ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The Role of Basij-Asatid in Training Political Elites and its Impact on Iran's Soft Power (a Case Study on Basij Professors of Shiraz Universities)نقش بسیج اساتید در تربیت نخبگان سیاسی و تأثیر آن بر قدرت نرم ایران (مطالعه موردی: اساتید بسیجی دانشگاه های شیراز)140124683FAمحمد کریمیاندانشجوی دکتری علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی، لامرد، ایران.غفار زارعیاستادیار گروه علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی، لامرد، ایران.0000-0002-0521-2470Journal Article20200121The main goal of this paper is to evaluate the impact of Basij-Asatid (Teachers Basij) on the generation of soft power of the Islamic Republic of Iran through training of political elite. The main question of the article is "What are the possible methods for the soft power of the Islamic Republic to be enhanced by Basij-Asatid and through training of political elites?" For this purpose, a survey approach has been used. The statistical population of the study consists of all faculty members of Shiraz universities. The sample size includes 375 professors selected through proportional sampling method based on the number and gender of professors. Data collecting tool is a researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha coefficient of 0.98. The data are analyzed using SPSS software at two levels: At the first level using descriptive statistics methods (frequency, mean and standard deviation) and in the second level using inferential statistics (one-sample t-test and Friedman ranking test). The findings say that the average role of Basij-Asatid in increasing the soft power of Iran by training of political elites is 5.44 and higher than the low intensity limit for this factor (4), which confirms the decisive role of Basij-Asatid in increasing Iran's soft power. The results also show that the factor of "enhancing student Wilayat (Velâyat Paziri)" with an average of 4.7, is the most important and "increasing the student scientific abilities", with an average of 2.73, is the least important.هدف اصلی مقاله حاضر، ارزیابی تأثیر بسیج اساتید بر تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران از طریق تربیت نخبگان سیاسی است. در این راستا، پرسش اصلی مقاله اینگونه تدوین شده است که «شیوه های ممکن برای افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی از سوی اساتید بسیجی در جریان تربیت نخبگان سیاسی کدام اند؟» برای این منظور از رویکرد پیمایشی استفاده شده است که جامعه آماری آنرا کلیه اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه های شیراز تشکیل می دهد و حجم نمونه شامل 375 نفر (314 مرد و 61 زن) است که با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به نسبت تعداد و جنسیت اساتید هر مرکز دانشگاهی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته با مقدار ضریب آلفای کرونباخ برابر با 98/0 است. دادههای گردآوریشده از این طریق با استفاده از نرمافزار آماریSPSS در دو سطح تجزیهوتحلیل شدهاند: در سطح نخست با استفاده از روشهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و در سطح دوم با استفاده از روشهای آمار استنباطی (آزمون t تک نمونهای و آزمون رتبهبندی فریدمن). برپایه یافتههای پژوهش، میانگین نقش بسیج اساتید در افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران از رهگذر تربیت نخبگان سیاسی 44/5 و بیشتر از مرز شدت پایین برای این عامل (4) است که نقش تعیینکننده اساتید بسیجی در افزایش قدرت نرم ایران را تأیید میکند. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که اساتید بسیجی بیشترین تأثیر را با رتبه میانگین 7/4 بر مؤلفه «تقویت ولایتپذیری دانشجویان» و کمترین تأثیر را با رتبه میانگین 73/2 بر مؤلفه «افزایش بنیه علمی دانشجویان» داشتهاند.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822National identity as soft power;
Islamism, Western Modernity and the Formulation of Iranian Foreign Policy (2003-2005)هویت ملی به مثابۀ قدرت نرم؛ اسلامیت، مدرنیتۀ غربی و تدوین سیاست خارجی ایران(1384-1392)4175126522FAسعید چهرآزاددکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20210127Objective: The present paper seeks to answer the important question of how national identity and its mechanism of action can be considered as soft power and how Islam and Western modernity as two wings of national identity in the development of Iran's foreign policy. Involved in the period under review?<br />Method: In this research, using a descriptive-analytical method and relying on library-based information, while explaining "national identity and soft power", this concept is used in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in 2005-. 1392 to study and explore.<br />Finding: The national identity that Islam and Western modernity are examined here as two of its three wings is the center and central signpost of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the form of soft power.<br />Conclusion: Islam and Islamism in the form of the teachings of Islam in the constitution and Western modernity as another have created a platform that the foreign policy game can be processed, codified and developed in the conflict of these two concepts.