نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
در حالی که دیپلماسی عمومی توسط دیپلماتها در جریان مذاکرات خارجی، سفرها و ملاقات با مقامات خارجی اتفاق می افتد، دیپلماسی عمومی توسط بازیگرانی که ممکن است است رسما از طرف دولت معرفی نشده باشند انجام می شود. دیپلماسی عمومی جدید در مقایسه با الگوی سنتی توسط بازیگران غیر دولتی از طریق شبکهها اجرا می شود و تلاش می کند مردم یک کشور خارجی را درباره سیاستهای یک کشور متقاعد کند تا روی سیاست گذاران فشار آورند و بر تصمیماتشان اثر بگذارند. هدف دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا، تلاش برای نفوذ بر مردم آمریکا در جهت سیاست خارجی حمایت گرانه آن است. این پژوهش شناسایی شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا را هدف خود قرار داده است. مقاله با بکارگیری مدل دیپلماسی عمومی گیلبوآ بر روی سازمانهای غیردولتی اسرائیل که در این حوزه فعالند، و با بررسی مبانی نظری دیپلماسی عمومی شبکه محور و روایت استراتژیک، تلاش می کند دریابد استراتژی شبکه و چرخش اطلاعات برای خلق "اعتبار، هویت و ابر روایت"چگونه مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین دو روش تحلیل شبکه و تحلیل محتوای کیفی به منظور شناخت شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده آمریکا و محتوای تولیدی آن به کار گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا از مدل قدیمی اما در قالب شبکه محورِ دیپلماسی عمومی جدید پیروی می کند و نتیجه می گیرد که شیوههای جدید ارتباطی برای اجرای استراتژیهای قبل بکار می روند.
کلیدواژهها
مقدمه
"افکار عمومی عامل مهمی در شکل دادن به سیاست خارجی ایالات متحده است. افکار عمومی آمریکا دارایی است که لازم است همیشه آن را تغذیه کنیم زیرا هر دولتی را از برگشتن از اسرائیل باز می دارد. افکار عمومی دولت دوست را دوست تر می کند. یکی از اصلی ترین تلاشهای من تغذیه افکار عمومی آمریکا خواهد بود. و برای تغذیه افکار عمومی لازم است آمریکاییها را نسبت به درستی آرمانمان متقاعد کنیم".) بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی(
این نقل قول هدف دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا را که هاسبارا نام دارد به روشنی بیان می کند. هاسبارا اصطلاحی عبری برای دیپلماسی عمومی و پروپاگاندا و به معنی "توضیح" سیاستهاست. این واژه پروپاگاندای نرم، روابط عمومی، حمایت از دولت، یا دیپلماسی عمومی اسرائیل نامیده شده است (Shenhav, Sheafer, & Gabay, 2010). هاسبارا "تلاشهای ارتباطی مجاب کننده" اسرائیل برای بهبود تصویر خارجی اش است (Toledano and McKie, 2013).هاسبارا به معنی درستی توضیح نیست، بله نوعی جنگ اطلاعاتی استراتژیک برای ملت است که با تعریف مسائل برای رسانهها، مشروعیت زدایی از استدلال منتقدان، و با استفاده از بهترین گفتمان در شبکههای اجتماعی و روشنفکران برای انجام کار صورت می پذیرد.مطالعات متعددی درباره دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی نگاشته شده است. درواقع اسرائیل مطالعه شده ترین حوزه دیپلماسی عمومی بعد از آمریکا را دارد (Gilboa and Shai, 2010; Asmolov, 2010; Toledano and McKie, 2013; Gilboa, 2006; Shinar, 2009; Hershkovitz, 2012; Katz, 2008; Navon, 2006; Avraham, 2009; Shore, 2010; Attias, 2012; Appel, May 2008). برخی از تحقیقات برای پیشنهاد اصلاحات برای نتایج بهتر (مثل Gilboa and Shai, 2010; Asmolov, 2010; Gilboa, 2006) به مطالعه موضوع می پردازند، برخی آن را از نظر تاریخی شرح می دهند (مثل Shore, 2010; Toledano and McKie, 2013; Katz, 2008)، گروهی سعی می کنند آن را به وسیله مدل توضیح دهند (Avranam, 2009) یا ترکیبی از دو کار شرح تاریخی و ارائه پیشنهاد را انجام می دهند (Shore, 2010).
علاوه بر این اغلب تحقیقات از منظر تاریخی یا بررسی روند به بحث دیپلماسی عمومی اسرائیل نگاه می کنند. آنها آن را پدیده ای کلی که شامل ساختار و خروجی می شود نمی بینند. هیچ یک بازیگران آن را به صورت خاص مشخص ننموده اند. آنها همکاری بازیگران، خروجی و روند را که به مدل سازی منجر می شود تعیین نمی کنند. برای رسیدن به تحلیل همه جانبه از دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال ایالات متحده لازم است فراتر از مباحث تاریخی هاسبارا به آن نگریست، بازیگران شبکه آن را مشخصا شناخت و ارتباطشان را بر اساس برنامهها مشخص نمود. تحقیق حاضر با قرار دادن تحلیل دیپلماسی عمومی اسرائیل در کنار تحلیل شبکه فهم منحصربه فردی از موضوع ارائه می کند که تا کنون صرفا با تحلیلهای کلی بررسی شده است. تجزیه و تحلیل شبکه برای درک فعالیتهای اعضا و فعالان و اثر آنها بسیار مهم است. این مطالعه بر روی ساختار شبکه و جریان اطلاعات برای روشن کردن الگوی همکاری میان بازیگران، تمرکز دارد (Park and Lim, 2014). در علوم اجتماعی، روش ساختاری که بر مطالعه تعامل میان بازیگران اجتماعی مبتنی است تجزیه و تحلیل شبکه اجتماعی (Freeman, 2004)، نام دارد. چشم انداز شبکه، با دادن تعریف دقیق رسمی به جنبههای ساختاری سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی و از طریق تجلی محیط اجتماعی با شناسایی الگوهای روابط میان واحدهای تعاملی، فرصت خوبی برای پاسخ به سوالات پژوهش اجتماعی و رفتاری ارائه می کند (Wasserman and Faust, 1994).
مشکل دیگر بیشتر مطالعات این است که آنها دیپلماسی عمومی اسرائیل را با لابی اسرائیل در ایالات متحدهیکی می بینند و هیچ تمایزی میان آنچه توسط سازمانها و افراد اسرائیلی در زمینه دیپلماسی عمومی انجام می شود و آنچه توسط لابی طرفدار اسرائیل در ایالات متحده صورت می پزیرد قائل نمی شوند در نتیجه نمی توانند معیار خوبی برای فعالیتها بدهند. این تحقیق به مورد اول به صورت روندی منحصر به فرد می نگرد که از آنچه در آمریکا انجام می شود مجزاست. بنابراین ارتباطات با طرف آمریکایی و قوت آنها بهتر مشخص می شود.با توجه به این ملاحظات سوالات زیر برای بررسی دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا از منظر شبکه و روایت مطرح شد. پاسخ به این سوالات برای رسیدن به بینش صحیح درمورد بازیگران، روندها و نتایج ضروری است.
