برای رفع تهدیدها صورت میگیرد. |
قابلیت محور |
منظور قابلیتهای بالفعل و بالقوه بوده ، که در این جا، محور طراحی قرار میگیرند و طراحی برپایه قابلیتها انجام میگیرد. |
خواسته محور |
خواستهها یا همان نیازها در این رویکرد محور طراحی مدل میباشند و طراحی برای تامین نیازها و خواستهها انجام میگیرد. |
چالش محور |
چالشهای پیشروی این رویکرد، محور طراحی مدل قرار میگیرد و طراحی برای رفع چالشها صورت میگیرد. |
هدف محور |
هدفهای متصور محور طراحی مدل بوده و طراحی برای رسسیدن به اهداف مذکور صورت میگیرد. |
رهیافت محور |
در این رویکرد رهیافت مطرح شده، محور طراحی مدل قرار میگیرد و طراحی بر اساس رهیافت مزبور صورت میگیرد. |
تحریم محور |
تحریمهای پیشروی این رویکرد، محور طراحی مدل قرار میگیرند و طراحی برای رفع تحریمها صورت میگیرد. |
نتیجه محور |
طراحی مدلمطلوب برای کسب یک نتیجه مشخص متمرکز میگردد و مبنای اصلی بهدستآوردن نتیجه موردنظر خواهدبود. |
ارائه فازها وگامهای اصلی مراحل طراحی مدل مطلوب پژوهش، براساس رویکرد طراحی خلاق در سه فاز تعیین میگردد. (جدول شماره 5)
جدول شماره 5 : فازها وگامهای اصلی مدل مطلوب[4]
|
فـازها |
مراحل |
گامها |
|
تعیین رویکرد مـدل |
|
شناخت شرایط و تحولات آینده |
|
رویکرد راهبردی |
تحلیل چالشها |
|
|
|
تعیین چرخشهای راهبردی محیطی |
|
1 |
|
توجه به شرایط زمانی- مکانی |
|
|
|
تناسب بین تفکر و اقدام |
|
|
رویکرد اقتضایی |
شناخت تغییرات محیطی |
|
|
|
سازگاری و انطباق با محیط و رهیافتهای بینالمللی |
|
|
|
تصمیمگیری بهینه براساس شرایط و اهداف |
|
2
|
تعیین نیات راهبردی |
|
بررسی آرمانها و قانون اساسی |
بررسی نیات رهبران |
بررسی سند چشم انداز 20 ساله کشور |
||
|
بررسی بیانات مقام معظم رهبری |
||
مطالعه محیط |
بررسی محیط داخلی |
||
بررسی محیط خارجی |
|||
3 |
چالش شناسی
|
ارزیابی چالشها
|
ارزیابی چالشهای راهبردی |
تعیین مزیتها و آسیبها و فرصتها |
|||
ارزیابی و شناخت بحرانهای پیشرو |
|||
استخراج چالشهای استراتژیک پیشروی کشور جمهوری اسلامی ایران |
چالش تحریمهای یک جانبه و چندجانبه علیه ج. ا. ا |
||
چالش چگونگی برونرفت ج. ا. ا از پرونده هستهای |
|||
چالش فقدان مدیریت دفاعی منطقهای کارآمد |
|||
چالشهای کلی فراروی دولت اجبارشونده |
|||
چالش چگونگی مقاومت و پایداری در برابر قدرت هژمون و چالشگر |
|||
چالش فقدان راهکار مناسب در برابر قدرت چالشگر درخصوص تحریمهای نفتی |
|||
چالش عدم بسترسازی مناسب در حوزههای علمی و فناورانه دفاعی و پیوند آن با رویکردهای امنیتی |
نمودار شماره 7 : ترسیم نهایی مدل مطلوب چالشهای دیپلماسی دفاعی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران
در برابر دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا
تعیین رویکرد مدل پیشنهادی |
چالشهای کلی فراروی دولت اجبارشونده |
چالش چگونگی مقاومت و پایداری در برابر قدرت هژمون و چالشگر |