نگارۀ حاضر بر آن است تا به این مهم پاسخ دهد که چگونه هویت ملی و مکانیسم اثر آن می تواند به عنوان قدرت نرم در نظر گرفته شود و اسلامیت و مدرنیته غربی به عنوان دو بال هویت ملی چگونه در تکوین و تدوین سیاست خارجی ایران در بازه زمانی مورد بررسی نقش داشته اند؟ در این پژوهش کوشیده می شود که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اطلاعات مبتنی بر کتابخانه ای، ضمن تبیین «هویت ملی و قدرت نرم»، این مفهوم را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال های 1384-1392 مورد مداقه و کنکاش قرار دهد. هویت ملی که در اینجا اسلامیت و مدرنیته غربی به عنوان دو بال از سه بال آن مورد بررسی قرار می گیرد کانون و دال مرکزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب قدرت نرم را تشکیل می دهد. اسلام و اسلام گرایی در قالب آموزه های اسلامیت در قانون اساسی و مدرنیته غربی به عنوان دگر(other) پلتفرمی را ایجاد کرده اند که بازی سیاست خارجی بتواند در کشاکش این دو مفهوم مورد پردازش، تدوین و تکوین قرار بگیرد.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822COVID-19 Pandemic: Soft Power; Role and Function of Media and Public Opinion (With emphasis on Iran and the US)پاندومی کرونا: قدرت نرم؛ نقش و کارکرد رسانه و افکار عمومی (با تاکید بر ایران و امریکا)77113121727FAحسین کریمی فرداستادیار و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی،دانشکده علوم انسانی،دانشگاه آزاد اسلامی ، اهواز،ایرانJournal Article20200530< p >Media, as one the most important means of creating and displaying soft power, has a key role in persuading and attracting the people. Media with a dual contradictory nature and function can cause informing, insightfulness, and hopefulness of the people in COVID-19 crisis; on the other hand, they can spread wrong information, fear, and anxiety. The aim of this study is to investigate the role and function of media in COVID-19 crisis and their effect on public opinion in Iran and the US. In Iran, the foreign opposition media considered the COVID-19 pandemic as an opportunity for an invasion against the Iran, inculcating a denial of reality, offering an inappropriate picture for the role of religion, and being in different to the role of science in facing the disease. However, after powerful west countries became inflicted with COVID-19, the opposition media attempted to cast doubt on the Iranian toward the information announced by the National Committee of Fighting with COVID-19. The domestic media have made an attempt by informing and professional analysis in order to cause peace in Iran’s society. according to the polling centers in the US, at the beginning of the crisis, the media, in the domestic arena, planned to inform people and teach how to face the disease, and in the foreign arena, aimed to deteriorate the China’s face before the public opinion. However, considering the nature and function of the party for the media, they were gradually inclined to criticize the party opponent using this crisis.< p>رسانه به عنوان یکی از مهمترین ابزار ایجاد و نمایش قدرت نرم نقش مهمی در اقناع و جذب مخاطب ایفاء می نمایند.رسانه ها با ماهیت وکارکردی دوگانه متضاد و متناقض می توانند باعث آگاهی بخشی،معرفت افزایی و امید بخشی در بحران کرونا شوند یا از سوی دیگر باعث گسترش اطاعات نادرست،وحشت،ترس و اضطراب شوند. رسانه ها به درک و فهم ما از فضا،حجم،شدت، گستره و عمق بحران را شکل می دهند. هدف این مقاله بررسی نقش و کارکرد رسانه در پاندومی کرونا و تاثیر آن بر افکار عمومی کشورهای ایران و امریکا می باشد. در ایران رسانه های خارجی مخالف نظام، شیوع کرونا در ایران را فرصت علیه تهاجم رسانه ای علیه جمهوری اسلامی القاء کتمان واقعیت، ارائه تصویری نامطلوب از نقش مذهب و بی توجهی به نقش علم در مواجهه با این بیماری قلمداد کردند. اما پس از مبتلاشدن کشورهای قدرتمند غربی با تغییر شیوه تهاجم،تلاش بر ایجاد شبهه نزد مخاطب ایرانی در مورد اطلاعات و آمار ارائه شده توسط ستاد ملی مبارزه با کرونا داشتند. رسانه های داخلی تلاش بر آگاهی بخشی و تحلیل های کارشناسی درصدد ایجاد آرامش در جامعه ایران بودند.اما به استناد مراکز نظر سنجی در امریکا،در ابتدای بحران در عرصه داخلی رسانه ها درصدد آگاهی بخشی به مخاطب، چگونگی مواجهه با این بیماری و در عرصه خارجی درصدد تخریب وجهه و تصویر چین نزد افکار عمومی بودند اما با توجه به ماهیت و کارکرد حزبی رسانه ها، به تدریج به سمت استفاده از این بحران جهت انتقاد از رقیب حزبی سوق داده شدند.