یک. ساختار دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا چیست؟ چه افراد و سازمانهای غیر دولتی در این شبکه حضور دارند؟
دو. چه مقدار از آنها به سازمانهای طرفدار اسرائیل در ایالات متحده متصل هستند؟
سه. آنها چه مقدار به رژیم اسرائیل متصل هستند؟
چهار. محتوای تولید شده و روایت استراتژیک ترویج شده توسط این شبکهها چه هستند؟ اسرائیل با شبکه دیپلماسی عمومی خود چطور نمایانده می شود؟
پنج. آیا دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا در راستای دیپلماسی عمومی شبکه است؟ اسرائیل چگونه از دیپلماسی عمومی جدید برای ترویج روایت استراتژِیک خود استفاده می کند؟
1. چارچوب نظری
1-1. رویکرد شبکه به دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی جدید پس از تغییرات در عصر اطلاعات و جهانی شدن معرفی شد که بازیگران بین المللی و سازمانهای غیر دولتی در آن بصورت برجسته فعالیت می کنند. این کار با فن آوری جدید جهانی که مرزهای مستحکم گذشته میان فضاهای خبری بین المللی را کمرنگ نموده اند انجام می شود (Cull, 2010) افراد بیشتری در دیپلماسی عمومی جدید فعالند و منافع افزون تری دنبال می شوند (Leonard, 2002). در دیپلماسی عمومی شبکه محور ارتباطات قرن بیست و یکمی، بازیگران متعددی اهمیت می یابند. در این حوزه شبکه از بازیگرانی تشکیل شده که با منافع و ارزشهای مشترک برای ترویج روایت مشترک فعالیت می کنند. دیپلماسی عمومی جدید شبکه گرا، تعاملی تر، و با بازیگران جدید است؛ بر روی رابطه سازی با مردم جهان و تبادل پیام تمرکز دارد و به دلیل شبکهها و فن آوریهای جدید ارتباطی موثر است. در این حوزه، برخلاف دیپلماسی عمومی سنتی، روایتها توسط همه اعضا تولید می شوند که این نشان دهنده اهمیت بیشتر روند ایجاد پیام نسبت به پیام نهایی است (Iaydjiev, 2013). جنبههای اطلاعاتی ایجاد پیام و جنبههای ارتباطی مبادله و شبکه (Zaharna, 2008) دیپلماسی عمومی استراتژیک را از مدلهای قبلی متمایز میکنند.
در دیپلماسی عمومی جدید شبکه یک ضرورت است. مباحث اصلی شبکه بر مبنای چالشهایی که کشورها، بویژه ایالات متحده، در عصر جهانی شدن با آن روبرو شدند مطرح شد. صاحب نظران متعدد در مورد شبکه به صورت عام، بدون توجه خاص به دیپلماسی عمومی، نظریه پردازی کرده اند. کاستلز از برجسته ترین نظریه پردازان این حوزه است که مفهوم شبکه را در جامعه شناسی مطرح کرد. نظریه جامعه شبکه ای او تلاش دارد همه اجزاء جامعه را که درنتیجه شبکه تغییر می کنند توضیح دهد. این نظریه روی دیپلماسی عمومی به تنهایی تمرکز نمی کند بلکه آن را موضوعی مورد توجه در جامعه شبکه ای می پندارد (Castells, 2000). نظریه "نووپلتیک" (Noopolitik) یا سیاست مبتنی بر افکار، ارزشها، قوانین و اخلاقیات آرکوئلا و رانفلدت که از طریق قدرت نرم عمل میکند تا قدرت سخت بسیار زودتر از کاستلز ارائه شد. نظریه "جنگ سایبر" (1993) و "جنگ شبکه" (1996) آنها تلاش می کند استراتژیهای جنگی تروریستها، جنایتکاران و گروههای ملی و قومی را تشریح کند ولی آن دو مدعی اند این روش به صورت گسترده از سوی فعالان جامعه مدنی دنبال می شود. جیمی متزل، وابسته به بنیاد کارنگی، نظریه "دیپلماسی شبکه" را ارائه داد. شبکههای نامتمرکز که "مجموعه ای از افراد به هم پیوسته هستند و در موقعیتهای مشابه در ساختارهای نهادی یا اجتماعی اشتغال دارند" بخاطر جهانی شدن و انقلاب اطلاعات قدرت می گیرند (Metzl, 2001). وقتی فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی محدودیتها را از سر شبکهها رفع کردند، شبکهها اهمیت یافتند و درنتیجه گروههای ذینفع شبکههای خود را گسترش دادند و سلسله مراتبهای سنتی را از راه برداشتند. شبکههایی که منعطف هستند و راحت تغییر شکل می دهند راحت تر از راههای ارتباطی سنتی، قدرت و افکار را توزیع می کنند. شبکههای پویا قدرت را از ساختار سلسله مراتبی دولتها می ربایند و گستردگی شان اجازه لابی کردن موثرتر و سیستماتیک تر در دولت را می دهد. قدرت آنها در توانایی شان در هماهنگ کردن بازیگران متعدد است نه درجمع کردن ارتش؛ در توانایی ارتباط با همکاران نامحدود از طریق اینترنت نه شبکههای رسانه ای ملی. "همانطور که امروز قدرت بیشتر با گسترش افکار و هنجارهای رفتاری است تا نشان دادن قدرت، کشمکش واقعی بر سر ابراز ارزشها، ترویج منافع و در نهایت طرح ریزی برنامههای جهانی است" (Metzl, 2001). در نتیجه در شیوه جدید ارتباطی نهادهای سیاست خارجی دولت باید در مورد مدل عملیاتی خود تجدید نظر کنند (Metzl, 2001; Zaharna, 2005). برخی محققان از نگاه دشمنان آمریکا به جایگاه شبکه می نگرند (Slaughter, 2009; Freedman, 2006). از نظر آنان شبکه هم قدرتی علیه دشمنان و هم هدفی برای دشمنان است. اکنون "مرتبط بودن، معیار قدرت" است (Slaughter, January/February 2009) و شبکههای ارتباطی، و اخیرا فرهنگ، مرکز ثقل جنگها محسوب می شوند. شیوه جنگی "شبکه محور و فرهنگ محور" مرسوم، و مفهوم روایت استراتژیک به عنوان شیوه تحلیل تعیین شده است. در گذشته آمریکا باید با کشورها روبرو می شد اما حالا با بازیگران تهدید کننده غیر دولتی در داخل کشورهایی روبروست "که در واقعیت با آنها در جنگ نیست" (Freedman, 2006, p.16). جنگهای نامنظم که بر اطلاعات و ادراک متکی هستند "در عرصه شناخت و افکار عمومی پیروز می شوند یا شکست میخورند" (Freedman, 2006, p.19). برتری در اطلاعات و شکل دادن به ادراک جایگزین برتری در محیط فیزیکی شده است.