چالش چگونگی برونرفت جمهوری اسلامی ایران از پرونده هستهای |
چالش تحریمهای یک جانبه و چندجانبه علیه جمهوری اسلامی ایران |
چالشهای دیپلماسی دفاعی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران در برابر دیپلماسیاجبار آمریکا
|
چالش فقدان مدیریت دفاعی منطقهای کارآمد |
چالش فقدان راهکار مناسب در برابر قدرت چالشگر درخصوص تحریمهای نفتی |
رویکرد راهبردی و اقتضایی |
ارزیابی تصمیمات در سطح منطقهای و فرامنطقهای |
تولید جنگ |
تولید صلح |
پیاده سازی فرصتها و ایجاد راه کارها
|
پیاده سازی فرصتها و ایجاد راه کارها |
چالش عدم بسترسازی مناسبدر حوزههای علمی و فناورانه دفاعی و پیوند آن بارویکردهای امنیتی |
چالش فقدان راهکارها در پیشگری و شناخت تهدیدها و بحرانها |
نتیجهگیری
این واقعیتی است، که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به ظهور الگوی رفتاری جدیدی از سوی ایالات متحده آمریکا منجر گردید، که شاخصه بارز آن تمایل بیشتر این کشور در اعمال قدرت بهمنظور شکلبخشی به نظامی، آمریکایی در گستره جهانی بود. و در پی آن «آمریکا» به موضوعی مهم در سطح بینالملل تبدیل شد، تا سایر بازیگران به صورت سلبی و یا ایجابی از استراتژی این کشور، تاثیر بپذیرند. لذا پس از پیروزی نظام لیبرالیستی و سرمایهداری، تئوریسینها و سیاستمداران ایالات متحده بهدنبـال گزینش و واکاوی الگویی برای انطباق نوعی رفتـار سیاسی، برضـدکشورهای هدف افتادند. برای این منظور، آمریکاییها ضمن طراحی یک راهبرد درازمدت جهت نیل به اهداف خود، در برخی از مناطق استراتژیک جهان، بـا بهکارگیری ترکیبی از ابـزارهای اجبـارآمیز و دیپلماتیک، اقدام به استفاده از نوعی دیپلماسی در سیاست بینالملل بهنام «دیپلماسیاجبار» نمودند که بهکارگیری این نوع دیپلماسی جدید و تازه، رفتار و یا تهدیدی است برای متقاعد نمودن حریف، به انجام خواستههای درازمدت و یا کوتاهمدت، بدون توسل به زور و یا اقدام نظامی.
لذا آمریکا توانست از این نوع دیپلماسی[دیپلماسیاجبار]، علیه کشور «جمهوری اسلامی ایران»، در جهت تامین اهداف خود، بهصورت مرحلهای و گام به گام، استفاده بهینه نماید. با این حال، با ارزیابیهای صورت گرفته به این نتیجه میرسیم که دیپلماسی اجبار ایالات متحده آمریکا، در مورد کشور جمهوری اسلامی ایران، برای آمریکا موفقیتآمیز نبوده چراکه میان «ابزار» و «اهداف»، تناسب لازم بهوجود نیامد، تا از این رهاورد چیزی نسیب آمریکا گردد. البته ایالات متحده آمریکا در هنگام استفاده از این نوع رفتار اجبارآمیز و برای کسب موفقیت، بایستی حمایت دیگر بازیگران بینالمللی را به همراه داشته باشد و همچنین میزان مخالفتها در سیاست داخلی دولت واشنگتن نیز، بایستی محدود باشد. به طورکلی بهکارگیری رویکرد رفتاری دیپلماسیاجبار، زمانی اتفاق میافتد که؛ هزینههای نپذیرفتن زور و درخواست دولت اجبارکننده و همچنین فواید پذیرش آنها برای دولت هدف بیشتر از فواید ناشی از تخطی و هزینههای پذیرش باشد.