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822An Analysis of the characteristics of Western information-communication war against Russia in the academic discourse of Russian Ideologistsتحلیل ویژگیهای جنگ اطلاعاتی- ارتباطی غرب بر علیه روسیه در گفتمان آکادمیک ایدئولوگهای روسی115145122770FAآرش بیداله خانیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20200111This research based on a descriptive analysis method, focuses on the ICT aspects of geopolitical tensions and therefore selects the Russian case in the field of information warfare. The main purpose of this paper is to analyze the information and ideological tensions of the West against Russia in the academic discourse of Russia on the basis of conflicting narratives and ideological-geopolitical paradoxes.The main question of this article is how and through what tools the West has spread Russian phobia in the academic discourse of Russian and non-Russian social sciences? The analytical background of this paper is the views of some Russian ideologists and thinkers, and the main hypothesis of this research is that the West has managed a successful information war against Russia through six thematic-narrative areas. Accordingly, in the discourse of Russian elites and ideologists, Russia has been, in most cases, the main victim of the West in the information-media war and on this basis, Russia today is also trying to counterbalance with West by designing a new ideological narrative and expanding media influence - information-centric against the United States, though Russia's power and capacity in this field is limited against the West.این مقاله بر مبنای روش واکاوی توصیفی و پژوهش انگاری تحلیلی روی جنبه های ارتباطی – اطلاعاتی تنش های ژئوپلیتیکی تمرکز کرده و به همین منظور مورد روسیه را در زمینۀ جنگ اطلاعاتی انتخاب می کند. سوال اساسی این مقاله این است که غرب چگونه و از طریق چه ابزارهایی روس هراسی را در گفتمان آکادمیک علوم اجتماعی روسی و غیر روسی گسترش داده است؟ بستر تحلیلی این مقاله نظریات برخی از ایدئولوگ ها و اندیشمندان روسی است و فرضیه اساسی این مقاله این است که غرب از طریق شش حوزۀ موضوعی – روایت محور توانسته است جنگ اطلاعاتی موفقی را بر علیه روسیه مدیریت کند و از این طریق روس هراسی را در فضای آکادمیک گسترش دهد. هدف اساسی این مقاله تجزیه و تحلیل روایت ها و نزاع های اطلاعاتی و ایدئولوژیک غرب بر علیه روسیه در گفتمان آکادمیکی این کشور بر مبنای روایتهای متضاد و پارادکس های ایدئولوژیکی - ژئوپلیتیکی است. بر همین اساس در گفتمان نخبگان و ایدئولوگ های روسی، روسیه در اکثر مواقع قربانی اصلی غرب در جنگ اطلاعاتی- رسانه ای بوده است و بر همین مبنا امروزه نیز روسیه سعی می کند تا با طراحی یک نگاه و روایت جدید ایدئولوژیک و گسترش نفوذ رسانه ای – اطلاعات محور در برابر ایالات متحده، به مقابله به مثل و موازنه با غرب بپردازد، هر چند توان و ظرفیت روسیه در این زمینه در برابر غرب محدود بوده است.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822Corona's pandemic, soft power and Evolution in the agenda of world politicsهمهگیری کرونا، قدرتنرم و تحول در دستورکار سیاستجهانی147180123040FAابراهیم آقامحمدیاستادیار روابط بینالملل، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اراک، استان مرکزی، ایران.Journal Article20200614The emergence of the Corona pandemic in early 2020 has become a major concern for national and international concerns and activities, which makes it unavoidable to be aware of global causes and effects and to respond appropriately to this emerging international phenomenon. What has been posed so far as the challenges of world politics have been hard issues such as nuclear proliferation and soft issues such as the environment, but never has a disease, which has spread all over the world, been included in global politics. The question that arises is: Can the Corona Pandemic be on the agenda of world politics and be considered as one of the soft issues of world politics? In response, it can be assumed that: Although the Corona pandemic has severely affected the world community, it is not yet eligible to be on the agenda of global politics, and this depends on the extent to which the international system has had significant influence, continuity and diplomatic responses. Therefore, the purpose of this paper is to investigate the possibility or impossibility of designing a corona pandemic as a global policy agenda and assessing the situation after it. First, by presenting the theoretical framework, how to determine the issues of the world policy agenda, then the Corona pandemic is evaluated as a soft international issue and the possibility of change in the global policy agenda, according to the recent developments.ظهور همهگیری کرونا در اوایل سال 2020 به موضوع اصلی نگرانیها و فعالیتهای ملی و بینالمللی تبدیل شده است که آگاهی از علل و تاثیرات جهانی و واکنشهای متناسب بینالمللی نسبت به این پدیده نوظهور را اجتتنابناپذیر مینماید. آنچه که تاکنون به عنوان چالشهای سیاستجهانی مطرح شدهاست مربوط به مسایل سخت مثل گسترش هستهای و مسایل نرم مانند محیطزیست بودهاند، اما هیچگاه یک بیماری، که همهگیری جهانی پیدا کرده باشد، در شمول مسایل سیاستجهانی قرار نگرفتهاست. سوالی که مطرح میشود این است که: آیا همهگیری کرونا میتواند در دستورکار سیاستجهانی قرار گرفته و به عنوان یکی از مسایل نرم سیاستجهانی مطرح شود؟ در پاسخ میتوان چنین فرض نمود که: اگر چه همهگیری کرونا جامعهجهانی را به شدت تحت تاثیر قرار دادهاست، اما هنوز واجد شرایط لازم برای قرار گرفتن در دستورکار سیاستجهانی نیست و این بستگی به میزان تاثیرگذاری، تداوم و واکنشهای دیپلماتیک قابل ملاحظه نظام بینالملل به این پدیده دارد. لذا هدف از نوشتار حاضر بررسی امکان و یا عدم امکان طرح همهگیری کرونا به عنوان دستورکار سیاستجهانی و ارزیابی وضعیت پس از آن میباشد. ابتدا با ارایه چارچوبنظری به چگونگی تعیین موضوعات دستورکار سیاستجهانی پرداخته میشود، سپس همهگیری کرونا به عنوان یک مساله نرم بینالمللی و امکان تحول در دستورکار سیاستجهانی، با توجه به تحولات اخیر، مورد ارزیابی قرار میگیرد.