1-2. روایت استراتژیک
موضوع روایت استراتژیک از منظر شبکه و دیپلماسی عمومی مفهوم مهمی است زیرا به عنوان وسیله تحلیل می تواند وقایع را به صورتی متقاعد کننده توضیح دهد و موجب استخراج نتایج شود (همان، 2006، ص.22). روایتها اصول و ارزشهای کلیدی را نشان می دهند و اعتبار و مشروعیت ایجاد می کنند. آنها افکار، فرهنگ و تاریخ یک کشور یا سازمان را که می خواهند با آن شناخته شوند تعریف می کنند. روایتها به منظور ایجاد یا انسجام بخشی به گروههای هویتی و ایجاد جهت گیریهای مشترک، قابلیت بهره وری استراتژیک دارند (Ronfeld and Arquilla, 2001). آنها می توانند سیاستهای بین المللی معاصر را توضیح دهند و جوابگوی مسائل قدرت و هویت باشند (Brown, 2013). آنها برای رسیدن به نتایج مد نظر در روابط بین الملل نقش ایدئولوژیک بازی می کنند. روایتها می توانند به تلاشهای صاحبانشان جهت دهند و بر نظرات عموم اثر بگذارند (Freedman, 2006).نظریه روایت استراتژیک معتقد است که "روایت استراتژیک" داستانی است کهیک ملت برای به راه انداختن جنگ یا برای حفظ مزیت رقابتی خود را در نظام بین المللی باید برای خود و برای جهانیان تعریف کند (MR. Y. 2011). روایتها استراتژیک هستند چرا که "خود به خود بوجود نمی آیند بلکه با استفاده از افکاری که رایجند به عمد ساخته و تقویت می شوند" (Betz, 2008, p.515). آنها شبکه را منسجم نگه می دارند و حس هویت و تعلق ایجاد می کنند. هدف آنها "ابراز حس هویت و تعلق، علت، هدف و ماموریت" است (Betz 2008, 515). روایات داستانهایی درباره عملکرد انسانها هستند که توسط نخبگان جامعه از جمله رهبران دولت، کارشناسان امنیتی، مشاوران، اساتید، اندیشکدهها، موسسات و دانشگاهها تولید می شوند و از طریق سخنرانی، کنفرانسهای مطبوعاتی، اسناد رسمی، و ... به عموم مردم ابلاغ می شوند(Miskimmon, et al 2012, p. 5) .مفهوم شبکه در زمینه روایت استراتژیک یک مسئله مهم است. روایتها یا داستانها برای تاثیرگذاری روی مردم در ساختار شبکه بیان می شوند تا به افراد و سازمانهایی که شبکه را می سازند برسند. شبکه تصمیم می گیرد کدام روایات با چه درجه اهمیتی به گردش درآیند. شبکه با استفاده از روش محدود (میکرو) خود، روایت استراتژیک مورد نظرش را در سطح وسیع (ماکرو) روابط بین الملل گسترش می دهد. هدف آن "بسیج حمایت سیاسی با ایجاد روایتی است که نظر مخاطب مورد نظر را جلب کند(Brown, 2013, p. 17) " .زاهارنا ارتباط بین شبکه و روایت را توضیح می دهد. رویکرد شبکههای ارتباطی از سه قسمت تشکیل شده که به هم مرتبطند و هدفشان تبادل پیام است: ساختار شبکه، هم افزایی شبکه، و استراتژی شبکه. ساختار شبکهیا قدرت ارتباطی که دارد روش کارآمدی برای تبادل پیام است. قدرت ارتباط به ویژگی هم افزایی شبکه مربوط است زیرا شبکه ذاتا برای برقراری ارتباط و نهایتا تبادل اطلاعات است. استراتژی شبکه درباره استفاده از شبکه و تبادل اطلاعات برای هدفی است. شبکههای حمایتی فراملی (Transnational Advocacy Networks) از شبکه برای ایجاد "اعتبار، هویت و ابرروایت" برای اقناع استفاده می کنند (Zaharna، 2007، p.220). از این رو داستان، ابرروایت یا فریمینگ به ایجاد هویت مشترک در شبکه کمک می کند.
مطالعات اخیر روایت یا فریم را به عنوان متغیر مستقل در نظر می گیرند که در ارتباطات استراتژیک معانی را می سازند (Hayden, 2013). با توجه به شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده در چارچوب دیپلماسی عمومی شبکه محور و روایت استراتژیک محور می توانیم روایتی که به منظور ارتقا تصویر اسرائیل در ایالات متحده توسط بازیگران، در شبکه بازتولید میشود بررسی کنیم. این روایت برای ایجاد حس تعلق و اقناع، بر ارزشها، فرهنگ و تاریخ اسرائیل و آمریکا مبتنی است. در ضمن شامل موضوعات هویتی نیز می شود و با اقناع مردم آمریکا، اهداف سیاسی را دنبال می کند. بر اساس این چارچوب روایت بر شبکه اولویت دارد زیرا شبکه مکانیسمی برای گردش روایت است. به همین دلیل به روشهایی نیاز است که روایت استراتژیک در حال گردش اسرائیل در دیپلماسی عمومی آن در قبال آمریکا را مشخص کند. خوانش استراتژیک روایتها و اهمیتشان، آنها را به اهداف اقدامات دیپلماسی عمومی مبدل می کند (Hayden, 2013). بنابراین باید آنها را به عنوان متون قابل تفسیر و قابل تحلیل مطالعه کرد. به همین دلیل این بخش به پژوهش اضافه شده است.این پروژه به مطالعه شبکه چند قطبی و چند بعدی دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا که نتیجه آن ارتقاء تصویر اسرائیل در این کشور است میپردازد تا بفهمد اسرائیل چگونه از روشهای مختلف دیپلماسی عمومی برای ساخت و نمایش روایت استراتژیک به نفع سیاست خارجی، توریسم و اقتصاد بهره میبرد. با بررسی چارچوب نظری دیپلماسی عمومی شبکه و روایت استراتژیک سعی می کنیم به درک چگونگی کارکرد استراتژی شبکه و گردش اطلاعات برای ایجاد "اعتبار، هویت، و ابرروایت" (Zaharna ، 2009، p.110) بپردازیم که اسرائیل را به صورت خاصی نشان می دهد. در عین حال می دانیم که اعضای شبکه در دو سطح عملیاتی و سیاسی فعالیت می کنند. این فرایند با قدرت اسرائیل در افکار عمومی ایالات متحده و سیاست خارجی آمریکا در سیاست بین الملل مرتبط است. سایر نظریهها مانند نظریههای قدرت، فرهنگ و هویت، اعتبار و قومیتهای مهاجر نیز به این موضوع مرتبطند و می توانند درک بهتری از موضوع ارائه دهند اما بررسی همه آنها از ظرفیت این تحقیق خارج می باشد. این پژوهش در دو بخش تحقیقی انجام شده؛ یکی برای شناخت اعضای شبکهیا بازیگران دیپلماسی عمومی اسرائیل و ارتباطاتشان (سوال اول تا سوم) و دوم برای روشن کردن روایتی که درون شبکه در گردش است (سوال چهارم و پنجم).