در مجموع میتوان گفت؛ حتی ایجاد تحریمهای یکجانبه و چندجانبه به خاطر فعالیتهای هستهای صلحآمیز در قالب دیپلماسیاجبار،توسط آمریکا و برخی از همپیمانانش، موجب کوتاه آمدن رهبران و تصمیمگیرندگان جمهوری اسلامی ایران در برابر خواستههای آنان نگردید. و آنگونه که پیداست، با توجه به شناخت چالشهای دیپلماسی دفاعی-امنیّتی در برابر دیپلماسیاجبار ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران در مقابل فشارهای غیرقانونی آمریکا و متحدانش، از حقوق مسلم خود منصرف نخواهند شد و با بهکارگیری، دیپلماسیدفاعی- امنیّتی پویا و کارآمد، ایستادگی و به طور حتم به پیروزی خواهد رسید.
یادداشتها:
[1]. این نمودار برگرفته شده و شکل تکامل یافته از؛ «الگوی فرآیند تصمیم گیری در سیاست خارجی ایران» مندرج در: (منبع؛ پورسعید، فرزاد، 1392، ساختار و روند تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: تحلیل متون آموزشی و پژوهشی، تهران، چاپ پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص 118) میباشد.
[2]. این بند مختص دانشگاه صنعتی مالک اشتر میباشد که دارای دانشکدهای بهنام«مجتمع دانشگاهی مدیریت و فنآوریهای نرم- گروه دیپلماسی کنترل تسلیحات»، بوده که یکی از مباحث اصلی آن، تحقیق و پژوهش در خصوص مطالعات دفاعی و نظامی به خصوص موارد مطالعاتی از قبیل؛ معاهدات و کنوانسیونهای هستهای- شیمیایی- بیولوژیکی است، که از سال 1389 تا کنون دانشجویان کثیری در رشته «دیپلماسی کنترل تسلیحات» در مقطع کارشناسیارشد، توسط اساتیط بنام و مجربی[دکترابراهیممتقی، دکتر ابومحمدعسگرخانی، دکتر شریفیطرازکوهی، دکتر سیداحمد میرزایی، دکتر حسین تاجآبادی، دکتر سیداصغرجعفری، دکتر نادرساعد، دکترسید اصغرکیوانحسینی و . . . ] از این دانشگاه فارغ التحصیل گردیدهاند. (منبع؛ مولف«به جهت تحصیل در این رشته»)
[3]. «شورای عالی امنیت ملی»، مطابق اصل 176 قانون اساسی، به ریاست رئیسجمهوری، بهمنظور تامین منافعملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور، تشکیل شدهاست. اعضای این شورا عبارتنداز: روسای قوای سهگانه، رئیس ستادکلنیروهایمسلح، مسئول برنامه و بوده، دو نماینده به انتخاب مقام معظم رهبری، وزاری امور خارجه- کشور- اطلاعات- دفاع و نیز عالیرترین مقام ارتش و سپاه. (پورسعید، 1392: 110)
[4]. این جدول الگوبرداری شده و شکل تکامل یافته از؛ «مراحل طراحی مدل پیشنهادی مرزشکنی علم و فناوری و فرآیند تدون راهبرد» مندرج در: (منبع؛ مبینی دهکردی، علی، 1387، طراحی الگو و راهبرد مرز شکنی دانش، تهران، انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی، ص 298. ) میباشد.
الف. منابع فارسی:
- اسدی، ناصر(1390) دیپلماسی اجبار (بررسی مقایسه ای سیاست ایالات متحده در قبال عراق، لیبی و ایران)، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
- پورسعید، فرزاد(1390) سیاست خارجی کارتر و انقلاب اسلامی ایران؛ از اصولگرایی تا بازگشت به سیاست قدرت، تهران، (چاپ دوم) انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- پورسعید، فرزاد( 1392) ساختار و روند تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: تحلیل متون آموزشی و پژوهشی، تهران، چاپ پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- تقیپور، سید محسن( 1387) مولفههای پایــدار فرهنگی در امنیت ملی ج. ا. ا، فصلنــامه شماره 3 مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری.