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822Representation of Power in Daesh’s Media: Content Analysis of Dabeqبازنمایی قدرت در رسانههای داعش: تحلیل مضمون مجله دابق181211123041FAمهدی عباس زادهاستادیار علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.0000-0003-1893-2132فایزه رحیمی مقدمدانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران.Journal Article20201210Today’s world is the arena of competition among the media. Media, considering their functional dimentions, not only have the ability to shape the minds, but also they can make even specific mindsets. Because they have the power to give their own constructed narratives to their audiences. Daesh gives much importance to media and this means that it well understood the role of media in the world. The main question of the present research is how the power representation is being done in daesh’s media? To answer the question regarding the concepts and elements of the soft power, authors analyze the power representation techniques in daesh’s media via a content analysis method. The case study of the research is dabeq magazine as the most important media that Daesh employs. Content analysis of Dabeq shows that Daesh succssessfully exerted power by declaring the Islamic State named Khilafa, revived the Islamic Khilafa based on religious holy texts, accompanied a wide range of Muslims all around the world by reinforcing the spiritual power and conviction to fight under the ideology of Daesh Khalifa and to exhibit the Daesh power across the globe by terrorist operations. Other elements analyzed in the research are focusing on the military power, punitive power, economic power and social and welfare services by Daesh.جهان امروز عرصهی رقابت رسانههاست. رسانهها با توجه به ابعاد کاربردی خود توانایی شکلدهی به اذهان را دارند. داعش اهمیت زیادی به انواع رسانهها میدهد و نقش رسانه را در جهان امروز به خوبی درک کرده است. هدف مقاله حاضر تحلیل بازنمایی قدرت در رسانه های داعش با تاکید بر دابق می باشد. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که در رسانههای داعش، قدرت چگونه بازنمایی شده است؟ در این راستا با درنظرگرفتن تعاریف و مقولات مربوط به قدرت نرم به بازخوانی مجله دابق پرداخته شده و با لحاظ کردن این مقولات شیوه بازنمایی رسانهای داعش برخاسته از مفهوم و مقولات قدرت با استفاده از روش تحلیل مضمون بررسی شده است. بررسی مجله دابق نشان میدهد که داعش با اعلام خلافت اسلامی، از چند طریق توانست اعمال قدرت کند؛ با استفاده از روایات و اسطورههای دینی، خلافت اسلامی را احیا کرده و با تقویت قدرت معنوی و متقاعدسازی، طیفی از مسلمانان سراسر جهان را با خود همراه سازد تا با «بیعت» و «هجرت» تحت لوای خلیفه قرار گرفته و جهاد کنند و یا با انجام عملیات های تروریستی قدرت داعش را در سراسر جهان به نمایش بگذارند. از دیگر مقولات مهم در این بررسی توجه زیاد داعش در بازنمایی قدرت نظامی و امنیتی، قدرت تنبیهی و مجازات، قدرت اقتصادی و خدمات اجتماعی و رفاهی بوده است.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The status and importance of Parliamentary Diplomacy in the Islamic Republic of Iranجایگاه و اهمیت دیپلماسی پارلمانی در جمهوری اسلامی ایران213239126253FAناصرعلی منصوریاندانشیار گروه حقوق، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.عزت اله اکبریدانشجوی دکتری حقوق، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.https://orcid.org/00Journal Article20210119< p >Abstract:<br />Foreign policy is the resultant of the opinions and decisions of the authorities of a country to ensure national interests at the international level.<br />Decision-makers of a country manage their country''''s relations with other countries and international forums through various channels;<br />Given the breadth and scope of issues in bilateral or multilateral relations in the international system, along with governments and affiliated political institutions, parliaments play a role in resolving international issues and developing relations through parliamentary diplomacy.<br />This article considers that in major countries, the role of the people in securing national interests is a fundamental and irreplaceable role, it intends to examine the role of the legislature of the Islamic Republic of Iran in foreign policy as it is and what it should be, given the main goal of foreign policy, which is to ensure national interests and security.