2. روش
2-1.تحلیل شبکه
تحلیل شبکه با بررسی ارتباط میان گرهها (Wasserman & Faust, 1994) که بصورت وابسته برای هدایت منابع میان همدیگر عمل می کنند انجام می شود. منابع در حال گردش از پول و اطلاعات گرفته تا احساسات متغیر است. هدف ما در تحلیل شبکه ردیابی "ارتباطات اجتماعی میان افراد و سازمانهای خاص" (Domhoff, 1996, p.13) در کشور مورد نظر است. تحلیل شبکه اجتماعی بازیگران و فعالیتهایشان را "وابسته به هم نه مستقل" می داند و ارتباطاتشان "راهی برای تبادل جریان منابعی قلمداد می شود که ممکن است مادی یا غیر مادی باشند" (Wasserman and Faust, 1994, p.4). بنابراین هدف از تحلیل شبکه شناخت ارتباطات اجتماعی و نشان دادن آنها بر اساس نظریه گراف که از آن ریشه گرفته است می باشد. بر اساس این رویکرد زندگی اجتماعی از ارتباط میان گرهها، بازیگران یا واحدها که اعضای شبکه هستند تشکیل شده (Wellman, 2010). گرهها ممکن است فرد یا سازمان باشند که با ارتباطات شبکه را می سازند.تحلیل شبکه اجتماعی در سه گام انجام می شود. اول باید با تشخیص گرهها و ارتباطات شبکه ای فهمید چه کسی به چه کسی ربط دارد. اعضای شبکه باید با مطالعات عضوی شناسایی شوند. دوم لازم است تبادلهای داخلی میان اعضا را مشخص نمود. سوم باید تاثیرات خارجی ارتباطات و محتوای خاصشان روی واقعیت بیرونی و تاثیرات اجتماعی را تعیین کرد. تعریف عملیاتی من از شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در ایالات متحده این است: همه افراد، سازمانهای غیر دولتی، گروهها، و غیره که از سال 2001 تا کنون سیاست یا برنامه ای خاص را در جهت ارتقاء برند اسرائیل یا جایگاه آن در آمریکا آغاز کردهیا انجام داده اند. معیار دیگر برای عضویت در این شبکه این است که منشا اسرائیلی داشته باشند تا از فعالیتهای حمایتی لابی اسرائیل در آمریکا متمایز شوند. اگرچه سازمانها اسرائیلی اند اما ممکن است با دولت یا سازمانهای آمریکایی مرتبط باشند که این ارتباطات در گراف نشان داده شده است.برای شناسایی فهرست کاملی از سازمانهای غیر دولتی اسرائیلی و سایر اعضای شبکه، جمع آوری دادهها در بخش شبکه با ردیابی اطلاعات مربوط به افراد و سازمانها بر روی اینترنت از طریق مجموعه دادههای آرشیوی انجام شد. در این نوع جمع آوری داده سوابق تعامل بین بازیگران از مقالات مجلات، روزنامهها، فعالیتهای سیاسی و غیره جمع آوری می شوند (Wasserman & Faust, 1994). برای این منظور اطلاعات از وب سایت سازمانهای اصلی مورد بررسی، سایتهای خبری که درباره اعضای شبکه مورد بررسی گزارش دادند و نیز اسناد موجود در شبکه اینترنت به دست آمدند. محقق وب سایتها و اخبار مربوط به دیپلماسی عمومی اسرائیل را برای شناسایی نام بازیگران شامل سازمانهای غیر دولتی و افراد مشارکت کننده در فعالیتهای دیپلماسی عمومی بررسی کرده است.
2-2.تحلیل محتوای کیفی
برای پاسخ به سوال چهار به روش دسته بندی و تحلیل محتوای رسانه ای نیاز داریم. برای این تحقیق نمونه گیری پژوهش شامل دادههای تولید شده توسط سازمانهای مورد بررسی در دیپلماسی عمومی اسرائیل از جمله کتاب، جزوه، فیلم، پوستر، صفحه وب، و صفحه شبکه اجتماعی بود. این مطالب بر اساس توانایی شان در بیان روایت به بهترین حد ممکن انتخاب شدند. برای این بخش هر متن خوانده و بر مبنای کدهای اولیه دسته بندی شدند و در عین حال کدهای جدید ظاهر شدند. این کار به شکل گیری دسته بندی کدها منجر شد. مرحله بعد پردازش مواد و تجزیه و تحلیل از طریق ارتباط میان دستهها، تکرار آنها، یافتهها و ارتباطشان با مسئله تحقیق خواهد بود و در نهایت به سوالات آخر تحقیق پاسخ داده خواهد شد.
3. نتایج
3-1.نتایج تحلیل شبکه اجتماعی
در پاسخ به سوال یک تحقیق، چهار گونه بازیگر فعال در دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا شناسایی شدند: 17 سازمان دولتی اسرائیلی، 20 سازمان غیر دولتی اسرائیلی، 5 اندیشکده، و 24 گروه آمریکایی طرفدار اسرائیل که در شکل و جدول شمارهیک فهرست شده اند. اینها صرفا بازیگران اصلی هستند و افراد و برنامهها در آن قرار داده نشده اند. شبکه اصلی 162 شخص که تامین کننده مالی و یا هماهنگ کننده برنامههای دیپلماسی عمومی هستند، بعلاوه 75 برنامه که توسط شبکه اجرا شده شناسایی کرده است که به دلیل محدودیت در مقاله گنجانده نشد.
جدول 1: شرکت کنندگان اصلی دیپلماسی عمومی اسرائیل در آمریکا
سازمانهای دولتی اسرائیل |
سازمانهای غیر دولتی اسرائیل |
اندیشکدههای اسرائیلی |
گروههای آمریکای حامی اسرائیل (لابی) |
|
وزارت امور خارجه اسرائیل |
تگلیت برث رایت |
JCPA |
هیلل |
|
تیم مدیریت برند |
ماسا |
موسسه Reut |
پروژه اسرائیل |
|
کنسولگری اسرائیل در آمریکایی |
فرصت مطالعاتی هاسبارا |
موسسه سیاست و استراتژی |
استند ویت آس |
|
دانشگاه تل آویو |
دانشگاه بین رشته ای هرزلیا |
مرکز مطالعات استراتژیک Jaffee |
دیوید پراجکت |
|
ارتش اسرائیل |
شاخه اسرائیلی استند ویت آس |
مرکز اورشلیم برای امور عمومی |
Israel Campus Roundtable |
|
وزارت گردشگری |
آژانس یهود برای اسرائیل |
|
Israel on Campus Coalition |
|
دانشگاه بار-ایلان |
سازمان فعالان نوآور |
|
سازمان صهیونیسم جهانی |
|
دولت اسرائیل |
سازمان بین المللی آیشهاتوراه |
|
فدراسیونهای یهودی امریکای شمالی |
|
دفتر نخست وزیر |
جروزالم یو |
|
کنفرانس روسای سازمانهای اصی یهودی آمریکا |
|
ال آل (خط هوایی اسرائی) |
گروه برند اسرائیل |
|
AIPAC |
|
دانشگاه عبری |
موسسه مطالعات امنیت ملی |
|
حاداسا |
|
دانشگاه بن گوریون |
بنیاد برث رایت اسرائیل |
|
عزرا USA |
|
دانشگاه حیفا |
اتحادیه دانش آموزان |
|
شاخه آمریکایی استند ویت آس |
|
وزارت آموزش و پرورش |
موسسه دیپلماسی رسانههای جدید اسپر |
|
دوستان آمریکایی موسسه Reut |
|
کنسولگری اسرائیل در نیویورک |
دانشکده ارتباطات سمی اوفر |
|
دوستان آمریکا IDC |
|
وزارت دیپلماسی عمومی اسرائیل |
مرکز میراث مناخیم بگین |
|
آلفا اپسیلون پی |
|
موسسه تکنولوژی فناوری اسرائیل |
موسسه تحقیقات زیست محیطی آراوا |
|
دانشگاه برندیس |
|
|
آکادمی موسیقی و رقص اورشلیم |
|
خیران یهودی متحد |
|
|
ان جی او مانیتور |
|
جوامع یهودی |
|
|
موسسه امور معاصر |
|
فلوشیب بین المللی مسیحیان و یهودیان |
|
|
|
|
آژانس یهود برای شورای اسرائیل-آمریکای شمالی |
|
|
|
|
گروه پژوهشی اینسایت |
|
|
|
|
کمرا |
|
|
|
|
سازمان صهیونیستی آمریکا |
شکل 1: شرکت کنندگان اصلی دیپلماسی عمومی اسرائیل در آمریکا
تجزیه و تحلیل شبکه وابستگی دیپلماسی عمومی اسرائیل به همتایان آمریکایی را نشان می دهد که در همین زمینه در سازمانهای آمریکایی طرفدار اسرائیل موسوم به لابی اسرائیل فعالند. این بخش به سوال دوم پاسخ می دهد. همکاری سازمانهای آمریکایی در شبکه توسط موارد زیر است:
یک.هدایت کمکها و منابع مالی به اسرائیل؛ به عنوان مثال بسیاری از سازمانهای غیر دولتی اسرائیل و اندیشکدهها با سازمانی با پیشوند "دوستان آمریکایی" مرتبطند که هدفش هدایت پول جمع آوری شده در آمریکا به سازمان اسرائیلی است. هیلل، فدراسیون یهودیان آمریکای شمالی و کنفرانس روسای سازمانهای یهودی آمریکا بیش ترین ارتباط را با شبکه دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی دارند، در حالی که سازمان هیلل در شبکه نقش گلوگاه را بازی می کند و ارتباط دهند منابع و افراد به زیرشبکهها است.