- حاجی یوسفی، امیرمحمد( 1387) سیاست خارجی ج. ا. ا در پرتـو تحولات منطقهای، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه.
- خسروی، غلامرضا(1387)آمریکا و خاورمیانه؛ راهبردها و چالشها، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- جعفری، سیداصغر(1392) دیپلماسی دفاعی در اندیشههای امام خامنهای، تهران، انتشارات دانشگاه صنعتی مالک اشتر.
- سجادی، سیدعبدالقیوم(1392) دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، تهران، م. بوستان کتاب.
- شیهان، مایکل(1388) امنیت بینالملل. ترجمه سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
10. شولزینگر، رابرت(1379) دیپلماسی آمریکا در قرن بیستم (1997-1898)، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
- ظریف، محمدجواد(1391) دیپلملسی چندجانبه، تهران، نشر وزارت امور خارجه.
12. عسگری، محمود و دیگران(1391)عوامل و ویژگیهای سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران، (نامه دفاع) تهران، چاپ مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی.
13. عسگری، محمود و دیگران(1392) دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات مرکز آموزشی و پژوهشی سپهبد شهید صیادشیرازی.
14. غرایاق زندی، داود(1390)سیاستخارجی دولت دوم جورج بوش در قبال ایران: سیاست سد نفوذ (2008-2004)، تهران، چاپ دوم، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- فریدمن، لارنس(1389) بازدارندگی، ترجمه قهرمانپور و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
16. قنبرلو، عبداله(1392) بررسی رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر مسئله کارگزار- ساختار، تهران، چاپ پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- مرادیان، محسن(1389) مبانی نظری امنیت، تهران، انتشارات دانشکده علوم و فنون فارابی.
- مقتدر، هوشنگ(1373) حقوق بینالملل عمومی، تهران، موسسه چاپ وزارت امور خارجه.
- مبینی دهکردی، علی(1387) طراحی الگو و راهبرد مرز شکنی دانش، تهران، انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی.
20. نوازنی، بهرام(1383) الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- نجفیسیار، رحمان(1389) الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در قبال چین، تهران، نشر مرکز آموزشی شهید سپهبد صیادشیرازی.
- واعظی، حسن(1379)ایران و آمریکا: بررسی سیاستهای آمریکا در ایران، تهران، انتشارات سروش.
23. واضحی، رضا(1393) مجموعه اطلاعات عمومی ویژه کارکنان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات معاونت تربیت و آموزش نزاجا.
24. والتز، ادوارد(1386) جنگ اطلاعات (اصول و عملیات)، ترجمه اکبر رنجبر و دیگران، تهران، انتشارات موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
ب. منابع انگلیسی:
- Alexander L. George(1993) Forcefol Persuasion, Coercive Diplomacy: As An Alternative to war, Washington D. C: United States Institute of Peace
- Mikoyan, Sergo(1998) "Russia, the US and Regional and Conflict in Eurasia", 1998
- Pipes, Danieland Patrick Clawson, "Ambitious Iran, Troubled Neighbors". 1993.
28. )Jakobsen (Peter ViggoJakobsen, Western Use The Coercive Diplomacy After The Cold War,New York: St. Martin's Press, 1998.
- Roberts J. Art and Patrick M. Cronin, The United Stats States and Coercive Diplomacy. Washington D. C: U. S. Institute of Peace press, 2003.
- Bruce W. Jentleson and Christopher A. whytock, Who won Libia? The Force –Diplomacy debate and its implications for theory and policy, International Security,Vol. 30,No. 3, 2005.
- Shea, Timothy, Transforming, Military Diplomacy, Joint Forces Quarterly, Issue 38, 2005.