<br />Keywords: Parliamentary Diplomacy, Foreign Policy, Islamic Parliament of Iran, Public Diplomacy, Parliamentary Friendship Groups<em> </em>یکی از شاخصه های دیپلماسی عمومی، افزایش اعتماد عمومی به نقش پارلمان در حوزه سیاست خارجی است. عناصری چون صداقت، رعایت ارزش ها و شفافیت عملکرد نمایندگان، اعتماد عمومی به قانون گذاران را افزایش می دهد. توجه به عناصر دیپلماسی عمومی، نفوذ قدرت نرم حاکمیت در هر دو بعد داخلی و خارجی را تقویت می کند. مقصود از منابع نرم افزاری قدرت، آن طیف از منابع قدرت اند که در نهایت استعداد و توان جذب بازیگر را شکل می دهد و جذابیت و پذیرش اقناعی سیاست های حاکمیت از طرف بازیگران داخلی و خارجی را افزایش می دهد. دراین چارچوب، دیپلماسی عمومی پارلمانی بیشتر بر جنبه های هویتی و نرم افزاری قدرت تأکید دارد. این نوشتار که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی به رشته تحریر درآمده است، تلاش دارد نقش قوه مققنه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی را آن گونه که هست و آن چه که باید باشد را با توجه به هدف اصلی سیاست خارجی که همان تأمین منافع و امنیت ملی است، مورد بررسی قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به وسعت و دامنه موضوعاتی که در روابط دوجانبه یا چند جانبه جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل در جریان است، در کنار دولت و نهادهای سیاسی وابسته، قوه مقننه توانسته است از طریق دیپلماسی عمومی - پارلمانی در حل و فصل مسائل بین المللی و توسعه روابط، نقشی اساسی و بی بدیل ایفا نماید.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The role of socio-political cooperation
In dealing with crises from a moral point of viewنقش تعاون سیاسی-اجتماعی در رویارویی با بحرانهای اجتماعی از منظر اخلاقی241274126254FAسید کاظم سیدباقریدانشیار گروه سیاست، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، قم، ایران.محمدجواد طالبیچاهوکیپژوهشگر در حوزه علمیه قم، قم، ایران.Journal Article20200706In the school of Islam, there is a strong emphasis on cooperation and voluntary cooperation, one of the basic plans and functions of which is the cooperation of citizens and the political system in resolving crises. This article examines the role of socio-political cooperation in dealing with crises from the perspective of Islamic ethics. The hypothesis emphasizes that the role of the ethical principle of socio-political cooperation can be played on issues such as compassion for citizens, increased solidarity, a sense of brotherhood, openness to crises, a spirit of responsibility and accountability. He sought the cooperation of citizens and the Islamic State in achieving social justice. This was done using the method of thematic understanding of the extraction based on the four axes of "direct vocabulary" of cooperation, "implicit and obligatory vocabulary", "contextual and semantic-conceptual implications" and "opposing concepts" to understand the semantic network and all The socio-political cooperation aspect helps as one of the main concepts in Islamic political ethics, which has been less considered so far.در مکتب اسلام، بر تعاون و همکاری داوطلبانه، تاکید فراوان شده است که یکی از نقشها و کارکردهای اساسی آن، همیاری شهروندان و نظام سیاسی در حل بحرانها است. این نوشته، به بررسی نقش تعاون سیاسی-اجتماعی در رویارویی با بحرانها از منظر اخلاق اسلامی مینگرد. در فرضیه بر این امر تاکید شده است که نقش اصل اخلاقی تعاون سیاسی-اجتماعی را میتوان در اموری مانند شفقت به شهروندان، افزایش همبستگی، احساس برادری، گشایشگری در بحرانها، گسترش روحیۀ مسئولیتشناسی و مسئولیتپذیری و همکاری شهروندان و دولت اسلامی در دستیابی به عدالت اجتماعی جستجو کرد. این امر با بهره از روش فهم موضوعی استخراجی بر اساس چهار محور «واژگان مستقیم» تعاون، «واژگان ضمنی و التزامی»، «دلالتهای سیاقی و معنایی-مفهومی» و «مفاهیم مخالف» انجام شده که به فهم شبکۀ معنایی و همهجانبۀ تعاون سیاسی-اجتماعی به عنوان یکی از مفاهیم عمده در اخلاق سیاسی اسلامی یاری میرساند، امری که تا کنون کمتر مورد توجه بوده است.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822Smart Power in Imam Khomeini's Political Thought: Application of Joseph Nye's Theoryقدرت هوشمند در اندیشه سیاسی امام خمینی: کاربست نظریه جوزف نای275305126331FAسید صدرالدین موسویدانشیار و عضو هیات علمی گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران.Journal Article20200930Although soft and smart power have been important sources of influence in the course of history, changes in politics in the modern world have added to their utility. While in the 18th century power was determined by the one who had the best sources of power at his disposal, in the 21st century, the information revolution and innovations have created new sources of power. In Joseph Nye’s definition, smart power “is a combination of soft and hard power in an effective way”. The objective of this paper is to study the applicability of Nye’s theory to Imam Khomeini’s political thought. The hypothesis of the research is: many of the indexes of Joseph Nye’s smart power theory are applicable to Imam Khomeini’s political thought. Descriptive-analytical research method was used for this research. The findings of the research indicate that some indexes of smart power are applicable to Imam Khomeini’s political thought, while the ones based on Western doctrines are not applicable. Although Imam Khomeini did not use the concept of smart power and this concept had not been yet introduced in his time, he practically used smart power in confronting the challenges.اگرچه قدرت نرم و هوشمند در طول تاریخ منابع مهم نفوذ یا تاثیرگذاری بوده اند، تغییر در سیاست دنیای مدرن بیش از پیش بر سودمندی آنها افزوده است .