دو.تسهیل و شرکت در اجرای برنامهها مانند برگزاری کنفرانس در آمریکا و اسرائیل، دعوت از مقامات و افراد اسرائیلی به عنوان سخنران در دانشگاههای آمریکا یا اجتماعات، اعزام دانشجویان آمریکایی به اسرائیل برای فرصت مطالعاتی و گردشگری و تبدیل شدن به سفرای آینده این رژیم، و برنامههای مبادله دانشجو و دانش آموز.
سه.اعضای آمریکایی هیئت مدیره سازمانهای طرفدار اسرائیل در آمریکا که در سازمانهای غیر دولتی اسرائیل خدمت می کنند.
در عین حال همکاری اسرائیل به طرف آمریکایی از راههای زیر صورت می گیرد:
اول.آموزش و فرستادن افراد برای شرکت در برنامهها در امریکای شمالی
دوم.تهیه اطلاعات، بولتن، پوستر، و غیره
سوم.کار اجرایی تورها و برنامههای تحصیلی
در پاسخ به سوال سوم باید گفت دیپلماسی عمومی اسرائیل به نهادهای دولتی رژیم صهیونیستی همچون وزارت خانهها، ارتش و دانشگاهها وابستگی قابل توجه دارد. آنها مستقیم یا غیر مستقیم از برنامهها حمایت و در اجرای پروژهها شرکت می کنند. تاسیس تیم مدیریت برند در این وزارت خانه، امضای قرارداد با شرکتهای برند سازی، کمک به سایر سازمانهای درگیر در دیپلماسی عمومی از جمله فعالیتهای مستقیم و غیر مستقیم وزارت امور خارجه اسرائیل است. آماده کردن دستورالعمل نحوه سخنرانی درباره اسرائیل برای سخنگویان، همکاری با ان جی اوها در ارسال سخنرانانی که در این وزارت خانه خدمت می کنند، اسپانسر کردن نمایشگاه و کنفرانس، آموزش افراد در کارگاههای آموزشی با همکاری دانشگاهها و ان جی اوها، اسپانسر کردن پروژههایی که توسط ان جی اوها اجرا می شوند، آماده کردن منابع اطلاعاتی برای انتشار از سوی ان جی اوها و غیره از جمله فعالیتهای غیر مستقیم این وزارت خانه است. اغلب فعالیتها غیر مستقیم انجام می شود تا دیپلماسی عمومی را داخلی و عمومی محور نشان دهد.
سهم افراد در دیپلماسی عمومی اسرائیل به سه شکل است. گروهی از آنها حمایت مالی را فراهم می کنند. گروهی با حضور دائمی شان به عنوان سخنران و اطلاعات دهنده حمایت اطلاعاتی می کنند، و بخشی دیگر در مدیریت سازمانی گروههای فعالند. به عنوان مثال شلدون ادلسون به گروه اول، آلن درشویتز به گروه دوم و ناتان شرانسکی به گروه سوم تعلق دارد.
استراتژیهای دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی دو نوعند:
الف.نوعی که با نمایش و معرفی فناوری، پیشرفت، کمکهای انسان دوستانه، توریسم و غیره، برنمایش چهره غیر ستیزه جویانه اسرائیل متمرکز است و هدفش انتقال پیام است.
ب.نوعی که افراد، دانشجویان و محققان را به اسرائیل می آورد یا به کشور مورد نظر می فرستد تا آنها روایت گران اسرائیل مدرن به سود کشورشان باشند و هدفش گسترش شبکه است.
استراتژِی اول بیشتر از سوی افراد، گروهها و سازمانهای اسرائیلی که در کشور مقصد (در این مورد ایالات متحده) فعالند دنبال می شود، در حالی که استراتژی دوم از سوی سازمانهای داخل اسرائیل و با حمایت دولت و وزارت خانهها مثل وزارت امور خارجه و ارتش اتفاق می افتد. به عنوان مثال فرن اپنهیم که فرد موثری در دیپلماسی عمومی اسرائیل است در بخش اول فعال است. او که فرزند یک بازمانده هلوکاست است در داخل آمریکا در شرکتهای تبلیغاتی مدیریت می کند و به سازمانهای آمریکایی طرفدار اسرائیل مشاوره می دهد. او معتقد است "بهترین راه مرتبط کردن آمریکاییها با اسرائیل معرفی تصویر انسانی مردم اسرائیلی، انصاف و نجابت، روح تسلط ناپذیر، خلاقیت، گوناگونی افکار و غیره است.... لازم است بیشتر درباره جامعه اسرائیل و کمتر درباره دولت اسرائیل سخن گفت (Alpert, July 30, 2012) "
3-2. تحلیل محتوای کیفی
روند کد گذاری اسناد مربوط به فعالیتهای سازمانهای مورد بررسی به شکل گیری ده موضوع اصلی و 58 زیر مجموعه که در جدولهای دو و سه فهرست شده اند منجر شد. میزان منابع و میزان ارجاعات در مقابل هر کد به همراه درصد پوشش مشخص شده است.
