سید علی اصغر رحمانی؛ حبیب اله ابوالحسن شیرازی؛ اردشیر سنائی
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1401
چکیده
کشور ایالات متحده آمریکا از سال 1945 بدنبال برتری پارادایم نظم لیبرال برخاسته از نظام سرمایه داری بر پارادایم رقیب بوده، و این کار پس از دوران جنگ سرد با شدت و حدت بیشتری پیگیری شد با این تفاوت که پس از پیروزی ...
بیشتر
کشور ایالات متحده آمریکا از سال 1945 بدنبال برتری پارادایم نظم لیبرال برخاسته از نظام سرمایه داری بر پارادایم رقیب بوده، و این کار پس از دوران جنگ سرد با شدت و حدت بیشتری پیگیری شد با این تفاوت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی، به جای جهان کمونیسم، کشور ایران، دشمن فرضی قلمداد گردید.سیاست خارجی ایالات متحده در نظام بین الملل، صرفا بازتابی از راهبردهای نظام سیاسی حاکم بر این کشور است که بر اساس رهیافت واقع گراایی شکل گرفته است که آن هم بر اساس مکتب سیاست قدرت می باشد هدف از بهره گیری از قدرت، ارتقاء منافع می باشد بطوریکه آمریکا بر اساس مفاهیمی مانند قدرت و منافع ملی، راهبردهای خارجی خود را اعمال می نماید.تعامل دیپلماتیک ایالات متحده در زمان اوباما با ایران، مکمل راهبرد فشارهای همه جانبه و در واقع قسمتی از دیپلماسی اجبار بود و این سیاستها در زمان دولت ترامپ به صورت خصمانه و با گونه ها و اشکال مختلفی با ابزارهای فناورانه، شرایط سیستمی و استفاده از قدرت هوشمند بر علیه ایران اعمال شد و دامنه تحریمها گسترده تر گشت ولی این سیاستها به نتائج مورد نظر آمریکا نرسیده و اعتبار و هژمون جهانی این کشور را تضعیف نمود. سیاست خارجی ایالات متحده از بین الملل گرائی لیبرال در دوران اوباما به نوانزواگرائی، واقع گرائی و عمل گرائی در دوران ترامپ مبدل گشت.