در حالیکه قدرت در قرن هجده میلادی احتمالا توسط کسی که بهترین منابع قدرت سخت را در اختیار داشت تعیین می شد، در قرن بیست و یکم، انقلاب اطلاعات و ابداعات فزاینده در ساحت فن آوری منابع جدیدی برای قدرت تولید کرده اند. از دید جوزف نای، قدرت هوشمند عبارت است از "ترکیب قدرت نرم و سخت به شیوه موثر". هدف این پژوهش بررسی قابلیت کاربست نظریه قدرت هوشمند جوزف نای در اندیشه امام خمینی می باشد. فرضیه پژوهش حاضر آنست که بسیاری از شاخص های قدرت هوشمند جوزف نای قابلیت کاربست در اندیشه سیاسی امام خمینی را دارد. پس از جمع آوری منابع از طریق فیش برداری از اسناد مرتبط، داده های جمع آوری شده به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آندسته از شاخص های قدرت هوشمند که ریشه در مبانی آموزه های غربی دارند قابلیت کاربست در اندیشه امام خمینی را ندارند، در حالیکه بسیاری از شاخصا این قابلیت را دارند.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The application of International Law as a Productive Power In US Foreign Policy after September 11کاربست حقوق بینالملل به عنوان قدرت مولد در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا پس از یازده سپتامبر307334126501FAیوسف مولاییاستادیار روابط بینالملل دانشگاه تهران، تهران، ایران.روح اله ملکی عزین آبادیدانش آموخته دکتری روابط بینالملل دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20200229The United States of America to restore its international dignity since September 11, 2001, it has devised and implemented strategies to reproduce its power, and has made great efforts to improve both its power generation resources and to deploy new sources of power. So the United States, along with compulsory, structural and institutional power, is trying to activate a new dimension of power as productive power. The question that arises is what is the source of the United States' international production of productive power? To answer this question, the paper assumes that international law is the most important source of US productive power after 9/11. To further understand this hypothesis, the evolution of the concept of international law by force in the context of the evolution of the principle of legitimate defense, humanitarian intervention, and international responsibility for protection after September 11 is examined as a case study in this article. This paper takes a descriptive-analytical approach and uses library resources to prove this hypothesis.ایالاتمتحده آمریکا در راستای بازیابی شأن و منزلت بینالمللی خود پس از یازده سپتامبر 2001، به طرح ریزی و اجرای راهبردهایی در راستای بازتولید قدرت خود اقدام کرد و در این مسیر تلاش بسیار نمود تا هم منابع تولید قدرت خود را کارآمدتر نماید و هم منابع جدید قدرت را پیریزی کند. بنابراین ایالاتمتحده در کنار قدرت اجباری، قدرت ساختاری و نهادی سعی در فعال سازی بعد جدیدی از قدرت به عنوان قدرت مولد ساخت. اما سوالی که پیش می آید آن است منبع تولید قدرت مولد ایالاتمتحده در عرصه بینالمللی چیست؟ درراستای پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله آن است که حقوق بینالملل مهمترین منبع تولید قدرت مولد ایالاتمتحده آمریکا پس از یازده سپتامبر است. در راستای فهم هرچه بیشتر این فرضیه نیز تحول مفهوم حقوق بینالملل توسل به زور در قالب تحول اصل دفاع مشروع، مداخله بشردوستانه و مسئولیت بینالمللی حمایت پس ازیازده سپتامبر به عنوان مطالعه موردی در این مقاله مورد واکاوی قرار میگیرد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای در راستای اثبات این فرضیه گام برمیدارد.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822A Comparative Analysis of Elements of Resistance Pragmatics and Virtual Caliphate of U.S in Post-ISIS on the Basis of Regional Security Complex Theoryبررسی مقایسهای مؤلفههای پراگماتیک مقاومت و خلافت مجازی آمریکا در پسا-فیزیک داعش بر اساس نظریه مجموعه امنیت منطقهای335353126502FAسید محمود موسویاستادیار علوم سیاسی دانشکده امام علی (ع)، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایران.Journal Article20200812Research findings have shown that U.S strategy toward western Asia has undergone fundamental changes in recent years. Creating ISIS emerging phenomenon, and providing it with financial, intelligent, military and logistic support is a manifestation of this new strategy. Literature review shows that ISIS and its relation with U.S interests is investigated thoroughly, however, after physical eradication of ISIS by regional powers and axis of resistance, no systematic research is conducted on the U.S strategy in post-ISIS world. Thus, the current research is an attempt to employ the principles of regional security complex theory and adopt documentary research method to investigate resistance power elements and virtual caliphate of U.S in post-ISIS period comparatively. It was revealed that after ISIS, resistance structural development has overpowered U.S coalition making. Also, the pragmatic nature of the resistance has strategically defeated American military kinetic actions. In addition to that, the U.S attempts aimed at recovering the virtual caliphate of ISIS through media and propaganda is blocked by realities of Shiite crescent. This research has implications for researcher in politics, regional studies, and theoretical and military strategists.