جدول 2: فهرست کدهای اصلی استخراجی
درصد |
میزان ارجاعات |
منابع |
موضوعات |
ردیف |
39.80% |
665 |
105 |
ارتقا نکات مثبت |
1 |
14.78% |
247 |
60 |
فلسطینیان |
2 |
12.15% |
203 |
29 |
هویت یهودی |
3 |
7.18% |
120 |
16 |
اسرائیل |
4 |
6.58% |
110 |
31 |
تهدید برای اسرائیل |
5 |
6.46% |
108 |
34 |
سیاست و جنگ |
6 |
3.71% |
62 |
10 |
اجتناب از موضوع درگیری |
7 |
3.65% |
61 |
11 |
ارزشهای مشترک با ایالات متحده |
8 |
2.99% |
50 |
21 |
خنثی سازی نکات منفی |
9 |
2.69% |
45 |
11 |
عادی نمایی زندگی در اسرائیل و سوال بلاغی |
10 |
جدول 3: فهرست کدهای اصلی و زیر مجموعه آنها
منابع |
میزان ارجاعات |
کدها |
105 |
665 |
ارتقا نکات مثبت |
10 |
185 |
توسعه، نوآوری، علم و تکنولوژی |
5 |
80 |
تبدیل سختی به منفعت؛ ملت نوآور |
10 |
70 |
طرفدار صلح |
7 |
67 |
برندسازی اسرائیل و تبلیغ اسرائیل |
5 |
51 |
بهداشت، محیط زیست و استانداردهای زندگی |
3 |
38 |
بیایید و ببینید |
13 |
37 |
طرفدار دموکراسی |
7 |
27 |
طرفدار حقوق بشر، Israid، ایدز |
6 |
22 |
میهن-خانواده |
4 |
12 |
امید |
2 |
15 |
آینده نه گذشته |
6 |
11 |
برابری جنسیتی |
5 |
11 |
زمین غیر مسکونی |
4 |
7 |
نام بردن نکات مثبت- پر زرق و برق نشان دادن کلیات |
3 |
6 |
موافق انتقاد و آزادی بیان |
3 |
6 |
موافق همجنسگرایی |
2 |
5 |
مقایسه با سایر کشورها |
60 |
247 |
فلسطینیان |
12 |
54 |
بی اعتبار سازی رهبری فلسطین |
4 |
34 |
اهریمن جلوه دادن حماس |
3 |
29 |
همدلی برای هر دو گروه اسرائیلی و فلسطینی |
7 |
26 |
همدردی اسرائیل با فلسطینیان |
11 |
26 |
دیگرسازی فلسطینیان |
5 |
23 |
موشک |
6 |
23 |
فرهنگ نفرت |
4 |
14 |
ما در برابر آنها |
8 |
12 |
اعراب اسرائیل |
1 |
5 |
صلح اقتصادی برای فلسطینیان |
1 |
1 |
وضعیت سخت فلسطینیان |
29 |
203 |
هویت یهودی |
8 |
48 |
اشاره به تاریخچه |
9 |
40 |
(Tikkun Olam) تعمیر و نگهداری جهان |
2 |
3 |
اشاره به واژگان کتاب مقدس |
5 |
28 |
صهیونیسم |
31 |
110 |
تهدید برای اسرائیل |
13 |
51 |
تروریسم |
7 |
17 |
یهود ستیزی-تهدید برای اسرائیل |
4 |
6 |
ضد ایران |
3 |
29 |
تهدید ایران |
3 |
3 |
موضوع هسته ای |
1 |
4 |
ضد مسلمانان، ضد اسلام |
34 |
108 |
سیاست و جنگ |
6 |
38 |
درگیری |
9 |
21 |
مقایسه با کشورهای عربی |
6 |
20 |
دو دولت در کنار هم |
6 |
14 |
ضد BDS |
3 |
7 |
ضد انزواطلبی |
3 |
6 |
انتقاد از سازمان ملل متحد |
1 |
2 |
نفی بازگشت فلسطینیان |
16 |
120 |
اسرائیل |
2 |
37 |
فرهنگ اسرائیل |
5 |
16 |
چشم اندازهای اسرائیل |
2 |
53 |
مهاجرت و جامعه |
3 |
5 |
جنبههای منفی اسرائیل (فقر، بی خانمانی) |
3 |
5 |
توریسم |
1 |
4 |
جغرافیا و وسعت |
10 |
62 |
اجتناب از موضوع درگیری |
1 |
3 |
اجتناب از اشاره به مذهب |
11 |
61 |
ارزشهای مشترک با ایالات متحده |
3 |
14 |
متحد آمریکا |
21 |
50 |
خنثی سازی نکات منفی |
4 |
19 |
توجیه اشغال گری، رفتار ضد بشری و تروریسم |
5 |
11 |
دفاع از خود و امنیت |
5 |
9 |
بازنمایی |
5 |
8 |
فرار از سرزنش |
11 |
45 |
عادی نمایی زندگی در اسرائیل و سوال بلاغی |
تحلیل کلی موضوعات نکاتی را نشان می دهد که برای تحلیل روایت قابل توجه است. اول اینکه در جاهای مختلف موضوعات بصورت ترکیبی به کار رفته اند یا برخی موضوعات برخی دیگر را الگو وار دنبال می کنند. مثلا موضوعات تبدیل سختی به منفعت، پیشرفت، ملت نوآور، سلامت، محیط زیست و استانداردهای حیات بیشتر مواقع با هم می آیند؛ تم مدافع صلح با تم بی اعتبار سازی رهبریت فلسطین یا تم دشمن سازی حماس می آید؛ موضوع سرزمین خالی از سکنه که عدم اشغالگری را به ذهن متبادر می کند با تمهای توسعه و کشاورزی ظاهر می شود؛ ضدیت با تروریسم با اکثر تمها بخصوص تم ضد ایران، دشمن سازی حماس و دفاع از خود می آید؛ تم سرزمین مادری با تم خانواده ترکیب می شود؛ اسرائیل به عنوان مدافع صلح با دموکراسی خواهی، آزادی، برابری جنسی و حقوق هم جنس بازان می آید؛ ایران، حماس و حزب الله همیشه با تمهای تهدید علیه اسرائیل و تروریسم همراهند؛ موضوع متحد ایالات متحده با تمهای ارتقا نکات مثبت مثل مدافع صلح، دموکراسی و حقوق بشر همراه است؛ خنثی سازی نکات منفی در اکثر قریب به اتفاق موارد با سوال بلاغی خاتمه می یابد؛ غم خواری برای مردم فلسطین با تم بی اعتبار کردن دولت فلسطینی و دشمن نمایی حماس ترکیب می شود. چنین توالیهایی برای تشدید تاثیر تمهای مورد نظر یا ایجاد معانی تازه است. مثلا ترکیب تبدیل سختی به منفعت با پیشرفت و ملت نوآور، معانی مثبت همه تمهای درگیر را تشدید می کند. یا ترکیب تروریسم با ایران و حماس با حمایت ایران ویژگیهای منفی مورد نظر ایران به عنوان تهدید را تشدید و حس نباز به عمل سریع را که در تم نهفته در مخاطب القا می نماید. از سوی دیگر خاتمه دادن تم فرار از سرزنش با سوال بلاغی معنای نیاز به حمایت را در مخاطب القا می کند.
نکته دیگری که از تحلیل محتوا استخراج شد این است که برای پنهان سازی سیاستهای واقعی بر برخی تمها تاکید بیشتری می شود که می توان آنها را تمهای پنهان کننده نامید به این معنی که واقعیات را پنهان می کنند. به عنوان نمونه اشاره به وضعیت اعراب ساکن اسرائیل به عنوان کسانی که از آزادی، حق شهروندی و دموکراسی اسرائیلی منتفع می شوند بدون اشاره به سایر شرایط زندگی آنان مثل بی کاری و تبعیض این حقایق متناقض را پنهان می نماید؛ ادعای اینکه دیوار حائل باعث کاهش حملات تروریستی شده این حقیقت را که دیوار فلسطینیان را از خانه و مزرعه شان محروم ساخته مخفی می کند؛ تاکید روی روایت صلح طلبی برای مخفی کردن جنگهای مکرر و درگیریهای کوچک و بزرگ با فلسطینیها به کار می رود؛ برجسته سازی تم طرفداری از حقوق بشر، نقض آن توسط سربازان و شهروندان اسرائیلی را پنهان می کند. در واقع این تمها برای خنثی سازی سیاستهای اسرائیل ترویج می شوند. بازنماییهایی مثل احترام به تفاوتها در نظام دموکراتیک اسرائیل که در شبکه دیپلماسی عمومی آن ترویج می شود در واقعیت بسیار بحث برانگیزند. به عنوان مثال روایت اینگونه ترویج می کند که اسرائیل مهاجرت همه گروهها از جمله اتیوپیاییها و یمنیها را تشویق می کند اما هیچ اشاره ای به شرایط زندگی و اختلاف طبقاتی این گروه با سایر مهاجران و سیاست گنجاندن این قشر به جمعیت مهاجر برای افزایش جمعیت یهودیان نسبت به اعراب نمی شود.
استفاده از اصطلاحات گمراه کننده به جای واقعیات برای گمراه کردن طرز فکر آمریکاییها را نیز می توان به همین روش تفسیر کرد. این استراتژی نیز برای خنثی کردن جنبههای منفی سیاستها و کاهش اختلاف استفاده می شود. به عنوان مثال واژگان درخواست سرزمین بجای حق بازگشت به سرزمین بکار می رود زیرا دومی مفهوم نقض حقوق فلسطینی توسط اسرائیل، شبیه آنچه در نظام آپارتایدی آفریقای جنوبی رخ می داد، را می رساند. چنین تصویری مخالف تمهای دموکراسی و صلح است که تلاش شده در ذهن مردم آمریکا ایجاد شوند. نمونه ای دیگر موضوع سرزمنین غیر مسکونی است که به تبدیل زمینهای فلسطینی از زمینهای لم یزرع به کشوری مدرن دلالت می کند. این تم سیاست اشغالگری و جابجایی اسرائیل را پنهان می کند و تلاش می کند نشان دهد فلسطین صرفا نامی است که روی زمین بایر و بدون ساکن نهاده شده کهیهودیان اسرائیلی که چند هزار سال در آن ساکن بودند آن را دگرگون نمودند.
نکات و روایت مثبت بر تمهای دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا غالب است و هدف نزدیک 40 درصد موضوعات ترویج نکات مثبت درباره اسرائیل است. بعلاوه آنها عمدتا موضوعاتی را ترویج می کنند که اسرائیل نیاز دارد آمریکاییها اسرائیل را با آنها بشناسند. فلسطینیان در مرتبه دوم تم غالب قرار دارند اما مفاهیم منفی در بازنمایی آنها دست بالا را دارد (بیش از 70 درصد) و اغلب تمهای زیر مجموعه منفی هستند. تنها چهار دهم درصد از پوشش مربوط به فلسطینیان منعکس کننده مشکلات آنها است در حالی که 25 درصد نکات مثبت به سود روایت اسرائیل عمل می کنند چون هدف از آنها نشان دادن همدردی اسرائیل با مردم فلسطین برای کسب حمایت طیف چپ گرای آمریکا است.
12/15 درصد از روایت بر هویت یهودی و صهیونیسم متمرکز است زیرا یهودیان آمریکا بخش مهمی از مردم مورد هدف دیپلماسی عمومی اسرائیل را تشکیل می دهند و با دولت اسرائیل و آمریکا یک مثلث می سازند. نقش آنها در انتخاب مقامات آمریکایی حامی، طرفداری از اسرائیل، حضور در برنامههای حمایتی از اسرائیل، نفوذ بر اقتصاد آن، تلاششان در هدایت کمکهای مالی به اسرائیل حائز اهمیت است و افزایش دیدگاههای انتقادی توسط یهودیان جوان آمریکایی نسبت به اسرائیل، آنها را هدف اصلی روایت دیپلماسی عمومی اسرائیل می کند. با توجه به فرآیند برندسازی در می یابیم که جمعیت گستردهیهودیان آمریکا نیروی اصلی برندسازی اسرائیل و همینطور اصلی ترین هدف خود اسرائیل در بهبود تصویرش در جهان است. هر چند که همهیهودیان آمریکا ممکن است از لحاظ سیاسی فعال نباشند اما از لابی قدرتمندی در واشنگتون بهره می برند که کمک بزرگی در اتصال منابع مالی به سازمانهای برندساز و آوردن نهضتشان به سطح سیاسی یا همان قدرت انجام می دهد. همانطور که زیر مجموعهها نشان می دهند تلاش برای جلب حمایت یهودیان آمریکا برای اسرائیل با اشاره به تاریخ و باستان شناسی، ادعای حضور بومی یهودیان در اسرائیل، بیرون کشیدن شواهد باستان شناسی و تاریخی، اشاره به کتاب مقدس، توجه به زبان عبری، و فرهنگ و سنت یهودی صورت می گیرد.
نکته آخر اینکه اگر چه سیاست دیپلماسی عمومی اسرائیل به اجتناب از بروز مباحث سیاسی مربوط به نزاع با فلسطینیان متمرکز است تا جنبههای مثبت و جذاب را ترویج کند، 6/5 درصد موضوعات به تهدید و 6/5 درصد دیگر درباره نزاع است. بعلاوه موضوع درگیری در سایر موضوعات همچون فلسطینیان، خنثی سازی نکات منفی، عادی نمایی زندگی در اسرائیل و سوال بلاغی نهفته است که نشان می دهد سیاست و درگیری موضوعات گریزناپذیر دیپلماسی عمومی اسرائیل می باشند.
جدول 4. مقولات اصلی در دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی
نتیجه گیری
افزایش ارتباط با برنامههایی که مورد حمایت دانشگاهها هستند و برنامههای مربوط به جوانان از عوامل دیگر شتاب در طرحهای دیپلماسی عمومی به شمار می روند زیرا جوانان تمایل بیشتری برای مشارکت در شبکههای اجتماعی و به اشتراک گذاری اطلاعات دارند. بعلاوه روشهای جدید همچون برندسازی برای همین هدف استفاده می شوند. در جریان برنامههای توریستی، ماموریتها، کنفرانسهای دانشجویی، فرصتهای مطالعاتی، برنامههای تبادل، کارگاههای آموزشی برای آموزش سفیران دیپلماسی عمومی اسرائیل، یادگیری یک بهیک و ارتباط مردم به مردم تولید می شود. تکنیکهای جدید رسانه ای مانند نوشتن در وب سایتها، وبلاگها، صفحات شبکههای اجتماعی، کانالهای رادیویی و کنفرانس خبری درجهت برندسازی هدایت می شوند. این برنامهها توسط برخی اعضای مشخص شبکه که به دولت یا سازمانهای غیر دولتی وابسته اند هماهنگ و تامین بودجه می شوند اما در عین حال چون توسط افراد خصوصی هدایت می شوند ظاهر رضایت بخش بی طرفی و غیر دولتی بودن را دارند. وقتی در می یابیم دانشجویان و جوانان حدود سنی 16-30 سال مورد هدف ترین گروه سنی برنامههای مختلف بویژه برنامههای دانشگاهی هستند، این جنبه بیشتر آشکار می شود.