نتایج تحقیقات فراوانی نشان میدهد که راهبرد آمریکا در سالهای اخیر در قبال منطقه غرب آسیا دچار تغییرات گوناگونی شده است. خلق تروریسم نوپدید داعش و حمایتهای مالی، اطلاعاتی، نظامی و لجستیک از آن، از نمودهای بارز این راهبرد جدید است. ادبیات تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین داعش و منافع آمریکا بهتفصیل موردمطالعه قرارگرفته است اما بعد از حذف فیزیکی داعش توسط قدرتهای منطقهای و محور مقاومت، تحقیق نظامیافتهای بر روی راهبرد آمریکا در فضای پساداعش صورت نگرفته است. ازاینرو تحقیق حاضر تلاشی است تا با اتخاذ مبانی نظریه مجموعه امنیت منطقهای و روش تحقیق سند پژوهی ، مؤلفههای قدرت مقاومت و خلافت مجازی آمریکا در پسا-فیزیک داعش را بهصورت مقایسهای بررسی کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در فضای پساداعش، ساختار سازی مقاومت در مقایسه با ائتلافسازی آمریکایی تفوق داشته است. همچنین ماهیت پراگماتیک مقاومت توانسته است کنشهای لژیون سینتیک نظامی آمریکا را با شکست راهبردی مواجه کند. علاوه بر آن، تلاش آمریکا برای احیای خلافت مجازی داعش از طریق رسانه و پروپاگاندا در مقایسه با واقعیتهای هلال شیعی شکستخورده است. نتایج این تحقیق برای محققان رشتههای علوم سیاسی و مطالعات منطقهای و راهبرد سازان نظری و نظامی کاربرد دارد.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822Investigating the Relationship between Jahad-e-Kabir and Soft Powerبررسی رابطه جهاد کبیر و قدرت نرم355387122769FAحمید مروجی طبسیدانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم0000-0002-0511-9364محمدعلی رضایی اصفهانیاستاد گروه علوم قرآن و حدیث جامعه المصطفی العالمیهرحمان عشریهمعارف، دانشگاه علوم و معارف قرآنی، قمJournal Article20190629The Holy Quran has once mentioned in verse 52 of Surah al-Furqān the meaning of the Jahad-e-Kabir. Given the characteristics of this type of jihad in the Qur'an, narratives and interpretative statements, the Jahad-e-Kabir is a comprehensive package of civilian activities to confront the enemy.<br />In political science, the concept of Soft Power is also called, which means using non-hard tools at the right time and intangibles that are used against the opposite group.<br />The similarity of the use of civilian tools in two categories of Jahad-e-Kabir and Soft Power is to reconcile the homogeneity and conformity of these two concepts, but with the examination and the expression of their differences, it seems to be at most to match the similarity of the Jahad-e-Kabir with Soft Power. Differences, including the following: the reliance of Soft Power on hard power. While the Jahad-e-Kabir does not have such support, the use of Soft Power in damaging the other side while the Jahad-e-Kabir is defensive, deterrent and immune.<br />To achieve these results, a comparative research method has been used between two concepts and an interdisciplinary research method using library resources.قرآن کریم یک بار و در آیه 52 از سوره فرقان به مفهوم جهاد کبیر اشاره کرده است. با توجه به ویژگیهایی که برای این نوع از جهاد در قرآن، روایات و آرای تفسیری بیان شده، جهاد کبیر، بسته جامعی از فعالیتهای غیرنظامی مقابله با دشمن است.<br />در علوم سیاسی نیز از مفهوم قدرت نرم نام برده شده که به معنای استفاده از ابزارهای غیرسخت در زمان مناسب و به صورت ناملموس است که بر ضد گروه مقابل به کار گرفته میشود.<br />شباهت استفاده از ابزارهای غیرنظامی در دو مقوله جهاد کبیر و قدرت نرم، تداعیگر همسانی و مطابقت این دو مفهوم است، اما با بررسی انجامشده و بیان تفاوتهای آنها، به نظر میرسد حداکثر باید به همخوانی و مشابهت جهاد کبیر با قدرت نرم حکم کرد. تفاوتهایی که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: وابستگی قدرت نرم به قدرت سخت در حالی که جهاد کبیر چنین پشتیبانی ندارد، کاربرد قدرت نرم در آسیبرسانی به طرف مقابل در حالی که جهاد کبیر دفاعی، بازدارنده و مصونیتبخش است.<br />برای رسیدن به این نتایج از روش تحقیق تطبیقی میان دو مفهوم و روش تحقیق میانرشتهای با استفاده از منابع کتابخانهای بهره برده شده است.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The soft power and function of the United Nations in American foreign policy after 11 September 2001قدرت نرم و کارکرد سازمان ملل متحد در سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001389409135496FAحسینعلی مهرنیادکتری روابط بین الملل دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20200904<span class="VIiyi" lang="en"><span class="JLqJ4b" data-language-for-alternatives="en" data-language-to-translate-into="fa" data-phrase-index="0" data-number-of-phrases="1">The present paper raises the question of what role the United Nations has played in US foreign policy in light of the theory of soft power since 9/11, and argues that the United Nations has been the best means of enforcing American values since its inception. And the protection of its interests in the international arena and has played an important role in the development of soft power, the achievement of the desired goals and international legitimacy in US foreign policy. At this point, after the withdrawal of its forces from Iraq, the United States was able to infiltrate and be present at various levels of the country. So, as in many Middle Eastern countries, it was influenced by US soft power, and US foreign policy did not retreat from soft power in the future. The US strategy changed after the military withdrawal from Iraq, from a hard war to a soft war, with the influence of civil and social institutions, mainly with the tools of democratization and the protection of human rights and the promotion of free thought. In fact, since 9/11, the United States has declared itself a benevolent hegemon to advance its values in the form of democracy, human rights, and the fight against terrorism, rather than the United Nations's position and role in American foreign policy as a means to an end. The national interests of that country should be based on expanding interventionism and symbolic multilateralism.</span></span>نوشتار حاضر با طرح این سؤال که سازمان ملل متحد با توجه به نظریه قدرت نرم در مقطع بعد از 11 سپتامبر 2001، چه کارکردی در سیاست خارجی ایالات متحده داشته است، به این پاسخ رسیده است که سازمان ملل از ابتدای تأسیس بهترین وسیله اعمال ارزشهای آمریکا و حفاظت از منافع این کشور در عرصه بینالمللی است و جایگاه مهمی در راستای قدرت نرم، تحقق اهداف موردنظر و مشروعیت بینالمللی در سیاست خارجی ایالات متحده داشته است. ایالات متحده در این مقطع پس از خروج نیروهای خود از عراق، توانست در سطوح مختلف این کشور نفوذ و حضور داشته باشد. به طوری که، همانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تحت تأثیر قدرت نرم ایالات متحده قرار گرفت و سیاست خارجی ایالات متحده در آینده نیز از قدرت نرم عقب نشینی نکرد. راهبرد امریکا بعد از خروج نظامی از عراق تغییر یافت و از سمت و سوی جنگ سخت به جنگ نرم سوق پیدا کرد و با نفوذ مؤسسات و نهادهای مدنی و اجتماعی و عمدتاً با ابزارهای دموکراسیسازی و حمایت از حقوق بشر و ترویج فکر آزاداندیشی صورت گرفت. در واقع آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 تاکنون، برای پیشبرد ارزشهای خویش در قالب برقراری دموکراسی و حقوق بشر و مبارزه با تروریسم خود را هژمون خیرخواه معرفی کرده است تا جایگاه و نقش سازمان ملل در سیاست خارجی آمریکا بصورت ابزاری برای دست یابی به اهداف و منافع ملی آن کشور براساس مداخلهگرایی گسترش یابنده و چندجانبهگرایی سمبلیک دربیاید.ناشر: سازمان بسیج اساتید
دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشورفصلنامه علمی مطالعات قدرت نرم2322-558010120200822The Islamic Revolution of Iran and the components of national authority; A case study of the thoughts of Imam Khomeini and the Supreme Leaderانقلاب اسلامی ایران و مولفه های اقتدار ملی؛ مطالعه موردی اندیشه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری411432141953FAهادی ابراهیمی کیاپیاستادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، تهران، ایرانابوالقاسم باباتبار سرخیدانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل(دیپلماسی دفاعی) دانشگاه مالک اشتر، تهران، ایرانمحمد جواد موسی نژاددانش آموخته دکتری علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایرانJournal Article20211219The political behavior of the Islamic Republic of Iran, both domestically and internationally, confirms a special kind of prestige and power, the model of which is unique in the field of governance in the world. In this model, government does not rely solely on its material accumulations, but emphasizes material legitimacy inspired by spirituality beyond material possessions. This tremendous impact on political behavior became apparent the day after the victory of the Islamic Revolution, and this indicates its birth at the same time as the Islamic Revolution. Thus, the Islamic Revolution has led to a profound redefinition of the sphere of authority, and the Islamic government created from the heart of the revolution adapts its political activity to new criteria and components of authority. Authority in the Islamic Republic of Iran extends beyond its usual dimensions, including soft power, science and knowledge, the armed forces, and finds theoretical support. This article seeks to answer the question of what are the components of authority in the Islamic Republic and what is the origin of these componentsرفتار سیاسی جمهوری اسلامی ایران هم در صحنه داخلی و هم در عرصه بین المللی موید نوعی خاص از منزلت و قدرت است که مدل آن در عرصه حکومتداری در جهان بی نظیر است. در این مدل، حکومت صرفا بر انباشته های مادی خود متکی نیست و فراتر از داشته های مادی، بر قدرتِ مشروع ملهم از معنویت تاکید می کند. این تاثیر شگرف در حوزه رفتار سیاسی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی هویدا گشت و این امر حکایت از تولد آن همزمان با وقوع انقلاب اسلامی دارد. بنابراین انقلاب اسلامی منجر به بازتعریفی عمیق در حوزه اقتدار شده است و حکومت اسلامی ایجاد شده از دل انقلاب، فعالیت سیاسی خود را با ملاک ها و مولفه های جدیدی از اقتدار مطابقت می دهد. اقتدار در جمهوری اسلامی ایران گستره ای فراتر از ابعاد رایج آن از جمله قدرت نرم، علم و دانش، نیروهای مسلح می یابد و پشتوانه نظری پیدا می کند. این مقاله بدنبال پاسخ به این پرسش است که اقتدار در جمهوری اسلامی دارای چه مولفه هایی است و منشاء و خاستگاه این مولفه ها چیست؟