همانطور که گفته شد شبکه با حضور اعضای اصلی که در برنامهها مشارکت و منابع مالی (شکل 2) را تامین می کنند یکپارچه شده است. آنها خیر، رئیس سازمان یا نهادهای دولتی هستند که کار به جریان انداختن بودجه و اطلاعات در شبکه را انجام می دهند. یک خیر ممکن است در چندین برنامه مشارکت نماید. به عنوان مثال شلدون ادلوسن کمکهای سرشاری به سازمانهای تگلیت برث رایت اسرائیل، مرکز بین رشته ای هرزلیا، فرصت مطالعاتی هاسبارا و آژانش یهود برای اسرائیل می کند. یا نهاد دولتی ارتش اسرائیل در برنامههای سازمانهای تگلیت برث رایت اسرائیل، استند ویت آس، مرکز بین رشته ای هرزلیا، و آژانش یهود برای اسرائیل مشارکت دارد. چنین شیوه متمرکز مشارکت به تراکم بیشتر در مرکز شبکه منجر می شود که در شکل دو نشان داده شده است.
شکل 2: موقعیت و نقش کاربران در شبکهی دیپلماسی عمومی اسرائیل
|
اعضای مرکزی با روابط قوی تر منابع مالی و یا اطلاعاتی را تامین می کنند
|
اعضای حاشبه ای کار تبادل اطلاعات و انتقال روایت را انجام می دهند
|
مدل دیپلماسی عمومی اسرائیل مستلزم دو روش است: حمایت و ایجاد ارتباط. روش اول اطلاعاتی و پیام محور است که شامل ارتباط ذکر شده بین کسانی که دارنده اطلاعات هستند با کسانی کههابهای شبکه هستند می باشد. این روش از نگرانی بابت مدیریت جریان پیام که باید مطابق با روایت مورد نظر اسرائیل در شبکه، به عنوان کشور تازه تاسیس و نوآور همسو با ویژگیهای غربی مانند دموکراسی و توسعه باشد ناشی می شود. روش دوم با هدف گسترش شبکه فعالان دیپلماسی عمومی به وسیله ایجاد ارتباط میان اسرائیل و افراد، سازمانها و گروههای مدافع اسرائیل انجام می شود. استراتژیهای ایجاد روابط داخلی و خارجی این کار را انجام می دهند.یک نکته جالب توجه در مورد شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل وجود یک تناقض است. ترکیب شبکه و روایت که به وضوح محصول عصر اطلاعات و جهانی شدن است یک همپوشانی یا تضاد منطق میان روایت و شبکه (Hayden, 2013) را هویدا می کند زیرا سیستم شبکه که ادعا می کند در عصر اطلاعات در برابر نوع پیام و جریان پیام باز است در واقع بخاطر قدرت شبکه در گردش روایت مورد نظر در مقابل نظرات مخالف بسته است. این استراتژی ظاهرا موجب مشارکت اعضای شبکه می شود اما در عین حال مانعی برای روایتهای مقاوم است که مخالف اهداف دیپلماسی عمومی اسرائیل هستند. در واقع این شبکه میان نودهای هم فکر ارتباط بیشتر و بیشتر ایجاد می کند.در عرصه دیپلماسی عمومی پرسش درباره تاثیر به راحتی قابل ارزیابی نیست و سوال این تحقیق هم نیست اما به نکته مهم دیگری مرتبط است؛ مصرف محلی روایات. روایتها بر مبنای واقعیات تاریخی و موقعیتی که معانی را می سازند مصرف می شوند (Barrett, 1992). در مورد روایت اسرائیل در موقعیت ایالات متحده با پس زمینه ارتباطات خوب تاریخی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی بین دو کشور، قرار است روایت بهیک تاثیر مثبت منجر شود و سایر تحقیقات می توانند تاثیر شبکه بر مردم آمریکا را بررسی کنند.
بر اساس چارچوب نظری روایت و دیپلماسی عمومی در مورد دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده فرم خاصی از روایت و تصویر توسط افراد و سازمانها با مکانیسمهای خاصی برای اهداف خاص شکل می گیرد در حالی که انواع دیگر فریمها حذف می شوند. دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی به کمک قدرت موجود در لابی اسرائیل، فریمهای مورد نظرش را برای تسلط ایدئولوژیک بر طرز فکر مردم آمریکا اجرا می کند.ارتباطات پرشتاب و شبکههای اجتماعی از یک سو، و گرایشهای جدید در جوانان آمریکایی نسبت به اسرائیل که انتقادی تر شده از سوی دیگر، روشهای جدید دیپلماسی عمومی برای اسرائیل را بهیک ضرورت تبدیل کرده است. مدل دیپلماسی عمومی اسرائیل ترکیبی از هر دو روش قدیمی و جدید است که تلاش می کند به دور از دیپلماسی عمومی سلسله مراتبی، مرکزی و سنتی که در آن دولت دروازه بان است، روشهای دیپلماسی عمومی جدید مبتنی بر شبکه و جریان آزاد اطلاعات توسط سازمانهای غیر دولتی و مشارکت بازیگران بیشتر در امر تبادل پیام به کار گرفته شود. دیپلماسی عمومی اسرائیل در پس پرده قدیمی است چون در برابر روند همکاری انواع بازیگران باز نیست. هنوز هم دولت نقش عمده را در پشت ظاهر بازیگران جدید بازی می کند که ظاهرا غیر دولتی اند اما در واقع اطلاعات و بودجه را از دولت و حامیان خیر دولت اسرائیل دریافت می کنند. بعلاوه شبکه در برابر تنوع اعضا، آرا و مباحث انتقادی بسته است زیرا عمدتا یک شبکه سیاسی است که سیاستها را توجیه می کند. می توان گفت که اشکال جدیدی از ارتباطات برای انجام همان دیپلماسی عمومی قدیمی که هدفش متقاعد کردن مردم به حمایت از سیاستهای دولتی است اعمال می شود. این مدل دیپلماسی قدیمی در ظاهر جدید است. شکل سه مدل دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا را نشان می دهد که در آن بازیگران شبکه (دولت، سازمانهای غیر دولتی و افراد) از طریق روشهای دیپلماسی عمومی و برنامهها و با اتصال خود به گروههای حامی اسرائیل در آمریکا در ترویج روایت مورد نظر در میان مردم آمریکا مشارکت می کنند. نتیجه نهایی این مدل سیاست خارجی حامیانه تر در راه منافع اسرائیل خواهد بود. همزمانی بکارگیری دیپلماسی عمومی با فعالیتهای لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا با متقاعد کردن مردم آمریکا به حمایت از اسرائیل، موجب هموار کردن سیاستهای خارجی می شود.
شکل 3: شبکه سیاست محور دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده آمریکا